کد مطلب:570 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:298

صلح
س 1792: شخصی همه دارایی خود از قبیل مسكن، ماشین، فرش و لوازم منزلش را به همسرش صلح كرده است و همچنین او را وصیّ و قیم اولاد صغیر خود نیز قرار داده است، آیا پدر و مادر او بعد از وفات وی حق مطالبه چیزی از تركه او را دارند؟





اگر ثابت شود كه میّت در زمان حیات خود همه دارائی اش را به همسرش یاهر فرد دیگری صلح كرده است بطوری كه چیزی از آنها را برای خود تا زمان وفاتش باقی نگذاشته است ، موضوعی برای ارث بردن پدر و مادر یا سایر ورثه باقی نمی ماند، در نتیجه حق ندارند هیچیك از اموال او را كه در زمان حیاتش ملك همسرش شده است، از زوجه او مطالبه كنند.





س 1793: شخصی قسمتی از اموالش را به فرزند خود صلح كرده است ولی بعد از گذشت چند سال مبادرت به فروش آن اموال به همان فرزند خود نموده است و در حال حاضر ورثه او بر اساس گواهی پزشكی ادّعا می كنند كه پدر آنان از مدتی قبل از فروش خانه تا زمان انجام آن، از سلامت عقلی برخوردار نبوده است. آیا فروش مال مورد مصالحه به خود مصالح له عدول از مصالحه محسوب می شود و حكم به صحت بیع می شود؟ و بر فرض بقای صلح بر صحت، آیا در ثلث مال مورد مصالحه صحیح است یا در تمام آن؟





صلح قبلی محكوم به صحت ونفوذ است و تا زمانی كه در آن حق فسخ برای مصالح ثابت نشده باشد، محكوم به لزوم نیز هست، در نتیجه فروش بعدی مال مورد مصالحه توسط او صحیح نیست هر چند در هنگام فروش آن از سلامت عقلی برخوردار بوده باشد و صلحی كه محقق شده و حكم به صحت و لزوم آن شده است، نسبت به همه مالی كه مورد مصالحه قرار گرفته، نافذ است.





س 1794: فردی همه اموال حتّی مطالبات و حقوق خود در مؤسسه خدمات بهداشتی را به همسرش مصالحه می كند، ولی مؤسسه مزبور اعلام می دارد كه او از نظر قانونی حق مصالحه حقوق خود در آن مؤسسه را ندارد، در نتیجه از موافقت با او خودداری می كند، خود مصالح هم به آن اعتراف دارد و می گوید كه به قصد فرار از پرداخت بدهی های خود به دیگران این كار را انجام دادم. این صلح چه حكمی دارد؟





صلح بر مال دیگری و یا بر مالی كه متعلّق حق دیگران است، فضولی و متوقف بر اجازه مالك یا صاحب حق است و اگر صلح بر ملك طلق و تام مصالح صورت بگیرد ولی هدف از صلح آن فرار از پرداخت دیون خود به دیگران باشد، صحت و نفوذ این صلح محل اشكال است، بخصوص اگر هیچ امیدی به بدست آوردن اموال دیگر و پرداخت بدهی های خود از آنها وجود نداشته باشد.





س 1795: در قرارداد صلحی آمده است كه پدری بعضی از اموال خود را به فرزندش مصالحه كرده و به او تحویل داده است ، آیا این سند از نظر شرعی و قانونی معتبر است؟





مجرّد قرارداد صلح تا زمانی كه ا طمینان به صحت مضمون آن حاصل نشده است، دلیل و حجت شرعی بر انشاء عقد صلح و كیفیت آن محسوب نمی شود، بله اگر بعد از احراز تحقّق صلح از طرف مالك، شك در وقوع آن به نحو صحیح شرعی داشته باشیم، عقد صلح شرعا محكوم به صحت است و آن مال ملك مصالح له می باشد.





س 1796: پدر شوهرم هنگام ازدواج من با پسرش قطعه زمینی را در برابر مقداری پول به من مصالحه كرد و آن را به من منتقل نمود و قراردادی راجع به آن در حضور تعدادی شاهد تنظیم كرد، ولی اكنون ادّعا می كند كه آن معامله صوری بوده است، حكم این مسئله چیست؟





مصالحه مذكور شرعا محكوم به صحت است و ادّعای صوری بودن آن تا از طرف مدّعی ثابت نشود، اثری ندارد.





س 1797: پدرم در زمان حیات خود همه اموال منقول و غیر منقول خود را به من صلح نمود، به این شرط كه بعد از وفات او به هریك از خواهرانم مبلغی را بپردازم، آنان هم به این كار راضی شده و سند وصیّت را امضا كردند، بعد از وفات پدرم حق آنان را داده و بقیه اموال را گرفتم، آیا تصرّف در این اموال برای من جایز است؟ و اگر آنان به این كار راضی نباشند، حكم مسئله چیست؟





این صلح اشكال ندارد و مال مورد مصالحه در فرض مرقوم برای شما است و عدم رضایت سایر ورثه اثری ندارد.





