کد مطلب:30751 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:124

متحجران











مقصود از متحجران كسانی هستند كه درك درستی از دین و جامعیت دین بخصوص در مسائل اجتماعی ندارد و اگر بخواهیم به زبان روز بیان كنیم دین را تنها رابطه خدا و انسان می دانند و از تنظیم روابط بین انسانها بر اساس دین عاجزند و حاضر نیستند سخنی بگویند و آن را نفی می كنند و صرفا جنبه های عبادی دین توجه آنان را جلب كرده و به سختی پایبند هستند و اگر كسانی بخواهند جنبه های اجتماعی دین را پیاده كنند برنمی تابند و به اسم مخالفت این رفتار با دین به مخالفت با آن بر می خیزند و هرگز شهامت قیام مسلحانه علیه حكومت را ندارند و مخالفت آنان در حد بلیغات و ایرادهای به ظاهر شرعی گرفتن خلاصه می شود.

گرچه مشهور شده است كه این گروه خوارج را تشكیل می دادند ولی باید توجه داشت كه همه خوارج از این گروه نبودند بلكه بخش كوچكی از آنان را متحجران و به تعبیر حضرت امیر (ع) جاهل متنسك تشكیل می دادند و آن دسته از خوارج كه قیام مسلحانه می كردند از حاشیه امنیتی این گروه در جامعه سوء استفاده می كردند ما در عصر خود نیز این گروه را دیده ایم چه در قبل از انقلاب و چه بعد از پیروزی انقلاب كه در جمعهای خصوصی و محدود ایرادهای شرعی بر حكومت وارد می كردند و بعد از انقلاب نیز همین شیوه را ادامه می دهند. در معرفی این گروه به سخن معیار انقلاب اسلامی حضرت امام خمینی قدس سره توجه كنید:

خون دلی كه پدر پیرتان از این دسته متحجر خورده است هرگز از فشارها و سختی های دیگران نخورده است وقتی شعار جدایی دین از سیاست جا افتاد و فقاهت در منطق ناآگاهان غرق شدن در احكام فردی و عبادی شد و قهرا فقیه هم مجاز نبود كه از این دایره و حصار بیرون رود و در سیاست حكومت دخالت نماید حماقت روحانی در معاشرت با مردم فضیلت شد به رغم بعضی افراد روحانیت زمانی قابل احترام و تكریم بود كه حماقت از سراپای وجودش ببارد و الاعالم سیاس و روحانی كاردان و زیرك كاسه ای زیر نیم كاسه داشت و این از مسائل رایج حوزه ها بود كه هر كس كج راه می رفت متدین تر بود. یاد گرفتن زبان خارجی كفر و فلسفه و عرفان گناه و شرك به شمار می رفت در مدرسه فیضیه فرزند خردسالم مرحوم مصطفی از كوزه ای آب نوشید، كوزه را آب كشیدند، چرا كه من فلسفه می گفتم.[1] به هر حال جمعی از مخالفان حضرت امیر (ع) را این گروه تشكیل می دادند كه به دخالت امام علی (ع) در مسائل اجتماعی و حاكمیت دین اعتراض داشتند به این نمونه توجه كنید: از جمله مخالفان حضرت امیر (ع) ابوسعید بود درباره امام علی (ع) می گفت: اگر علی در مدینه می ماند و به خوردن خرما قناعت می كرد برایش بهتر بود از آنچه كه در آن وارد شده است و تلاش زیاد می كرد كه مردم از علی (ع) حمایت نكنند روزی او را دید كه برای وضو گرفتن آب زیادی مصرف می كند حضرت به او فرمود: آب زیادی را هدر دادی؟! در پاسخ امیر (ع) گفت: خونهایی كه امیرالمؤمنین هدر داده است بیشتر از اینهاست؟!

حضرت فرمود: بخاطر آن خونها غمگین هستی؟ آری!

حضرت فرمود: برای همیشه غمگین باش.

گفته اند به دنبال این سخنان تا پایان عمر همیشه گرفته و غمگین بود.[2].









    1. پیام امام به مناسبت یازدهمین سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی.
    2. شرح ابن ابی الحدید- ج 4، ص 95.