کد مطلب:5675 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:129

رازدار
او رازدار بود. وقتی برای فتح مكه حركت می كرد، هیچ كس نفهمید پیامبر كجا می خواهد برود. همه لشكر را بسیج كرد و گفت: بیرون برویم.

گفتند: كجا؟

فرمود: بعد معلوم خواهد شد.

به هیچ كس اجازه نداد كه بفهمد او دارد به سمت مكه می رود، كاری كرد كه تا نزدیك مكه، قریش هنوز خبر نداشتند كه پیامبرصلی الله علیه وآله دارد به مكه می آید! دشمنان را یك طور نمی دانست، این از نكات مهم زندگی پیامبر است.

بعضی از دشمنان، دشمنانی بودند كه دشمنی شان عمیق بود، اما پیامبر چنان چه می دید كه این ها خطر عمده ای ندارند، نسبت به آن ها آسان می گرفت.

بعضی ها هم بودند كه خطر داشتند، اما پیامبر آن ها را مراقبت می كرد و زیر نظر داشت. البته با دشمنانی كه از ناحیه آن ها خطر وجود داشت، به شدت سخت گیر بود.

پیامبر مخالفان را تحمل می كرد، یهودیان داخل مدینه را تحمل می كرد، قرشی پناه آورنده به او یا بی آزار را تحمل می كرد، وقتی مكه را فتح كرد، دیگر خطری از ناحیه آن ها نبود، حتّی امثال ابی سفیان و بعضی از بزرگان قبایل را نوازش هم كرد.

این ها اخلاق حكومتی آن بزرگوار است.

در مقابل وسوسه های دشمن، هوشیار؛ در مقابل مومنین، خاكسار؛ در مقابل دستور خدا، مطیع محض و عبد به معنای واقعی؛ در مقابل مصالح مسلمانان، بی تاب برای اقدام و انجام.