کد مطلب:304374 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:281

توحید
وَ اَشْهَدُ اَنْ لااِلهَ اِلّا اللَّهُ وَحْدَهُ لا شَریكَ لَهُ كَلِمَةٌ جَعَلَ الْاِخلاصَ تَأویلَها. گواهی می دهم كه جز«اللَّه» هیچ خدایی نیست، یگانه ای بی انباز است؛ كلمه ای كه اخلاص و یكدلی را (در انگیزه و عمل) تأویل و فرجام آن قرار داد.

شهادة، واژه و تعبیری قرآنی است به معنای دریافتن و ادراك یقینی و گواهی یی كه بر حضور و آگاهی درونی (از راه دل) و بیرونی (با چشم سر)، دلالت دارد. برخی گفته اند: اَلشّهادَةُ قَوْلٌ صادِرٌ عَنْ عِلْمٍ حَصَلَ بِمُشَاهَدَةِ بَصیرَةٍ او بَصَرٍ؛ شهادت، سخنی است كه محصول آگاهی درونی یا حواس بیرونی است. در سوره كهف، آیه 51 آمده است: ما اَشْهَدْتُهُمْ خَلْقَ السَّمواتِ وَ الْاَرْضِ وَ لا خَلْقَ اَنْفُسِهِمْ؛ [من]آنان را نه در آفرینش آسمانها و زمین به شهادت طلبیدم و نه در آفرینش خودشان. و در تفسیر این آیه آمده است: اَیْ ما جَعَلْتُهُم مِمَّن اِطَّلَعوُا بِبَصِیرَتِهِم عَلی خَلْقِها؛ [1] به تعبیر دیگر، آنان را از كسانی كه با بصیرت و بینایی دل از راز آفرینش جهان و انسان، آگاه باشند، قرار نداده ام. شَهِدَ فُلانٌ عَلی كَذا، مُتَعَدِّیاً بِعَلی اَیْ اِطّلَعوُ ا عَلَیْهِ وَ عایَنَهُ وَ مِنْهُ المُشاهَدَة بِمَعْنَی الْمُعایَنَةِ، وَ هُوَ اَعَمُّ مِنَ الْحُضُورِ، لِجَوازِ الْاِطِّلاعِ مِنْ بُعْدٍ بِدُونِ صِفَةِ الْحُضُورِ؛ [2] فلان شخص بر این كار یا هر چیز دیگر، شهادت داد. در حالی كه شهد به واسطه «عَلَی» (حرف جرّ) متعدی باشد؛ یعنی از آن چیز آگاه شد و آن را با چشم سر مشاهده كرد. عرصه شهادت، علی الاصول، دامنه اش وسیع تر از حضور در صحنه مورد شهادت است؛ زیرا آگاه شدن از راه دور و بدون حضور در صحنه نیز امكان پذیر است. شاهد به كسی گفته می شود كه آنچه را كه شخص غایب ندیده است، دیده باشد: «یَری ما لا یَراهُ الْغائِبُ». كسی كه مشهود را از هر جهت، آن چنان كه بوده است دریابد و برای دیگران بازگو كند و گواهی بدهد.

علّامه طباطبایی در توضیح معنای شهادت می گوید: «شهادت، در اصل به دیدن با چشم و تحمّل علمی كه از حضور و حس به دست می آید، گفته شده است. آنگاه در اظهار كردنِ آن و ادای چیزی كه شخص گواهی دهنده، تحمّل كرده و به خاطر سپرده، به كار رفته است. اكنون این لفظ جنبه اشتراكی دارد و به لحاظ وحدت غرض، در هر دو معنی (تحمل علم و ادای آن) به كار می رود؛ زیرا بدیهی است كه در اغلب موارد شخصی كه قضیه ای و یا حادثه ای را از نزدیك با چشم می بیند و آن را در خاطر نگهداری می كند، برای حفظ حق و واقعِ قضیه و حادثه ای است كه به واسطه درگیری و یا قهر و غلبه و یا فراموشی، یا پنهان بودن آن، پایمال نشود. بنابراین، شهادت برای حفظ و نگهداری واقعِ مشهود است، بدین روی به هر دو معنی (تحمل و ادای آن) شهادت گفته می شود؛ زیرا هم با تحمّل و آگاه شدن از حق و واقع، و هم ادای آنچه را كه دیده است، واقعِ مشهود، حفظ می گردد.» [3] شاهد در عرفان به آنچه همواره در قلب شخص حاضر است و هماره در فكر و یاد اوست، گفته می شود:


