کد مطلب:289229 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:133

حلاج
یكی از مدّعیان نیابت و وكالت، «حسین بن منصور حلاّج بیضایی» صوفی معروف است. وی در آغاز، خود را رسول امام غائب و وكیل و باب آن حضرت معرّفی می كرد، به همین سبب علمای علم رجال شیعه او را از مدّعیان بابیّت شمرده اند («آخرین امید»، ص 144) او در ابتدا مردم را به سوی مهدی (عج) دعوت می كرد و چنان به مردم القاء می نمود كه از طالقان (خراسان) ظهور خواهد كرد، و ظهور وی نزدیك است. (ترجمه «آثارالباقیه»، ص 275)

سپس دعوی حلول و اتّحاد نمود و گفت: روح القُدُس در من حلول كرده و خود را به نام خدا معرّفی می كرد و می گفت: من خدای شما هستم و در نامه هایی كه به اصحاب خود می نوشت، تصریح به خدایی می كرد!

او در كتابهای خود نیز ادّعای خدایی می كرد، و با خدا و قرآن و پیامبران معارضه می نمود، گویند او پیروان خود را از ذكر نام خدا باز می داشت و می گفت:

«گفتن لا اِلهَ اِلاَّ الله

ممنوع است و فریاد معروف او

«أنا الْحَقّ

: من حقّ هستم»

بود. («مذهب حلاّج»، ص 118)

مرحوم طبرسی روایت كرده كه از طرف صاحب الامر (عج) به دست جناب «حسین بن روح» كه از جمله ی سفرای آن حضرت بود، ظاهر شد برای لعن جماعتی كه یكی از آنان «حسین بن منصور حلاّج» بود. («الاحتجاج»، ج 2، ص 289)

بالاخره او را در عهد وزارت «علی بن عیسی» به بغداد آوردند و مدّت 8 سال در زندان ماند تا این كه در 24 ذی القعده سال 309 هـ ق پس از هفت ماه محاكمه به فتوای قُضات و ائمّه دین و امر «مقتدر» خلیفه ی عبّاسی و وزیر او «حامد بن العباس به دار آویخته شد و سپس جسد او را سوزانیدند و سرش را بر چوبی بالای جِسْر (پُل) بغداد زدند. («خاندان نوبختی»، ص 114)