کد مطلب:284480 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:267

مقدمه
یكم. امامت، خورشید حیات بخشی است [1] كه شیعه با اعتقاد به آن گره خورده و راه خویش را در تاریخ آغاز كرده و از اسلام خلفا و كج راهه ها و بی راهه ها جدا نموده است. تولد، حیات، بالندگی و بقای شیعه در گرو این حقیقت بزرگ قرآنی [2] و یادگار سترگ پیامبر صلی الله علیه و آله است. رسول بزرگ اسلام آن قدر كه بر این امر عظیم سفارش می فرمود، به هیچ یك از امور دیگر سفارش نمی فرمود [3] و آن قدر كه برای این مهم از نخستین روزهای دعوت علنی تا آخرین لحظات عمر مبارك خویش، در بستر بیماری گام بر می داشت و اقدام می كرد، برای هیچ كار دیگری اهتمام نمی ورزید و زمینه سازی نمی كرد.

امامت، قلب تپنده شیعه و چراغ راه تشیع در گردبادهای حوادث و ایام است. امامت، رمز وحدت و ركن اساسی دین و سرمایه عظیم تشیع است. امامت چراغ هدایت، كشتی نجات و امانت خدا بر روی زمین است. می توان آن را پذیرفت و به عزت و فوز و فلاح رسید و می توان از آن چشم پوشید و در ذلت، ضلالت و تحیر فردی و اجتماعی روزگار گذراند. [4] .

دوم. در میان امامان شیعه، امام دوازدهم از ویژگی ها و امتیازهای خاصی برخوردار است. او تنها كسی است كه تمامی جهان را از عدل و داد سرشار خواهد ساخت؛ همان گونه كه از ظلم و بیداد پر شده است. او كسی است كه پیامبر صلی الله علیه و آله و همه امامان، از سالیان دور، آمدن او را بشارت می دادند و با یاد او و دولت او، خود و شیعیان را آرامش می بخشیدند. او كسی است كه بینی تمامی گردنكشان را به خاك خواهد مالید و اسلام را فرا گیر خواهد ساخت و بر جای جای این عالم گلبانگ «لا اله الا الله، محمد رسول الله » را طنین انداز خواهد ساخت و بر این كره خاكی حكومت واحد جهانی اسلام را بنیان خواهد نهاد.

سوم. امامت خاستگاه انقلاب اسلامی ایران است. رابطه امامت با انقلاب، رابطه «والد» و «ما ولد» [5] و رابطه ریشه با برگ است. ریشه برگ را می زاید و برگ ریشه را نیرو می بخشد. انقلاب ایران هم چنان كه بر خاسته از اعتقاد به امامت است، امروز زمینه ساز قیام و حكومت امام مهدی (عج) است. نقش رهبری پیامبر گونه امام راحل (ره) و نقش عنصر معنویت و فقاهت و نیابت از سوی امام زمان (عج) و در نتیجه ولایت پذیری مردم در پیروزی انقلاب، بر كسی پوشیده نیست.

در حقیقت، راز رهایی ایران از یوغ بیگانه و كارآمدی و بقای نظام، باز شدن گره های كور در لحظات سرنوشت ساز در تمامی سال های پس از انقلاب، از جنگ و صلح گرفته تا بسیاری از تهاجمات و اغتشاشات و براندازی ها، در گرو حمایت از مقام منیع ولایت است. به یاد دارم در یكی از سفرهای حج، در گفت وگویی كه با یكی از متفكران مصری در مسجد النبی صلی الله علیه و آله داشتم، وی با اشاره به همین نكته، می گفت: رمز اساسی پیروزی شما رهبری امام خمینی (ره) است و اگر ما هم از چنین رهبری برخوردار بودیم، در مصر انقلاب می كردیم. و من افزودم: آری، اگر مردم ما و اعتقادات ما را هم می داشتید!

چهارم. با ولی بودن آثاری دارد و پشت كردن به او غرامتی. كسی كه با امام نور نباشد، گرفتار امام نار می شود و این، سنتی است الاهی. به شهادت قرآن، كسانی كه از موسی علیه السلام بریدند و پس از رؤیت آن همه معجزه و رهایی از چنگال فرعون و حاكمیت بر سرنوشت خود؛ «و جعلكم ملوكا»، در برابر تنها خواسته او بهانه آوردند و عذر تراشیدند و در حقیقت از پذیرش ولایت او سر باز زدند و با نیشخند و تمسخر گفتند: «فاذهب انت وربك فقاتلا انا هیهنا قاعدون »، به محرومیت؛ «محرمة علیهم » و حیرت و سرگردانی؛ «یتیهون فی الارض » گرفتار شدند و این سنت خداست.

امام حسین علیه السلام هم در صحرای تفتیده كربلا همین سنت الاهی را فریاد می كرد و هشدار داد كه اگر به امام نور پشت كنید، اسیر امام نار می شوید و بر شما كسانی حاكم خواهند شد (حجاج ها) كه پست و زبونتان خواهند ساخت. فاطمه علیها السلام هم می فرمود: با علی علیه السلام بودن همه چیز است و بی علی علیه السلام بودن هیچ؛ یعنی پذیرش حاكمیت معاویه، یزید، خلفای عباسی، صدام و....

پنجم. هر متاعی به مقدار اهمیتش در معرض خطر و هجمه بیشتری است. امروز ولایت تنها سد استواری است كه فرا روی تمامی قدرت ها ایستاده است. از این رو شیاطین همه توان خود را، در داخل و خارج، به مقابله و رویارویی با آن فرا خوانده اند و از هیچ كاری و به راستی از هیچ كاری دریغ ندارند؛ از شایعات بی اساس گرفته تا ایجاد شبهات و تفكیك ولایت فقهی و علمی، تا انكار تولد امام مهدی (عج)، تا راه اندازی بوق های مزدور (رادیو بهاییت)، تا تصویب بودجه های بیست میلیون دلاری و....

