کد مطلب:3141 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:730

مقدمه
مقدمه

یا واهِب العَقل لَكَ المَحامِد إلی جَنابِك إنتَهی المَقاصِد

ای بخشنده خرد، تمام سپاسها ویژه توست

همه مقصدها و هدفها به سوی بارگاه تو منتهی می شود

شرح: در این بیت عالی و زیبا، هم از مبدأ سخن رفته است و هم از معاد؛ هم به اوّلیت خداوند اشاره شده و هم به آخریّت او (هو الأوّل و الاخر). «1» آنجا كه می گوید: «همه سپاسها ویژه توست» منظور این است كه: تو مبدأ كل هستی، هر خیری و فیضی به سبب هر كس و هر چیز به كسی برسد از ناحیه توست، زیرا سر رشته همه اسباب و علل به دست توست و همه نظام از اراده تو برخاسته است، از این رو همه سپاسها ویژه توست؛ و آنجا كه می گوید: «همه مقصدها و هدفها به سوی بارگاه تو منتهی می شود» منظور این است كه: همه اشیاء هر چه را می جویند، در نهایت امر، تو را می جویند و به

مجموعه آثاراستادشهیدمطهری، ج 5، ص: 188

هر سو می روند. به سوی تو می روند، از تو پدید آمده اند و به سوی تو باز می گردند إِنّا لِلّه وَ إِنّا إلَیهِ راجِعون «1».

چنانكه می دانیم لُبّ لُباب حكمت الهی شناختن مبدأ و معاد جهان است، همه مطالب و مسائل دیگر در این فلسفه در حكم مقدمه این دو مطلب و یا در حاشیه این دو مطلب است. علی هذا بیت اول منظومه اشاره است به لُبّ لُباب حكمت الهی.

یا مَن هُوَ اختَفی لِفَرطِ نُورِه الظّاهِر الباطِن فِی ظُهُورِه

ای آنكه از بسیاری نورانیّتش پنهان است

ای پیدایی كه به سبب پیدایی اش ناپیداست

شرح این بیت را از الهیّات بالمعنی الاخص باید جست «2».

مجموعه آثاراستادشهیدمطهری، ج 5، ص: 189

ثُمَّ عَلَی النَّبیِّ هادِی الامَّة وَ آلِهِ الغرّ صَلوة جمَّة

پس (از سپاس خدا)، بر پیامبر راهنمای است

و بر اهل بیت تابناك او درود فراوان

وَ بَعدُ فالعَبدُ الأَثیمُ الهادِی لا زالَ مَهدیّا إلی الرِّشادِ

و بعد، پس بنده گنهكار، هادی

كه همواره به صواب رهنمون باد

یَقولُ هاؤُم إِقرَؤوُا كتِابَیه مَنظومَتی لِسُقمِ جَهل شافِیَه

می گوید: بیایید كتاب مرا بخوانید

این منظومه بهبودی بخش بیماری نادانی است

مجموعه آثاراستادشهیدمطهری، ج 5، ص: 190

نَظَمتُها فِی الحِكمَةِ الّتی سمتُ فِی الذِّكرِ بِالخِیرِ الكَثیرِ سَمَّیتُ

این منظومه را در حكمت اعلی به رشته كشیدم

همانكه در قرآن با نام «خیر فراوان» نام برده شده است

شرح: در مصراع دوم این بیت اشاره می كند به آیه 269 از سوره بقره كه می فرماید:

یؤتی الحكمة من یشاء و من یؤت الحكمة فقد اوتی خیرا كثیرا.

خداوند به آنكه بخواهد و مصلحت بداند «حكمت» عطا می فرماید و هر كه به او حكمت عطا شود خیر فراوان به او داده شده است «1».

سَمَّیتُ هَذا غُرَر الفَرائِد أَودَعتُ فِیها عَقدُ العَقائِد

این كتاب را «غرر الفرائد» نامیدم

و در این كتاب عقاید و افكار گره مانندی به ودیعت نهادم

شرح: منظومه حاجی سبزواری مجموعاً دو بخش است و خود مؤلّف هر بخش را كتابی جداگانه قرار داده و نامی خاص بر آن نهاده است:

الف. منطق.

ب. حكمت.

بخش منطق را «اللّئالی المنتظمة» و بخش حكمت را كه اكنون قسمتی از آن را شرح می كنیم «غُرَرُ الفَرائِد» نامیده است.

فَها أَنا الخائِض فِی المَقصود بِعونِ رَبّی واجِب الوُجود

مجموعه آثاراستادشهیدمطهری، ج 5، ص: 191

هان، شروع می كنم به آنچه در نظر داشتم

به یاری پروردگارم ذات واجب الوجود

أَزِمَّةُ الأُمُورِ طرّاً بِیَدِه وَ الكُلُّ مُستَمِدَّةٌّ مِن مَدَدِه

مهار همه چیز در دست اوست

همه چیز از عنایت او استمداد می كند

إنّ كِتابَنا عَلَی مَقاصِد وَ كُلُّ مَقصَدٍ عَلَی فَرائِد

این كتاب مشتمل بر چند مقصد است

و هر مقصدی مشتمل بر چند فریده است

شرح: حاجی سبزواری مؤلّف كتاب، ترتیب ابواب و فصول بخش حكمت را به این نحو قرار داده كه آن را به هفت «مقصد» تقسیم كرده و هر مقصدی را به «فریده» هایی منقسم نموده است و هر فریده را در ضمن «غُرَر» هایی بیان كرده است به این ترتیب «1»:

مقصد اول: امور عامّه

مقصد دوم: جواهر و اعراض

مقصد سوم: الهیّات بالمعنی الاخص

مقصد چهارم: طبیعیات

مقصد پنجم: نبوّات و منامات

مقصد ششم: معاد

مقصد هفتم: اخلاق

چنانكه معلوم است، این بخش از كتاب با همه اختصار، در یك فن و علم نیست، مشتمل بر علوم و فنونی است. مقصد چهارم این كتاب به تنهایی مشتمل بر چند علم است. همه این علوم و فنون را در قدیم تحت لفظ «حكمت» جمع می كرده اند و قسمتی از آن را «فلسفه الهی» می نامیدند كه عبارت است از سه مقصد اول از بخش حكمت و فریده اول از مقصد چهارم و تمام مقصد ششم.

كلمه «فریده» كه عنوان ابواب این بخش است به معنی «گوهر نفیس» است و كلمه «غرر» جمع «أَغَرَّ» است كه به معنی «بسیار نیكو» است، پس «غرر الفرائد» یعنی

مجموعه آثاراستادشهیدمطهری، ج 5، ص: 192

گوهرهای نفیس بسیار نیكو؛ و اما كلمه «غرر» كه عنوان فصلهای كتاب منظومه است، همان طوری كه خود مؤلّف توضیح داده است، ممكن است به ضمّ «غین» خوانده شود كه البته جمع «اغر» خواهد بود و به همان معنی است كه گفته شد و ممكن است به فتح «غین» خوانده شود، در این صورت مصدر خواهد بود و مفهوم سفیدی و روشنایی می دهد.

فَالمَقصَدُ الأَوَّلُ فِی ما هُو عَم اولیه كانَت فِی الوُجُودِ وَ العَدَم