کد مطلب:582 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:325

وقف
شرایط وقف

س 1999: آیا وقف از كسی كه اكراه بر آن شده صحیح است؟





اگر واقف اكراه بر وقف شده باشد، تا زمانی كه اجازه او به آن ملحق نشود وقف صحیح نیست و كفایت اجازه لاحقه برای صحّت آن هم محل اشكال است.





س 2000: بعضی از زرتشتیها بیمارستانی ساخته اند و آن را به مدّت هزار سال در راه خیر وقف كرده اند، با توجّه به ضوابط و مقررات وقف در فقه امامیه، آیا جایز است متولّی وقف در حال حاضر بر خلاف شرایط وقفنامه كه در آن تصریح شده است: «اگر درآمد بیمارستان از هزینه های آن بیشتر شود باید با آن تعدادی تخت خریده و به تخت های موجود در بیمارستان اضافه شود»، عمل نماید؟





در مواردی كه وقف از مسلمان صحیح است از غیر مسلمان اعم از كتابی و غیركتابی هم صحیح است، در نتیجه وقف بیمارستان برای استفاده در راه خیر تا هزار سال، هر چند وقف منقطع الآخر است، ولی صحت آن از نظر شرعی بدون اشكال است، لذا عمل به شرایط واقف بر متولّی موقوفه واجب است و او حق اهمال آن شرایط و تعدّی از آنها را ندارد.







--------------------------------------------------------------------------------



شرائط متولّی وقف

س 2001: آیا جایز است متولّی وقف كه از طرف واقف یا حاكم نصب شده، در برابر كارهایی كه برای اداره شئون وقف انجام می دهد برای خودش اجرت بردارد و یا به دیگری بدهد تا آن كارها را به نیابت از او انجام دهد؟





متولّی وقف اعم از اینكه از طرف واقف نصب شده باشد و یا از طرف حاكم، در صورتی كه اجرت خاصی از طرف واقف برای او در برابر اداره امور وقف معین نشده باشد، می تواند اجرت المثل را از درآمدهای وقف برای خودش بردارد.





س 2002: دادگاه مدنی خاص شخصی را به عنوان امین در كنار متولّی وقف برای نظارت بر اعمال او در اداره امور وقف نصب كرده است، در این قبیل موارد، اگر متولّی حق تعیین متولّی بعد از خود را داشته باشد، آیا می تواند بدون مشورت و تصویب آن شخص كه توسط دادگاه نصب شده مبادرت به تعیین متولّی كند؟





اگر حكم به ضمّ امین به متولّی شرعی برای نظارت بر اعمال او عام باشد و شامل همه اعمال مربوط به اداره وقف حتّی تعیین متولّی وقف برای بعد از خودش هم بشود، حق ندارد در تعیین متولّی بعدی بدون مشورت با امینِ ناظر، خود سرانه به رأی خودش عمل نماید.





س 2003: صاحبان خانه ها و زمین های مجاور یكی از مساجد، املاك خود را به قصد توسعه آن بطور مجانی به مسجد داده اند تا به آن ضمیمه شود و امام جمعه هم بعد از مشورت با علما تصمیم به تنظیم سند مستقلی برای وقف آنها گرفته است و همه كسانی كه زمین های خود را به مسجد بخشیده اند با این كار موافقت كرده اند، ولی بانی مسجد قدیمی با آن كار مخالفت می كند و خواهان آن است كه وقف اراضی جدید در سند وقف قبلی ثبت شود و خود او متولّی همه وقف باشد، آیا او حق این كار را دارد؟ و آیا پاسخ مثبت به خواسته او بر ما واجب است؟





اختیار وقف و تنظیم وقفنامه و تعیین متولّی خاص زمینهایی كه به تازگی به مسجد ضمیمه شده اند با وقف كنندگان جدید است و بانی مسجد قدیمی حق مخالفت با آن را ندارد.





س 2004: اگر متولّیان حسینیه بعد از اتمام وقف، یك نظام داخلی برای آن تنظیم كنند، ولی بعضی از بندهای آن با مقتضای وقفیّت آن معارض باشد، آیا شرعا عمل به آن بندها جایز است؟





متولّی موقوفه حق ندارد چیزی را وضع كند كه با مقتضای وقف در تعارض باشد و شرعا هم عمل به آن جایز نیست.