این نوع هجوم های خشن، به عمد یا به غیر عمد، در رسانه های داخل و خارج، آدمی را به این فكر می اندازد كه طرحی هماهنگ و منسجم در دست اجرا است؛ به گونه ای كه هر یك دیگری را كامل می كند. البته این هجمه، تاریخی كهن در اسلام و ایران دارد. قدرت امامت تا آنجا است كه به اعتراف دشمن، شیعه با كربلا و یاد حسین علیه السلام انقلاب می كند و با انتظار و نام امام مهدی (عج) آن را حفظ می كند (نگاه سرخ و نگاه سبز). [6] .

ایجاد برخی از فرقه های انحرافی چون بهائیت، سوغات استعمارگر پیر در خاموش كردن همین آتشفشان مهدویت است.

ششم. در برابر هجوم های خشن و وحشیانه ای كه در قالب های نو و كهنه عرضه می شود، باید به ابزار روز مسلح شد كه چشم در برابر چشم و گوش در برابر گوش. [7] .

با توجه به اهمیت مقوله مهدویت و نقش آن در اعتقاد مردم و حفظ و رشد و بالندگی نظام، باید به بسط فرهنگ مهدویت با استفاده از همه فرصت ها و ظرفیت های جامعه، با بهره وری از راه كارهای مناسب و ارائه عرصه های جدید پژوهش، پرداخت همان گونه كه باید به جلوگیری از سوء استفاده ها و آسیب شناسی آن نیز پرداخت تا از نفوذ افكار مسموم پیش گیری كرد.

این رسالت رسالتی همگانی است و در انحصار هیچ گروه و سازمان خاصی نیست و اگر گروهی عهده دار آن می شود تا این امر خطیر را سامان بخشد، تكلیف را از دوش دیگران بر نمی دارد، بلكه وظیفه همكاری را هم بر تكلیف پیشین آنان می افزاید.

باید این گوهر گران بها و این آتشفشان مهدویت هر دم افروخته تر گردد و این میسور نیست، مگر با یك بسیج همگانی و مدیریتی متمركز و تربیت نیروهای متخصص و مبلغ. باید مربیانی كارآ، روزآمد و وارسته از حوزویان و دانشگاهیان تربیت كرد و در عرصه آموزش، پژوهش، هنر و ادبیات، كاری جدی كرد و طرحی نو درانداخت. ناگفته نماند كه كارهای بزرگ به همان اندازه كه مهم و سترگند؛ از حساسیت و شكنندگی خاصی هم برخوردارند. كارهایی از این نوع، سرعت و دقت را با هم می طلبد.

هفتم. چنان كه غیبت امام زمان (عج) صغرا و كبرا دارد، ظهور آن حضرت هم می تواند صغرا و كبرا داشته باشد و انقلاب اسلامی ایران را می توان نماد ظهور صغرا و زمینه ساز ظهور خود آن امام همام دانست. پیش از انقلاب اسلامی ایران پذیرش یك حكومت دینی و فراگیر به رهبری امام عصر (عج) برای بسیاری بعید می نمود؛ اما امروز این مهم هیچ دور از واقع نیست. از این رو می توان انقلاب اسلامی ایران را مظهر ظهور صغرا و بستری برای تحقق و اتصال به قیام كبرای آن حضرت دانست؛ ان شاء الله.

این عصر همان گونه كه بشارت هایی دارد، تكالیف و وظایفی را هم با خود در پی دارد؛ وظایفی بیش تر و سنگین تر از آن چه در گذشته بود. با حاكمیت دین در ایران و تشكیل حكومت دینی، عرصه های جدیدی رخ می نماید كه كاری بس جدی را می طلبد.

هشتم. چنانچه به اشاره گذشت كارهای بزرگ، بسیجی همگانی با مدیریتی واحد، جامع و فراجناحی می طلبد. بدون یك مركزیت و مدیریت توانمند، با بازوهای مشورتی و كارآمد از دلسوزان و مدیران ارشد نظام، گسترش فرهنگ مهدویت در داخل و خارج ممكن نیست. این مدیریت، باید با استفاده از تمامی امكانات و ابزارهای موجود و با اتخاذ راه كارهای مناسب، به گسترش فرهنگ مهدویت و تربیت نیرو و پاسخ گویی به نیازها و سؤال ها و شبهه ها و حمایت از گروه های فعال این عرصه بپردازد.

این مركز با اهداف و برنامه ریزی دقیق و روشن كردن راه كارها و اولویت ها و طرح عرصه های جدید پژوهشی، می تواند گام های بلند و مؤثری در این زمینه بردارد. آنچه در ذیل می آید طرحی است پیشنهادی و گامی است در مسیر، تا چه قبول افتد و چه در نظر آید.


[1] الامام كالشمس » (امام رضا عليه السلام)؛ كافي، ج 1، ص 200؛ تحف العقول، ص 438.

[2] مائده، 3.

[3] ولم يناد بشي ء ما نودي بالولاية » (امام باقر عليه السلام)؛ وسايل الشيعة، ج 1، ص 10، ح 10.

[4] مائده، 25؛ خطبه امام حسين عليه السلام در روز عاشورا و بخشي از خطبه حضرت زهرا عليها السلام در مسجد مدينه.

[5] و والد وما ولد» بلد، 3.

[6] ر.ك: گفت و گو با دكتر حسن بلخاري، مجله موعود، شماره هاي 25 و 26.

[7] ان النفس بالنفس و العين بالعين و الانف بالانف و الاذن بالاذن...؛ مائده، 45.