کد مطلب:41758 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:146

وفات











از ارتحال رسول خدا(ص) چنان غم و اندوهی بر دلم فرو ریخت كه اگر كوهها فرود آمده بود، گمان ندارم كه از عهده تحمل آن بر می آمدند. آن روز در میان مردم، بستگانم را می دیدم كه سنگینی مصیبت، آنان را بی تاب و توان ساخته بود كه دامن صبر و شكیب را از ایشان ربوده، و عقل و هوش را از سرهاشان گرفته بود.

نه خویشتن داری ممكن بود، و نه آرام كردن ایشان كاری ساده! نه خود چیزی می فهمیدند و نه از دیگری سخنی می شنیدند.

مردمان دیگر كه از فرزندان عبدالمطلب نبودند نیز برخی مصیبت زدگان را تسلیت می دادند و آنان را به صبر و خویشتن داری توصیه می نمودند و برخی دیگر با داغدیدگان همراه و هم ناله شده بودند و با آنان اشك می ریختند.

(در این محشری كه از وفات رسول خدا(ص) بر پا شده بود) تنها من بودم كه صبر كردم و بدانچه وظیفه ام بود، عمل كردم. جنازه حضرتش را برداشته و غسل دادم و حنوط نموده و كفن كردم و بر پیكر پاكش نماز گزاردم و به خاكش سپردم. و آنگاه به جمع كردن قرآن و اجرای دستورهای الهی پرداختم.

در این مهم، نه ریزش اشكها بر گونه ها جلوگیرم شد و نه ناله جان سوز عزیزان و نه سوز و گدار دلها، و نه سنگینی مصیبت، هیچ یك تنوانست مرا از انجام دادن وظیفه باز دارد تا آنكه حقی را كه از خدا و رسولش بر عهده داشتم ادا نمودم و فرمان خدا را

[صفحه 280]

با بردباری و دوراندیشی كامل به انجام رساندم، و بار اندوه فقدان او را با صبر و شكیبایی تنها به حساب خدا و امید پاداش او به دوش كشیدم.

قال علی:... فنزل بی من وفاه رسول الله ما لم اكن اظن الجبال او حملته عنوه كانت تنهض به، فرایت الناس من اهل بیتی بین جازع لایملك جزعه و لایضبط نفسه و لایقوی علی حمل فادح ما نزل به، قد اذهب الجزع صبره و اذهل عقله و حال بینه و بین الفهم و الافهام و القول و الاستماع، و سائر الناس من غیر بنی عبدالمطلب بین معز یامر بالصبر و بین مساعد باك لبكائهم جازع لجزعهم، و حملت نفسی علی الصبر عند وفاته بلزوم الصمت و الاشتغال بما امرنی به من تجهیزه و تغسیله و تحنیطه و تكفینه و الصلاه علیه و وضعه فی حفرته و جمع كتاب الله و عهده الی خلیقه، لایشغلنی عن ذلك بادر دمعه و لاهائج زفره و لا لاذع حرقه و لا جزیل مصیبه، حتی ادیت فی ذلك الحق الواجب لله عزوجل و لرسوله علی و بلغت منه الذی امرنی به، و احتملته صابرا محتسبا....[1] .

[صفحه 281]



صفحه 280، 281.





    1. بحار، ج 22، ص 512؛ خصال، ص 421.