کد مطلب:53163 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:295

جوان قانون شکن











روزی علی علیه السلام در شدت گرما بیرون از منزل بود سعد پسر قیس حضرت را دید و پرسید:

یا امیرالمؤمنین! در این گرمای شدید چرا از خانه بیرون آمدید؟ فرمود:

برای اینكه ستمدیده ای را یاری كنم، یا سوخته دلی را پناه دهم. در این میان زنی در حالت ترس و اضطراب آمد مقابل امام علیه السلام ایستاد و گفت:

یا امیرالمؤمنین شوهرم به من ستم می كند و قسم یاد كرده است مرا بزند. حضرت با شنیدن این سخن سر فرو افكند و لحظه ای فكر كرد، سپس سر برداشت و فرمود:

نه به خدا قسم! بدون تأخیر باید حق مظلوم گرفته شود!

این سخن را گفت و پرسید:

منزلت كجاست؟

زن منزلش را نشان داد.حضرت همراه زن حركت كرد تا در خانه او رسید.

علی علیه السلام در جلوی درب خانه ایستاد و با صدای بلند سلام كرد. جوانی با پیراهن رنگین از خانه بیرون آمد حضرت به وی فرمود:

از خدا بترس! تو همسرت را ترسانیده ای و او را از منزلت بیرون كرده ای.

جوان در كمال خشم و بی ادبانه گفت:

كار همسر من به شما چه ارتباطی دارد: «والله لاحرقنها بالنار لكلامك؛ به خدا سوگند به خاطر این سخن شما او را آتش خواهم زد!» علی علیه السلام از حرفهایی جوان بی ادب و قانون شكن سخت برآشفت! شمشیر از غلاف كشید و فرمود:من تو را امر به معروف و نهی از منكر می كنم، فرمان الهی را ابلاغ می كنم، حال تو به من تمرد كرده از فرمان الهی سرپیچی می كنی؟ توبه كن والا تو را می كشم.در این فاصله كه بین حضرت و آن جوان سخن رد و بدل می شد، افرادی كه از آنجا عبور می كردند محضر امام علیه السلام رسیدند و به عنوان امیرالمؤمنین علیه السلام سلام می كردند و از ایشان خواستار عفو جوان بودند.

جوان كه حضرت را تا آن لحظه نشناخته بود از احترام مردم متوجه شد در مقابل رهبر مسلمانان خودسری می كند، به خود آمد و با كمال شرمندگی سر را به طرف دست علی علیه السلام فرود آورد و گفت:

یا امیرالمؤمنین از خطای من درگذر، از فرمانت اطاعت می كنم و حداكثر تواضع را درباره همسرم رعایت خواهم نمود. حضرت شمشیر را در نیام فرو برد و از تقصیرات جوان گذشت و امر كرد داخل منزل خود شود و به زن توصیه كرد كه با همسرت طوری رفتار كن كه چنین رفتار خشنی پیش نیاید.[1] .









    1. بحار، ج40 ،ص113 داستانهای بحارالانوار ج1 ص43.