کد مطلب:304379 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:284

تأویل
اَلتَّأویلُ مِنَ الاَوْلِ، اَیِ الرُّجُوعُ اِلَی الْاَصْلِ، وَ ذلِكَ هُوَ رَدُّ الشَیْ ءِ اِلَی الْغایَةِ الْمُرادَة مِنْهُ، عِلْماً كانَ اَو فِعْلاً؛ فَفِی الْعِلْمِ نحو: «وَ ما یَعْلَمُ تأویلَهُ اِلَّا اللَّهُ والرَّاسِخُونَ فیِ الْعِلْمِ» [1] وَ فِی الْفِعْلِ كقوله تعالی: «هَلْ یَنْظُرُونَ اِلّا تَأْویلَهُ یَوْمَ یَأْتِی تَأْویلُهُ». [2] تأویل، مشتق از اَوْل به معنای بازگشت به اصل و باز گردانیدن هر چیز به فرجام و مقصودِ آن است؛ خواه از مقوله علم باشد؛ مانند: «وَ ما یَعْلَمُ تَأْویلَهُ...»، یا مربوط به عمل و كار، مانند: «هَلْ یَنْظُرُونَ اِلّا تَأْویلَهُ...».

در باب معنای تأویل در متون دینی، سخن بسیار گفته اند؛ امّا چنین به نظر می رسد كه بر پایه تكیه بر موارد كاربردیِ آن در قرآن، تأویل به معانی زیر است: 1. نتیجه، فرجام و سامانِ كار:

یا اَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا اَطِیعُوا اللَّهَ وَ اَطیِعُوا الرَّسُولَ وَ اُوْلِی الْاَمْرِ مِنْكُمْ فَاِنْ تَنازَعْتُمْ فی شَیْ ءٍ فَرُدُّوهُ اِلَی اللَّهِ وَ الرَّسُولِ اِنْ كُنْتُمْ تؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَ الْیَوْمِ الْآخِرِ ذلِكَ خَیْرٌ وَ اَحْسَنُ تَأوِیلاً. [3] ای كسانی كه ایمان آورده اید، خدا را اطاعت كنید و پیامبر و اولیای امر خود را [نیز]اطاعت كنید. پس هر گاه در امری [دینی] اختلاف نظر یافتید، اگر به خدا و روز باز پسین ایمان دارید، آن را به [كتاب]خدا و [سنّت]پیامبر [او] عرضه بدارید؛ این بهتر و نیك فرجام تر است.

بدیهی است اطاعت كردن از خداوند و پیامبر(ص) و اولیای امر (معصومان(ع)) یا عرضه هر امر دینی كه مورد اختلاف و تنازع امّت است، به خدا و رسول (كتاب و سنّت)، در حفظ جامعه اسلامی از پراكندگی و تحقّق وحدتِ مطلوبِ قرآنی، نتیجه و فرجامی نیك، برای مؤمنان به خدا و روز واپسین دارد.

در سرگذشت موسی(ع) و آن مرد دانای صاحبدل (خضر(ع))، می خوانیم كه او كارهایی در سفر انجام داد كه فرجام و نتیجه آنها برای موسی(ع) روشن نبود؛ مانندِ سوراخ كردن كشتی، كُشتنِ یك جوان و ویران كردن دیوار خانه ای. به همین دلیل، موسی(ع) ناراحت شد و به اعتراض برخاست. هنگامی كه آن صاحبدل، هدف و نتیجه كارها را در پایان و به هنگام جدا شدن برای او تشریح كرد، گفت:

هذا فِراقٌ بَیْنی وَ بَیْنَكَ سَأُنَبِّئُكَ بِتأْویلِ ما لَمْ تَسْتَطِعْ عَلَیْهِ صَبْراً. [4] این بار [دیگر وقت] جدایی میان من و توست. به زودی تو را از تأویل آنچه كه نتوانستی بر آن صبر كنی، آگاه خواهم ساخت.

