کد مطلب:53198 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:154

زبان معلم را از پشت گردن در آوردند











ابویوسف یعقوب بن اسحاق معروف به این سكیت از علمای بزرگ ادبیات عرب است. متوكل خلیفه عباسی در زمان وی می زیست، او درخواست كرد، آن عالم بزرگ شیعی بر فرزندان خلیفه به نام های معتز و مؤید تدریس و تعلیم نماید.

ابن سكیت این پیشنهاد و درخواست را پذیرفت،

و بر فرزندان خلیفه تدریس كرد، و آنان را به رشد و كمال نسبی رساند، تا جایی كه خلیفه به وجود فرزندانش افتخار می كرد!

متوكل روزی معلم فرزندانش را احضار كرد، و از او قدردانی نموده، و مجلسی را به احترام وی ترتیب داد. او آنچنان به بچه هایش به دیده احترام و كمالمی نگریست كه از ابن سكیت سؤال كرد: راستی بگو ببینم فرزندان من در پیش تو محترمند یا فرزندان علی علیه السلام «حسن و حسین»؟!!

ابن سكیت گفت: چه مقایسه احمقانه ای متوكل! تو فرزندانت را با سروران اهل بهشت مقایسه می كنی؟ حسنین كجا و پسران تو كجا؟ بیا اقلا از غلام امیرالمؤمنین قنبر بپرس. سوگند به خدا قنبر غلام علی علیه السلام در پیش من از تو و فرزندانت به مراتب بهتر و والاتر است!!

سخن ابن سكیت قلب خلیفه مغرور و متكبر را داغدار كرد، و او نتوانست این حقیقت تلخ را بپذیرد و لذا عوض قدردانی از آن معلم آگاه دستور داد:

«سلو لسانه من قفاه ففعلموا فمات»

«زبان حقگوی معلم را از پشت گردنش در بیاورید!»

و مزدوران بی درنگ امر خلیفه را اجرا كردند، و ابن سكیت به شهادت رسید.[1] .

قابل ملاحظه است كه این عالم آگاه و متدین در راه محبت علی و اولاد پاك آن حضرت به شهادت رسیده، و جانش را در طبق اخلاص گذاشت، و به راهیان راهش نشان داد كه: گذاشتن از جان آسان تر است تا گذاشتن از علی علیه السلام و ولایت او![2] .









    1. سفینة البحار ج1 ص636.
    2. نقل از آفتاب ولایت ص187.