کد مطلب:285000 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:287

پیشگفتار
بسم الله الرحمن الرحیم

صلی الله علیك یا صاحب العصر و الزمان شناخت، تصدیق و اقتدا به امام الهی، به عنوان بنیادی ترین پایه دین نبوی صلی الله علیه و آله، از جانب پروردگار حكیم وضع گردیده است و انحراف از مسیر معرفت حجت ربوبی در هر دوران، سر آغاز گام نهادن در وادی ظلمت، گمراهی و انحراف از مسیر حق و حقیقت می باشد. عن سلیم بن قیس الهلالی، عن امیر المومنین علیه السلام، قال: قلت له: ما ادنی ما یكون به الرجل ضالا؟ قال: ان لا تعرف من



[ صفحه 8]



امر الله بطاعته، و فرض ولایته، و جعله حجه فی ارضه، و شاهده علی خلقه، قلت: فمن هم یا امیر المومنین؟ فقال: الذین قرنهم الله بنفسه و نبیه، فقال: (یا ایها الذین آمنوا اطیعوا الله و اطیعوا الرسول و اولی الامر منكم) [1] ، قال: فقبلت راسه و قلت: اوضحت لی و فرجت عنی و اذهبت كل شك كان فی قلبی. [2] از سلیم بن قیس هلالی، از امیر مومنان علیه السلام روایت شده است كه سلیم بن حضرت عرض كرد: نزدیكترین امر كه سبب گمراهی آدمیان می گردد چیست؟ حضرت فرمودند: اینكه كسانی را شناسد كه حق تعالی فرمان به فرمانبرداری از آنان داده و ولایتشان را واجب فرموده و آنها را به عنوان حجت بر روی زمین و شاهدی بر آفریدگان قرار داده است. سلیم گوید: عرضه داشتم: ای امیر مومنان! اینان چه كسانی هستند؟ فرمود: اینان همانانی هستند كه پروردگار سبحان آنان را قرین نفس



[ صفحه 9]



خود و رسولش قرار داده است. آن گاه این آیه را تلاوت فرمودند: ای كسانی كه ایمان آورده اید! معبود تعالی و رسول و صاحبان امر را فرمان برید. سلیم گوید: در این هنگام سر مبارك حضرت را بوسیدم و گفتم: برایم روشن نمودی، و گشایشی برایم حاصل فرمودی و هر گونه شك و ریبی را از قلبم زدودی. آری! اگر كسی انسان هادی [3] را نشناسد و نداند كه برای امكان گام نهادن در مسیر عبودیت و رسیدن به سعادت، از چه كسی باید اطاعت كند و ولایتش را بپذیرد، مسلما پیروی از آن حجت الهی برایش میسر نخواهد شد و به قطع و یقین در مسیر زندگی گرفتار امامان ضلالت و گمراهی می شود. آنان كه او را به سوی آتش می خوانند و از مسیر حق منحرفش می سازند. عن ابی جعفر علیه السلام، قال: لما نزلت هذه الایه:



[ صفحه 10]



(یوم ندعوا كل اناس بامامهم) [4] ، قال المسلمون: یا رسول الله! ا لست امام الناس كلهم اجمعین؟ قال: فقال رسول الله صلی الله علیه و آله: انا رسول الله الی الناس اجمعین، و لكن سیكون من بعدی ائمه علی الناس من الله من اهل بیتی یقومون فی الناس، فیكذبون و یظلمهم ائمه الكفر و الضلال و اشیاعهم، فمن والاهم و اتبعهم و صدقهم فهو منی و معی و سیلقانی، الا و من ظلمهم و كذبهم فلیس منی، و لا معی، و انا منه بری ء. [5] امام باقر علیه السلام فرمود: چون آیه روزی كه هر دسته از مردم را به امامشان خوانیم نازل شد، مسلمانان به پیامبر صلی الله علیه و آله عرضه داشتند: ای فرستاده پروردگار! مگر شما امام بر تمامی مردم نیستید؟ پیغمبر صلی الله علیه و آله فرمود: من از جانب الهی به سوی همه مردم فرستاده شدم ام، ولی بعد از من امامانی از



[ صفحه 11]