2. اساساً تأویل در قرآن كریم از قبیل مفاهیم و معانی الفاظ نیست؛ بلكه از مقوله حقایق عینی و واقعهای خارجی است، چنانكه در خوابهایی كه در سوره یوسف حكایت آنها آمده است، تأویل هر چیزی، حقیقت عینی و خارجی آن است كه در صورت ویژه ای برای بیننده خواب، جلوه كرده و خواب، گویای آن است؛ مانند سجده پدر و مادر و برادران یوسف در پیش او كه تأویل رؤیای او در كودكی بود كه دیده بود یازده ستاره و خورشید و ماه بر او سجده می كردند: «اِذْ قالَ یُوسُفُ لِاَبیهِ یا اَبَتِ اِنّی رَاَیْتُ اَحَدَ عَشَرَ كَوْكَباً وَ الشَّمْسَ وَ الْقَمَرَ رَأیْتُهُمْ لِی سَاجِدیِنَ» [5] و هنگامی كه یوسف، پدر و مادرش را بر تخت نشانید، گفت:

یا اَبَتِ هذا تأویلُ رُؤیایَ مِنْ قَبْلُ قَدْ جَعَلَها رَبّی حَقّاً. [6] ای پدر! این است تعبیر (تاویل=تحقق) خواب پیشین من. به یقین، پروردگارم آن را راست گردانید.

همچنین در آیه 53 سوره اعراف آمده است:

هَلْ یَنْظُرُونَ اِلّا تَأْوِیلَهُ یَوْمَ یَاْتِی تأْویلُهُ... آیا [آنان] جز در انتظار تأویل آن اند؟ روزی كه تأویلش فرا رسد...

انتظار این را می برند كه خداوند، همان حقیقتی را كه موجب نزول بیانات قرآن و احكام آن و انذار و تبشیر آن شده و در روز قیامت آشكار خواهد شد، بر ایشان نمایان كند. لابد چنین انتظاری را دارند، وگرنه هرگز از پیروی و عمل به دستورهای او سرپیچی نمی كردند. آنگاه از حال آنان در روز قیامت - كه روز ظهور و بروز و تأویل است - خبر داده، می فرماید: «یَوْمَ یَأتی تَأویلُهُ». وقتی كه روز قیامت حقیقت امر بر ایشان معلوم شد، به حقّانیت شرایع آسمانی، اعتراف خواهند كرد. [7] از حقیقت قیامت نیز كه تحقّق عینی و بروز و ظهور پاداش نیكوكاران و كیفر بداندیشان و بدكاران است، به تعبیر تأویل یاد شده است: «یَوْمَ یَأتی تَأویلُهُ». اخلاص: پاك و خالص نمودن نیّت و عمل از هر انگیزه ای، جز رسیدن به مقصود و هدف است. «اَخْلَصَ لِلَّه اِخلاصاً»؛ یعنی قلب خود را از هر بیگانه ای، پاك كردن. خواجه عبداللَّه انصاری می گوید: اَلاِخلاصُ تَصْفِیَةُ الْعَمَلِ مِنْ كلِّ شَوبٍ. [8] اخلاص، پاك كردن و پالودنِ عمل از هر ناخالصی (سَرِه كردن) است. صاحبدلی گفته است: اَلْاِخْلاصُ، تَنْزِیهُ الْعَمَلِ اَنْ یَكوُنَ لِغَّیْرِاللَّه. [9] اخلاص پاك كردن و پالودن عمل از غیر خدا. ابن عربی گفته است: اَ لا لِلَّهِ الدّینُ الخالِصُ عَنْ شَوْبِ الْغَیریَّةِ وَ الْاَنانیّةِ لِاَنَّكَ لِفَنائِكَ فِیه بِالْكُلِّیَةِ فَلا ذاتَ لَكَ، وَ لا صِفَةَ، وَ لا فِعْلَ وَ لا دینَ، وَ اِلّا لَما خَلُصَ الدِّینُ بِالْحَقیقَة فَلا یَكُونُ لِلّهِ. [10] بدان كه دین، هر گاه از آلایش غیریّت و خودیّت پاك گشت، برای خدا خواهد بود؛ چه، با فنای كلّی تو در ذات حق، برای تو ذات و صفت و دین نمی ماند و در غیر این حال، دین به حقیقت، خالص و پاك نگردیده است و برای خدا نخواهد بود. از همین رو، راغب اصفهانی گوید: حَقیقَةُ الْاِخلاص ِ، اَلتَّبَرّی عَنْ كلِّ ما دوُنَ اللَّهِ تَعالی؛ [11] روح و حقیقتِ اخلاص، بیزاری از هر چیز، غیر از خدایِ تعالی است.


[1] سوره آل عمران، آيه 7.

[2] سوره اعراف، آيه 53.

[3] سوره نساءِ، آيه 59.

[4] سوره كهف، آيه 78.

[5] سوره وسف، آيه 4.

[6] سوره يوسف، آيه 100.

[7] الميزان، تفسير سوره اعراف، آيه 53.

[8] منازل السائرين، ص 158.

[9] شرح چهل حديث، ص328.

[10] تفسير القرآن الكريم، ج 2، ص 370.

[11] مفردات، ص292 (چاپ جديد).