کد مطلب:321182 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:285

بابیه
از پیروان سید علی محمد باب است كه همان دالكورگی، مچ او را باز كرد پرونده او را روشن ساخته مذهب بابیگری را رایج نمود او در سال 1235 هجری قمری در شیراز ادعا كرد به مكتب شیخ احمد احسانی در شیراز گرویده شده است.

سپس ادعای كرد من مفسر قرآنم (كتاب احسن القصص) را نوشت به 111 سوره كتابش را قسمت كرد و سوره یوسف را بالای هر سوره خودش نوشت.

تحت عنوان آیه های سوره یوسف آنچه چرندیات به نظرش می رسد نوشت لذا این حدیث پیغمبر را كه از ابن عباس روایت شده اگر كاملا درست و بجا نقل و قول شده باشد در حق او جاریست كه فرمود «من قال فی القرآن بغیر علم فلیتبوه مقعده من النار» یعنی هر كس قرآن را بدون علم و از روی جهل تفسیر نماید برای تنبیه او خداوند نشیمن گاهش را مركز آتش می كند - سپس توبه نامه ای نوشت به ناصر الدین شاه می فرستد كه
در مجلس موجود است بعد از آن توبه نامه دیوانه می شود كه مختصرا خواهم نوشت اما توبه نامه عین آن در مجلس شورای ملی است. اما آشفتگی روحی و فكری او در شهر بوشهر همه جا زبان زد خاص و عام گردید و به وسیله دائی اش به كربلا فرستاده شد در كتاب شرح و تفسیر سوره كوثر در آخر منكر خدائی و مهدویت خود می گردد.

1- (به تحقیق كافر شدند كسانی كه گفتند من گفته ام كه باب و نایب خاص حضرت حجت الله هستم).

2- خدایا تو شاهدی كه من ادعای بابیت نكردم چون ناصرالدین شاه احساس كرد به دروغ متوسل شده در سال 1266 هجری در تبریز او را به دار آویخت.