خاندانم بر مردم منصوب شوند، ایشان در میان مردم قیام نمایند و مردم آنها را تكذیب كنند و امامان كفر و گمراهی و پیروانشان بر ایشان ستم كنند، هر كه آنها را دوست دارد و از آنها پیروی كند و تصدیقشان نماید، از من است و با من است و مرا ملاقات خواهد كرد. آگاه باشید! كسی كه به ایشان ستم كند و تكذیبشان نماید، از من نیست و با من نیست و من از او بیزارم. عن ابی عبد الله علیه السلام، قال: قال ان الائمه فی كتاب الله عز و جل امامان: قال الله تبارك و تعالی: (و جعلناهم ائمه یهدون بامرنا) [6] لا بامر الناس. یقدمون امر الله قبل امرهم، و حكم الله قبل حكمهم. قال: (و جعلناهم ائمه یدعون الی النار). [7] یقدمون امرهم قبل امر الله، و حكمهم قبل حكم الله، و یاخذون باهوائهم خلاف ما فی كتاب الله عز و جل. [8] .



[ صفحه 12]



امام صادق علیه السلام فرمود: امامان در كتاب حضرت حق جل و علا دو دسته اند:

1 - معبود تبارك و تعالی می فرماید: و آنها را امامانی قرار دادیم كه به امر ما هدایت كنند، نه به امر مردم. امر الهی را بر امر مردم مقدم دارند و حكمش را پیش از حكم مردم دانند.

2- و باز فرموده است: آنها را امامانی قرار دادیم كه به سوی دوزخ بخوانند. ایشان امر مردم را بر امر الهی مقدم دارند و حكم مردم را پیش از حكمش دانند و بر خلاف آنچه در قرآن كریم است، مطابق هوس خویش رفتار كنند. [9] .

حق تعالی اتمام و اكمال دینش [10] - كه شامل



[ صفحه 13]



كلیه دستورات الهی در راه نیل به سعادت ابدی است - را منوط و مشروط به تمسك به امامت ولی و حجتش بر بندگان نموده است. عن جعفر علیه السلام، عن ابیه علیه السلام، عن علی علیه السلام، او الحسن بن علی علیهما السلام، قال: ان الله افترض خمسا و لم یفترض الا حسنا جمیلا: الصلاه و الزكاه و الحج و الصیام و ولایتنا اهل البیت، فعمل الناس باربع و استخفوا بالخامسه، و الله لا یستكملوا الاربع حتی یستكملوها بالخامسه. [11] .



[ صفحه 14]



امام صادق علیه السلام از پدرش علیه السلام، از امام سجاد علیه السلام، یا امام حسن مجتبی علیه السلام نقل می كند كه حضرت فرمود: حق تعالی پنج امر را واجب شمرده است و این در حالی است كه او واجب نفرموده مگر امر نیكو و زیبا را. آن پنج امر عبارتند از: نماز، زكات، حج، روزه و ولایت ما اهل بیت نبوت. مردم به چهار امر نخستین عمل می كنند و پنجمین آنها را سبك می شمرند. به حق سوگند، چهار امر نخست كامل نگردید مگر اینكه امر پنجم آنها را كامل گردانید. زیرا تنها معبود متعال است كه باب هدایت را به روی بندگان می گشاید و راه ادب ورزی به ساحت قدسش را در پیش روی سالكان طریقتش می نهد. از امام صادق علیه السلام منقول است كه: عبد الله حبر من احبار بنی اسرائیل حتی صار مثل الخلال، فاوحی الله عز و جل الی نبی زمانه: قل له: و عزتی و جلالی و جبروتی، لو انك عبدتنی حتی تذوب كما تذوب الالیه فی القدر، ما قبلته منك حتی تاتینی من الباب الذی امرتك. [12] .



[ صفحه 15]



دانشمندی از دانشمندان بنی اسرائیل معبود عز و جل را آن چنان عبادت كرد كه چون چوب خلال لاغر و نحیف گشت. پس پروردگار با فر و شكوه به پیامبر زمانش وحی فرمود: به او بگو: به شكوه و جلال و جبروتم سوگند، اگر تو مرا آن چنان بندگی كنی كه بسان دنبه در دیگ جوشان ذوب شوی، عبادتت را نمی پذیرم مگر اینكه از بابی كه تو را بدان امر كرده ام وارد شوی. از این روست كه عبادت ربوبی تنها از طریق ورود به باب معرفت و ولایت امام الهی محقق گشته و اعمال مقبول [13] درگاه حضرتش می گردند. عن محمد بن مسلم، قال: سمعت ابا جعفر علیه السلام یقول: كل من دان الله بعباده یجهد فیها نفسه و لا امام له من الله فسعیه غیر مقبول و هو ضال متحیر و الله شانی ء لاعماله.... [14] .



