کد مطلب:53145 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:290

رسول خدا و تصویر مظلومیت علی











امیر مؤمنان علی علیه السلام اگر چه در دوران رسول خدا مورد حسادت و كینه افرادی قرار می گرفت، و حتی بعضی از همسران آن حضرت، از ورود علی علیه السلام و دیدارش با پیامبر رنج می بردند! ولی نبی اعظم با تمام وجود طبق دستور الهی از شخصیت و عظمت مولای متقیان دفاع كرده، و فضائل و مناقب او را به اطلاع مردم می رسانید.

علی علیه السلام در عصر رسول خدا مظلوم نبود، ولی مورد كینه و بغض منافقان قرار داشت، و پیامبر اسلام نیز می دانست روزی این كینه ها بروز خواهد كرد، و به مرحله عمل خواهد رسید، و در نتیجه چه ظلمها و ستم به علی وارد خواهد شد، و لذا پیوسته در فكر و اندیشه بود، و اشكهایش به صورت مباركش جاری می گشت و در برخی مواقع آینده علی علیه السلام را به خودش تصویر می فرمود، و اظهار می داشت كه غاصبان ولایت و بداندیشان منافق چه خواند كرد، و چگونه به خانه او هجوم می آورند!! و چه سان فرق مباركش را با شمشیر مسموم می شكافند، و او چه وظیفه ای دارد، و چگونه باید عكس العمل نشان دهد... ما در این زمینه به دو مورد از سخنان رسول خدا اشاره می نماییم:

الف: روزی رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم به همراهی علی علیه السلام و غلامش انس بن مالك به گردش رفتند، و در باغهای مدینه قدم می زدند،

و به گلها و شكوفه ها و فضای سبز طبیعت می نگریستند، علی علیه السلام اظهار داشت: یا رسول الله! این باغ- اشاره كرد به یكی از باغها- چقدر زیبا و با طراوت است!!

پیامبر خدا فرمودند: یا علی! باغ تو در بهشت خیلی زیباتر است، و این باغ در نزد آن هیچ است.

انس بن مالك كه یكی از دشمنان و بدخواهان امیرالمؤمنین بود، می گوید: به همین ترتیب قدم زنان و گردش كنان هفت باغ را تماشا كردیم، و امیرالمؤمنین علی علیه السلام به هر باغی كه می رسید، همان جمله را اظهار می داشت، و رسول خدا نیز جوابش همان بود كه در آغاز فرموده بود. سرانجام پیامبر عزیز اسلام در محل مناسبی توقف كرد، انس می گوید: ما نیز در محضر او توقف نمودیم، ناگاه آن حضرت دگرگون گردید و چهره اش متغیر شد، و به فكر اخبار و وقایع پس از خود افتاد: «فوضع رأسه علی رأس علی وبكی، فقال علی: ما یبكیك یا رسول الله؟! قال صلی الله علیه و آله وسلم: «صغائن فی صدور قوم لا یبدونها لك حتی یفقدونی» پیامبر سرش را بر سر امیرالمؤمنین گذاشت و شروع به گریه نمود!! علی علیه السلام پرسید ای پیامبر خدا چه عاملی باعث گریه شما گردیده است؟ حضرت فرمودند: تصور آن كینه ها و بغض ها و دشمنی هایی كه در دل كینه توز منافقین برای تو فراهم شده است، آنان آن دشمنی ها را به مرحله عمل نمی آورند مگر این كه من از دنیا بروم.

این حدیث می رساند كه با بودن پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم علی علیه السلام در برابر كینه های منافقان و ستم های ستمگران بیمه گردیده، ولی پس از وی آنچنان مورد یورش وحشیانه قرار خواهد گرفت، كه تصورش دل پیامبر را می سوزاند و اشكهایش را جاری می سازد.[1] .

ب: واقعه ای است كه در خطبه شعبانیه اتفاق افتاد، و آن در آخرین جمعه ماه شعبان بود، و رسول خدا در مورد عظمت و ارزش ماه مبارك رمضان و تكلیف روزه داران سخن می گفت.

علی علیه السلام از جایش برخاست و سؤال كرد: یا رسول الله! بهترین اعمال در این ماه چیست؟!

پیامبر فرمود: اجتناب از كارهای حرام، سپس شروع به گریه كرد! علی علیه السلام عرض كرد: یا رسول الله! چرا گریه می كنید؟

پیامبر خدا فرمود: «كانی بك وانت تصلی لربك وقد انبعث اشقی الأولین شقیق عاقر ناقة ثمود، فضربك ضربة علی قرنك فخضب منها لحیتك...»[2] گویا می بینم تو را در حال نماز بدترین و شقی ترین اشخاص (ابن ملجم مرادی لعنة الله علیه) از پی كننده «شتر صالح» بر فرق مباركت شمشیری می زند، و با خون آن محاسن سفیدت را رنگین می سازد.

علی علیه السلام پرسید یا رسول الله! آیا دینم سالم می ماند، و ضرری از این جهت از شمشیر او نمی بینم؟

این حدیث اخلاص و عظمت علی، و شرارت و بد اندیشی دشمنان آن حضرت را در بردارد[3] .









    1. شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید ج4 ص107 فرائد السمطین ج1 ص152 ح115.
    2. بحارالانوار ج96 ص358 از فرازهای خطبه شعبانیه.
    3. نقل از آفتاب ولایت، ص269-267.