کد مطلب:41675 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:206
من در بستر افتاده بودم، آن حضرت در كنارم نشست و جامه ای را كه به خودش تعلق داشت بر رویم كشید، چون حال مرا چنان دید كه از شدت بیماری رنجور گشته ام، برخاست و به مسجد رفت در آنجا لحظاتی را به دعا و نماز پرداخت و سپس نزد من بازگشت جامه ام را پس زد و فرمود: علی! برخیز كه بهبودی خود را باز یافتی. من از بستر برخاستم در حالی كه هیچ دردی احساس نمی كردم و گویا هیچ بیمار نبوده ام. آنگاه به من فرمود: هیچگاه از پروردگار خود درخواستی نكردم مگر آنكه برآورده كرد، و همچنین هرگاه چیزی برای خود مسألت می نمودم برای تو نیز طلب می كردم. عن علی قال: مرضت مرضا فعادنی رسول الله (ص) فدخل علی و انا مضطجع فاتی الی جنبی، ثم سجانی بثوبه فلما رانی قد ضعفت قام الی المسجد فصلی فلما قضی صلاته جا فرفع الثوب عنی. ثم قال: قم یا علی فقد برئت. [صفحه 81] فقمت كانی ما اشتكیت قبل ذلك. فقال: ما سالت ربی عزوجل شیئا الا اعطانی و ما سالت شیئا الا سالت لك.[1] . [صفحه 82]
یك روز كه بیماری سختی بر من عارض گشته بود رسول خدا(ص) به دیدنم آمد.
صفحه 81، 82.