[ صفحه 16]



محمد بن مسلم گوید: شنیدم كه امام باقر علیه السلام می فرمود: هر كه دینداری حضرت سبحان كند با عبادتی كه خود را در آن به زحمت افكند، ولی پیشوایی از جانب الهی برای خود نگرفته باشد، كوشش او پذیرفته نیست و او گمراه است و سرگردان، و حق تعالی كردار او را ناپسند دارد. عن ابی عبد الله علیه السلام فی قول الله عز و جل: (الیه یصعد الكلم الطیب و العمل الصالح یرفعه): [15] ولایتنا اهل البیت - و اهوی بیده الی صدره - فمن لم یتولنا لم یرفع الله له عملا. [16] .

امام صادق علیه السلام راجع به گفتار پروردگار با فر و شكوه كه می فرماید: سخنان پاك به سوی او بالا رود و كار شایسته را بالا برد فرمود: ولایت ما خانواده مقصود است، و با دست اشاره به سینه



[ صفحه 17]



خود نمود و فرمود: كسی كه ولایت ما را نداشته باشد، حضرت احدیت هیچ عملی را از او بالا نبرد.

بنابراین هر كس بمیرید و عارف به آن امام الهی كه تصدیق امامتش موجب هدایت، ائتمامش راه سعادت و ورود از باب ولایتش، عامل قبول عبادت است نباشد، به مرگ جاهلیت مرده است؛ هر چند كه در تمام عمر بی حاصلش از ظاهر اسلام و قرآن، روزه و نماز، مسجد و محراب، حج و زكات و جهاد جدایی نداشته باشد. [17] چنین فردی مصداق این حدیث



[ صفحه 18]



شریف است كه می فرماید: من مات و لم یعرف امام زمانه مات میته جاهلیه. [18] .



[ صفحه 19]



هر كس بمیرد و عارف به امام زمانش نباشد، به مرگ جاهلیت مرده است. این حدیث شریف از احادیث متواتری [19] است كه مورد اتفاق شیعه و عامه است كه رسول اكرم صلی الله علیه و آله بدان تفوه نموده اند. در نتیجه، بر اساس مفاد این روایت اگر كسی بمیرد و امام زمانش را نشناسد و امامت وی را تصدیق نكرده و ولایتش را نپذیرد، به مرگ جاهلیت مرده است، كه مقصود از مردن به گونه جاهلی، مردن به آن حالتی است كه مردمان دوران جاهلیت مرده اند و آن مردن در حالت كفر و الحاد است. [20] .



[ صفحه 20]



در نتیجه، بر ماست تا امام و حجت الهی دره ر دوران را بشناسیم و امامتش را پذیرا باشیم، تا عارف به امام زمان خود بوده و به مقام ایمان نایل شویم.

عن فضیل: قال سمعت أبا جعفر (ع) یقول:

من مات و لیس له امام فموته میتة جاهلیة، و لا یعذر الناس حتی یعرفوا امامهم، [21] و من مات و هو عارف لامامه لا یضره تقدم هذا الامر و تاخره، و من مات عارفا لامامه كان كمن هو مع القائم فی فسطاطه. [22] .



[ صفحه 21]



از فضیل روایت شده است كه گفت از امام باقر (ع) شنیدم كه فرمود: هر كس بمیرد و او را امامی نباشد به مرگ جاهلیت مرده است و مردم عذری ندراند مگر آنكه امامشان را بشناسند. (یا به عبارت دقیق تر پس از معرفی امام خویش را به امامت و حصول شناخت برای بندگان امامتش را پذیرا و تصدیق گر باشند). و هر كس بمیرد و امامش را بشناسد مقدم شدن امر ظهرو و با تاخیرش وی را زیانی نمی رساند و هر كس بمیرد در حالی كه امامش را بشناسد بسان كسی است كه با قائم در خیمه و خرگاهش باشد.

در این مقوله نصوص و روایات فراوانی از جانب قدس احدیت و رسول اكرم (ص) و عترت طاهرین (ع) در تصریح به نام یكایك ائمه و معرفی آن بزرگواران (ع) رسیده است آن گونه كه از شمارش خارج می باشد. [23] .