س 1798: اگر فردی در غیاب بعضی از فرزندانش و بدون موافقت فرزندانی كه حاضر هستند، اموالش را به یكی از پسران خود صلح كند، آیا این صلح صحیح است؟





مصالحه كردن اموال توسط مالك در زمان حیاتش به یكی از ورثه، منوط به موافقت سایر ورثه نیست و آنان حق اعتراض به آن را ندارند.





س 1799: اگر شخصی مقداری مال را به دیگری مصالحه كند به این شرط كه فقط خودِ متصالح از آن استفاده كند، آیا جایز است متصالح آن را بدون رضایت مصالح برای همان انتفاع به شخص سومی بدهد و یا بدون رضایت او شخص دیگری را برای استفاده از آن با خود شریك كند؟ و در صورت صحیح بودن، آیا رجوع مصالح از صلح جایز است؟





جایز نیست متصالح از شروطی كه در ضمن عقد صلح به آنها ملتزم شده، تخلّف كند و در صورتی كه از شروط تخلّف نماید جایز است مصالح عقد صلح را فسخ كند.





س 1800: آیا جایز است مصالح بعد از تحقّق عقد صلح، از آن عدول كند و بدون اعلام به متصالح اول، دوباره مال را به فرد دیگری صلح نماید؟





اگر صلح به نحو صحیح محقق شود، نسبت به مصالح لازم است و تا زمانی كه برای خودش حق فسخ قرار نداده ، حق رجوع از آن را ندارد، بنابر این اگر همان مال را به فرد دیگری صلح كند، فضولی است و متوقف بر اجازه متصالح اول است.





س 1801: بعد از تقسیم دارایی مادری بین پسران و دختران او و طیّ مراحل قانونی و گرفتن گواهی حصر وراثت و بعد از آنكه هر یك از ورثه سهم خود را گرفتند و مدت زمان طولانی از آن گذشت، یكی از دختران او ادعا می كند كه مادرش در زمان حیات خود همه اموالش را به او مصالحه كرده و سند عادی هم راجع به آن تنظیم شده كه فقط توسط او و شوهرش امضا شده است و اثر انگشتی هم در آن وجود دارد كه منسوب به مادر اوست، آن دختر هم اكنون خواهان همه تركه است، تكلیف چیست؟





تا زمانی كه ثابت نشده كه مادر در زمان حیات خود اموالش را به آن دختر صلح كرده، او نسبت به آنچه ادعا می كند حقّی ندارد و صرف قرارداد صلح تا زمانی كه مطابقت آن با واقع ثابت نشود اعتباری ندارد.





س 1802: پدری همه دارائی خود را به فرزندانش صلح كرده، به این شرط كه تا زنده است در آنها اختیار تصرّف داشته باشد، با توجه به این مطالب، حكم موارد زیر چیست؟

الف: آیا این صلح با آن شرط صحیح و نافذ است؟

ب: و بر فرض صحت و نفوذ، آیا جایز است مصالح از این صلح رجوع كند؟ و برفرض جواز، اگر بعد از صلح مبادرت به فروش قسمتی از اموال مورد مصالحه نماید، آیا این كار او عدول از صلح محسوب می شود؟ و بر فرض اینكه عدول از صلح باشد، آیا عدول از همه صلح است یا فقط عدول از صلح اموال فروخته شده است؟





عبارت «اختیار تصرف در طول مدت حیات» كه در قرارداد صلح آمده، آیا به معنای حق فسخ است یا به معنای حق انتقال آن اموال به دیگری و یا به معنای حق تصرّف خارجی در آن اموال از طریق استفاده از آنها در طول مدت حیات است؟

الف: صلح مذكور با آن شرط محكوم به صحت و نفوذ است.

ب: عقد صلح از عقود لازم است. درنتیجه تا زمانی كه مصالح در آن حق فسخ نداشته باشد، فسخ آن توسط او صحیح نیست، بنابراین اگر بعد از آنكه اموال مزبور را صلح كرد، بدون آنكه حق فسخ صلح را داشته باشد، قسمتی از آن را به یكی از طرفهای صلح بفروشد، معامله نسبت به سهم مشتری باطل است و نسبت به سهام طرفهای دیگر صلح فضولی و متوقف بر اجازه آنان است.

ظاهر عبارت «اختیار تصرّف در طول مدت حیات» حق تصرف خارجی است نه حق فسخ و نه حق انتقال آن اموال به دیگری.