کد مطلب:41819 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:145

آمادگی











فرشته مرگ بر داود نبی علیه السلام وارد شد. داود علیه السلام پرسید: كه هستی؟ پاسخ داد: من كسی هستم كه از پادشاهان هراسی به دل ندارم و قصرهای سر به فلك كشیده ی آنان جلوگیرش نخواهد بود و رشوه هم نمی پذیرد.

داود علیه السلام گفت: پس تو باید ملك الموت باشی كه برای گرفتن جانم آمده ای؟ اما من هنوز آماده نیستم.

ملك الموت گفت: فلان كس كه همسایه ات بود و فلانی كه از بستگانت بود كجا هستند؟!

داود علیه السلام گفت: (مدتی است كه) مرده اند.

ملك الموت گفت: آیا مرگ آنها برای توجه و آمادگی تو كافی نبود؟ (وقتی كه انسان مرگ دیگران را با چشم خود ببیند باید بداند كه روز مرگ او هم در پیش است).

قال علی علیه السلام:... ان ملك الموت دخل علی داود النبی فقال: من أنت. قال: من لا یهاب الملوك و لا تمنع منه القصور و لا یقبل الرشی. قال: فاذن أنت ملك الموت، جئت و لم أستعد بعد؟

[صفحه 435]

فقال: فأین فلان جارك؟ أین فلان نسیبك؟

قال: ماتوا، قال: ألم یكن لك فی هؤلاء عبرة لتستعد؟![1] .

[صفحه 436]



صفحه 435، 436.





    1. شرح نهج البلاغه، ج 20، ص 346.