[ صفحه 22]



این روایات، راه هدایت را به روشنی در پیش روی طالبان حقیقت گشوده است، تا با دلایل و براهین آشكار و مستحكم، امامان الهی را بشناسند، امامتشان را پذیرا باشند و در نور ولایتشان وارد شوند، تا رستگار گردند. در میان این نصوص گرانقدر، حدیث شریف لوح از جمله احادیث قدسی و والا مقامی است كه دلالت تام بر معرفی امامان الهی علیهم السلام دارد و همچون چراغی فروزان در تاریكی جهل و گمراهی، هدایت كننده رهروان به نور ایمان و خارج كننده آنان از ظلمت كفر، ضلالت و نفاق می باشد، تا در این دوران سرگشتگی غیبت، قوت قلبی برای شیعیان امام عصر علیه السلام - این ایتام آل محمد صلی الله علیه و آله - و راهگشایی برای جستجوگران هدایت گردد.



[ صفحه 23]




[1] نساء، 59:5.

[2] صدوق: معاني الاخبار، ص 112، مجلسي: بحار الانوار، ج 23: صص 83 - 82 / ح 21.

[3] در مورد امام هادي و خصوصياتش كليني: الاصول من الكافي، ج 1 / كتاب الحجه: باب ان الائمه هم الهداه، مجلسي: بحار الانوار، ج 23 / باب 6: ان الناس لا يهتدون الا بهم.

[4] اسراء 73:17.

[5] كليني: الاصول من الكافي، ج 1: ص 168 / باب ان الائمه في كتاب الله امامان: ح 1، سمرقندي: تفسير العياشي / ذيل آيه هفتاد و سوم سوره اسراء، مجلسي: بحار الانوار، ج 8: ص 13 / ح 12.

[6] سجده،: 21.

[7] قصص، 41:28.

[8] كليني: الاصول من الكافي، ج 1: ص 168 / باب ان الائمه في كتاب الله امامان: ح 2.

[9] اذن الهي مبني بر وجود چشمه هاي گل آلود در برابر چشمه هاي حيات و زندگاني صورت گرفته است. يعني به قهر و غلبه جلوي امامان ضلالت گرفته نمي شود و اين اذن غير از جعل به رضايت الهي است و البته بر بنده متنبه پوشيده نيست كه فعل الهي حكيمانه، و حجت ربوبي بر بندگانش تمام است.

[10] اركان دين بر پنج پايه نهاده شده است كه چهار، پايه آن بر ولايت - كه خود اساس تمام شرايع دين اسلام است - استوار مي باشد. (كليني: الاصول من الكافي / باب دعائم الاسلام، ج 2: صص 21 به بعد / ح 15 - 1).

براي نمونه حديث نخست از اين باب را در اينجا ياداور مي شويم: عن ابي جعفر عليه السلام، قال: بني الاسلام علي خمس: علي الصلاه و الزكاه و الصوم و الحج و الولايه، و لم يناد بشي ء كما نودي بالولايه. از امام باقر عليه السلام روايت شده است كه فرمود: اسلام بر پنج ركن استوار گرديده است: بر نماز و زكات و روزه و حج و ولايت. و - در اسلام از نظر اهميت - به هيچ ركني همچون ولايت سفارش نگرديده است.

[11] طبري: بشاره المصطفي، صص 130 و 131، مجلسي: بحار الانوار، ج 23: ص 105 / باب هفتم: ح 4.

[12] صدوق: ثواب الاعمال، ص 196، مجلسي: بحار الانوار، ج 27: ص 176 / ح 23.

[13] مجلسي: بحار الانوار / باب لا تقبل الاعمال الا بالولايه، ج 27: صص 166 به بعد / ج 71 - 1.

[14] كليني: الاصول من الكافي، ج 1: ص 306، برقي: كتاب المحاسن، صص 92 و 93 (با اندك اختلاف)، مجلسي: بحار الانوار، ج 23: ص 86 / ح 29 (به نقل از المحاسن).

[15] فاطر، 11:35.

[16] كليني: الاصول من الكافي، ج 1: ص 356 / ح 85، ابن شهراشوب: مناقب آل ابي طالب، مجلسي: بحار الانوار، ج 24: صص 182 و 357 / ح 17 و 75.