در چشمِ عیان شاهد و مشهود تویی

در قبله جان ساجد و مسجود تویی


بی نام و نشان قاصد و مقصود تویی

بی گوش و زبان حامد و محمود تویی


(جامی)

بدیهی است كه شهادت و گواهی از سوی فاطمه(س) همه مراتب شهادت (زبانی، قلبی و عملی) را در بر می گیرد. به تعبیر دقیق تر، فاطمه(س) از پیشتازان عرصه توحید و یكتاپرستی است؛ بدین معنا كه اگر در مسجد و در حضورِ انبوه مسلمانان (مهاجر و انصار) پس از ستایش خداوند و سپاس از نعمتهای او بر توحید و یگانگی معبود خویش گواهی می دهد، برای آن است كه در این اقدام هدفمند كه بر اساس ِ اندیشه توحیدی و در جهت رضامندی خداوند و خیرخواهی امّت پیامبر(ص) است، بنمایاند كه انگیزه ای جز تعالی اسلام و عزّت و سرافرازی مسلمانان ندارد؛ و اگر پیش از پرداختن به احقاقِ حقِّ قانونی و شرعی و به یغما رفته خود، به تبیین معارفِ برگرفته از الهیّات قرآنی پرداخته، بر این اساس است كه تازه مسلمانان را بر سرِ سفره سرشار از رزق كریم خود بنشاند و در این اِطعام معنوی، جز خشنودی خدا را نمی طلبد: «اِنَّما نُطْعِمُكُمْ لِوَجْهِ اللَّهِ وَ لا نُریدُ مِنْكُمْ جَزاءً وَ لا شُكُوراً». [4] به راستی چه كسی در آن شرایط پرغوغا و صحنه غارت، جز فاطمه(س) می تواند این گونه زیبا و جامع، توحید ناب و مبانی مكتب اسلا را كه پیامبر اكرم(ص) منادی آن بود، بار دیگر در معبد تاریخی مسجد النّبی و در برابر مردمی كه هنوز آثارِ به جای مانده شرك و نفاق، ذهن و دلشان را تیره و تار كرده و بنی اسرائیل گونه، از پسِ آن همه انذار و تبشیر و هدایت و تأكید پیامبر(ص)، به دنبال سامری رفته اند، تقریر كند؟

آری! دختر بزرگوار پیامبر(ص) با خطر كردن و دل به دریا زدن و كناره گرفتن از آسایش و ایمنی و در افكندن خویش به آتش بلا و مشقّت و ترك مصلحت اندیشی های رایج، نه بر حسب عادت - چنان كه هر گوینده ای در آغاز سخن به ستایش خداوند و گواهی به توحید و یگانگی او می پردازد - بلكه به لحاظ رسالت مهمّی كه در حفظ و نگهاهبانی از میراث نبوّت دارد و به لحاظ اینكه در مهبط وحی و در خانه پیامبر(ص) پرورش یافته و خود، تجسّم و تبلور اسلام محمّد(ص) است، با تعبیرات غنی و ظریف به تبیین دوباره مفاهیم و حقایق توحیدی پرداخته است.


[1] مفردات راغب، ص 465.

[2] اَللُّمْعَةُ الْبَيضاء، ص 366 (به نقل از: بَصائِر).

[3] الميزان، ج 3، ص 130.

[4] سوره دهر، آيه 9.