کد مطلب:573 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:276

غصب
س 1880: شخصی قطعه زمینی را به نام فرزند صغیرش خریداری كرده و سند عادی آن را به اسم او به این صورت تنظیم نموده است: «فروشنده فلان شخص است و خریدار هم فلان فرزندش می باشد» و بعد از آنكه آن كودك به سن بلوغ رسید زمین مزبور را به شخص دیگری فروخت، ولی ورثه پدر با این ادّعا كه آن را از پدرشان به ارث برده اند، با آنكه اسمی از پدرشان در سند عادی نیامده آن زمین را تصرّف كردند، آیا جایز است ورثه در این حالت برای مشتری دوم مزاحمت ایجاد كنند؟





مجرّد ذكر نام فرزند صغیر درقرارداد معامله به عنوان مشتری، ملاك مالكیت او نیست، بنابر این اگر ثابت شود كه پدر زمینی را كه با پول خودش خریده، به فرزندش هبه كرده و یا به او صلح نموده، زمین متعلق به اوست و اگر آن را بعد از رسیدن به سنّ بلوغ به نحو صحیح شرعی به خریدار دیگری بفروشد، كسی حق مزاحمت و گرفتن زمین از دست او را ندارد.





س 1881: قطعه زمینی را كه تعدادی از خریداران آن را خریده و فروخته اند، خریداری نموده و مبادرت به ساخت خانه در آن كردم و در حال حاضر شخصی ادعا می كند كه آن زمین ملك اوست و سند آن هم بطور رسمی قبل از انقلاب اسلامی به نام او ثبت شده است و به همین دلیل او بر علیه من و تعدادی از همسایگانم به دادگاه شكایت نموده است، آیا تصرّفات من دراین زمین با توجه به ادّعای او غصب محسوب می شود؟





خرید زمین از ذوالید قبلی طبق ظاهر شرع محكوم به صحت است و زمین ملك خریدار است، در نتیجه تا زمانی كه فردی كه مدّعی مالكیّت قبلی زمین است، مالكیّت شرعی خود را در دادگاه ثابت نكند، حق مزاحمت متصرف و ذوالید فعلی را ندارد.





س 1882: زمینی در یك سند عادی به نام پدری است و بعد از مدتی سند رسمی آن به نام فرزند صغیرش صادر می شود، ولی هنوز زمین دراختیار پدر است و اكنون كه فرزند به سن بلوغ رسیده، ادعا می كند كه آن زمین ملك اوست زیرا سند رسمی به نام او ثبت شده است، ولی پدر او می گوید كه زمین را با پول خودش و برای خودش خریده و فقط برای تخفیف مالیات، آن را به نام فرزندش نموده است. آیا اگر فرزند او زمین را بدون رضایت پدرش تصرّف كند غاصب محسوب می شود؟





اگر پدری كه زمین را با پول خودش خریده، تا بعد از بلوغ فرزند، متصرّف در آن بوده است، تا زمانی كه فرزند ثابت نكرده كه پدرش آن زمین را به او هبه كرده و مالكیّت آن را به او منتقل نموده، حق ندارد به مجرّد اینكه سند رسمی آن به نام اوست در مالكیّت و تصرّف در زمین و تسلط برآن، مزاحم پدرش شود.





س 1883: شخصی قطعه زمینی را پنجاه سال قبل خریده است و اكنون با استناد به اسم كوه بلندی كه در سند مالكیت آن به عنوان محدوده زمین مذكور ذكر شده، ادعای مالكیت میلیونها متر از زمینهای عمومی و دهها خانه قدیمی را می كند كه در منطقه واقع بین زمین خریداری شده و آن كوه ساخته شده اند، همچنین مدّعی است كه نماز اهالی آن منطقه در خانه ها و زمین های مزبور بر اثر غصب باطل است، قابل ذكر است كه او در گذشته هیچ تصرفی در آن زمین ها و خانه های مسكونی قدیمی موجود در آن مكان نداشته و دلائلی هم كه وضعیت آن زمین ها را از صدها سال پیش مشخص كند وجود ندارد، با توجه به این مطالب مسأله چه حكمی دارد؟





اگر زمینهای واقع بین زمین خریداری شده و كوهی كه به عنوان محدوده آن در سند ذكر شده، از زمین های بایری باشد كه مسبوق به مالكیت شخص خاصی نیست و یا از زمین هایی باشد كه در اختیار متصرّفان قبلی بوده و از آنان به متصرفان كنونی منتقل شده است، در این صورت هر كس نسبت به هر مقدار از آن زمین ها یا خانه ها كه در اختیار اوست و در آنها تصرف مالكانه دارد، شرعا مالك محسوب می شود و تا زمانی كه مدّعی مالكیّت ادّعای خود را از طریق شرعی نزد مراجع قضایی ثابت نكرده، تصرّفات آنان در آن ملك محكوم به اباحة و حلیّت است.





س 1884: آیا جایز است در زمینی كه حاكم، حكم به مصادره آن كرده، بدون رضایت مالك قبلی آن، مسجد ساخته شود؟ و آیا خواندن نماز و برپایی سایر شعائر دینی در این قبیل مساجد جایز است؟





اگر زمین مزبور به حكم حاكم شرع یا با استناد به قانون جاری دولت اسلامی از مالك قبلی آن گرفته شده باشد و یا سابقه مالكیت شرعی برای مدّعی آن ثابت نشود، تصرف در آن متوقف بر اجازه مدّعی مالكیت و یا مالك قبلی آن نیست در نتیجه ساخت مسجد در آن و خواندن نماز و برپایی شعائر در آن اشكال ندارد.





س 1885: زمینی نسل به نسل از طریق ارث به ورثه رسیده است و سپس غاصبی آن را غصب كرده و به تملك خود در آورده است و بعد از پیروزی انقلاب اسلامی و برپایی حكومت، اقدام به پس گرفتن آن از غاصب نموده اند، آیا شرعا مالكیت آن به ورثه می رسد یا آنكه فقط در خرید آن از دولت حق تقدم دارند؟





مجرّد سابقه تصرفات از طریق ارث، مستلزم مالكیت و حق تقدم در خرید نیست، ولی تا زمانی كه خلاف آن ثابت نشده، اماره ای شرعی بر ملكیت است، بنابر این اگر ثابت شود كه ورثه مالك زمین نیستند، و یا مالكیّت دیگران نسبت به آن زمین ثابت شود. ورثه حق مطالبه زمین یا عوض آن را ندارند و درغیر این صورت حق دارند به مقتضای ذوالید بودن، عین زمین یا عوض آن را مطالبه كنند.