[17] امام صادق (ع) ضمن نامه اي به مفضل بن عمر مرقوم فرمودند:

ان من صلي و زكي و حج و اعتمر و فعل ذلك كله بغير معرفة من افترض الله عليه طاعته فلم يفعل شيئا من ذلك، لم يصل، و لم يزك، و لم يحج، و لم يعتمر، و لم يغتسل من الجنابة، و لم يحرم لله حراما، و لم يحل لله حلالا ليس له صلاة؛ و ان ركع و ان سجد، و لا له زكاة و لا حج؛ و انما ذلك كله يكون بمعرفة رجل من الله - جل و عز- علي خلقه بطاعته و امر بالاخذ عنه. فمن عرفه و اخذ عنه اطاع الله. (صدوق: علل الشرايع ص 91 مجلسي: بحارالانوار ج 27 ص 176 ضمن ح 21)

هر كس كه نماز به پاي دارد و زكات مالش دفع نمايد و حج بجاي آورد و عمره بگذارد و تمامي اين اعمال را بدون معرفت امامي كه پروردگار متعال اطاعتش را واجب فرموده، انجام دهد گو اينكه چيزي را انجام نداده است. يعني نه نمازي به پاي داشته، نه زكاتي دفع كرده، نه حجي انجام داده، نه عمره اي گذارده، نه - به وسيله غسل - از جنابتي پاك شده، و نه حرامي را براي حق تعالي حرام، و نه حلالي را براي ذات اقدسش حلال كرده است. نماز به پاي نداشته هر چند كه به ركوع و سجود رفته است و نه زكاتي دفع كرده و نه حجي گذارده است، چرا كه قبولي تمامي اينها منوط به معرفت مردي است كه از جانب پروردگار عالميان بر آفريدگان منصوب شده تا جمله فرمان وي برند و دين را از او دريافت دارند. پس هر كس آن امام را بشناسد و دينش را از وي بگيرد، فرمان الهي برده است.

[18] قندوزي: ينابيع الموده / باب 39: ص 137، حميدي: الجمع بين الصحيحين، مسند حافظ طيالسي، ص 259، ط حيدر آباد، حافظ قشيري نيشابوري: الصحيح، ج 8: ص 107، متقي هندي: كنز العمال، ج 6: ص 65، احمد بن حنبل: المسند، ج 4: ص 96، برقي: كتاب المحاسن، ص 156، شوشتري: احقاق الحق، ج 2، ص 306 و ج 13: ص 85. البته اين حديث به الفاظ مختلف در كتب فريقين آمده است كه ذكر آنها از حوصله مقال خارج است.

[19] البته تواتر آن معنوي است با اختلاف در الفاظ.

[20] اقتباس از بيان علامه مجلسي در بحار الانوار (ج 23: ص 76 / باب 4: وجوب معرفه الامام، و انه لا يعذر الناس بترك الولايه: ذيل ح 1).

از امام صادق عليه السلام از معناي مرگ جاهليت پرسيده شد، حضرت فرمودند جاهليت يعني كفر و نفاق و ضلال (كليني الاصول من الكافي ج 1 ص 308 / ح 3 برقي كتاب المحاسن صص 154 و 155 مجلسي بحارالانوار ج 23 ص 77 / ح 3 و ح 5.

[21] در مورد لزوم شناخت و تصديق تمامي ائمه (ع) و لزوم شناخت و تصديق امام حي در هر دوران علاوه بر معرفت امامهاي پيشين نيز لزوم تصديق تمام ائمه و اينكه انكار يك امام به منزله انكار رسول اكرم و تمامي ائمه (ع) است. مجلسي: بحارالانوار ج 23 باب 3 ح 24 و باب 3 ح 36 و 37 و 38 و باب 5 ح 1 و 4 و 5 و 6.

[22] برقي: كتاب المحاسن ص 155 مجلسي: بحارالانوار ج 23 صص 77-78 ح 6 و ج 27 صص 126- 127 ح 116؛ كليني: الاصول من الكافي باب انه من عرف امامه لم يضره تقدم هذا الامر او تاخره ح 5 (با اندكي اختلاف).

[23] براي مثال ابن خراز: كفايه الاثر؛ مجلسي بحارالانوار كتاب الامامة بحراني عوالم العلوم ج 15 قسمت 3 عاملي اثبات الهداة و....