س 2005: اگر چند نفر به عنوان متولّی وقف نصب شده باشند، آیا شرعا صحیح است كه بعضی از آنان بدون جلب نظر دیگران بطور انفرادی به تصدّی امور وقف بپردازند؟ و اگر بین آنان راجع به اداره امور موقوفه اختلاف رأی بروز كند، آیا جایز است هر یك از آنان خودسرانه به رأی خود عمل نمایند یا آنكه واجب است توقف نموده و به حاكم مراجعه كنند؟





اگر واقف، تولیت آنان را بطور مطلق بیان كرده و قرائنی كه دلالت بر استقلال بعضی از آنان حتّی اكثریت بنماید وجود نداشته باشد، هیچكدام از آنان حتّی اكثریت حق ندارند در اداره امور وقف هر چند مقداری از آن، بنحو مستقل عمل نمایند، بلكه باید برای اداره امور وقف، از طریق مشورت با یكدیگر و اتخاذ رأی واحد، مجتمعا عمل نمایند و اگر بین آنان اختلاف ونزاعی رخ دهد، واجب است در آن مورد به حاكم شرع مراجعه كنند تا آنان را ملزم به اجتماع نماید.





س 2006: آیا عزل بعضی از متولّیان وقف توسط متولّیان دیگر از نظر شرعی صحیح است؟





صحیح نیست مگر جائی كه واقف برای او چنین حقی را قرار داده باشد.





س 2007: اگر بعضی از متولّیان ادعا كنند كه متولیان دیگر خائن هستند و اصرار بر عزل آنان داشته باشند، حكم شرعی چیست؟





واجب است بررسی اتهام كسانی را كه متهم به خیانت هستند، به حاكم شرع ارجاع دهند.





س 2008: اگر فردی زمین خود را وقف عام كند و تولیت آن را تا زنده است برای خودش و بعد از مردن برای اكبر اولاد ذكورش قرار دهد و اختیارات خاصی هم در اداره موقوفه برای او قرار دهد، آیا مدیریت اداره اوقاف و امور خیریه حق دارد همه یا بعضی از آن صلاحیتها و اختیارات را از متولّی سلب كند؟





تا زمانی كه متولّی منصوب از طرف واقف، از حدود اختیارات تولیت وقف خارج نشده، اداره امور وقف همانگونه كه واقف در انشاء وقف برای او مقرر كرده دراختیار اوست و از نظر شرعی تغییر و تبدیل اختیارات او كه در ضمن صیغه وقف توسط واقف مقرر گشته، صحیح نیست.





س 2009: فردی قطعه زمینی را برای مسجد وقف كرده و تولیت آن را برای فرزندان خود نسلا بعد نسلٍ و بعد از انقراض آنان برای امام جماعتی كه نمازهای پنجگانه را در آن مسجد می خواند، قرار داده است. بر همین اساس بعد از انقراض نسل متولّی، تولیت آن را عالمی كه نمازهای پنجگانه را برای مدّتی در آن مسجد می خوانده بر عهده گرفته است ولی او هم سكته نموده و قادر به اقامه نماز جماعت نیست، در نتیجه شورای ائمه جماعات، عالم دیگری را به عنوان امام جماعت كنونی مسجد تعیین كرده است، آیا با این كار عالم قبلی از تولیت عزل می شود یا آنكه حق دارد برای اقامه نماز جماعت فردی را به عنوان وكیل یا نایب خود تعیین كند و خودش به عنوان تولیت باقی بماند؟





اگر فرض بر این باشد كه تولیت آن عالم به این عنوان است كه او امام جماعت مسجد در نمازهای پنجگانه است، با عجز او از امامت جماعت درمسجد به علت بیماری یا هر علت دیگر، تولیت از او ساقط می شود.





س 2010: شخصی املاك خود را وقف نموده تا درآمد آنها در موارد خاصی از كارهای خیر مانند كمك به سادات و اقامه مجالس عزاداری مصرف شود و در حال حاضر با افزایش قیمت اجاره آن املاك كه جزء منافع وقف است، بعضی از مؤسسات یا اشخاص به دلیل عدم وجود امكانات در آنها یا دلائل فرهنگی یا سیاسی یا اجتماعی و یا دینی خواهان اجاره ملك موقوفه به قیمت ناچیزی هستند، آیا جایز است مدیریت اوقاف آنها را به قیمتی كمتر از قیمت روز اجاره دهد؟





بر متولّی شرعی و مسئول اداره امور وقف واجب است در اجاره دادن به كسی كه خواهان آن است و در تعیین مبلغ اجاره رعایت مصلحت و منفعت وقف را بنماید، در نتیجه اگر در تخفیف مبلغ اجاره به سبب اوضاع و احوال خاص مستأجر یا اهمیت كاری كه وقف برای آن اجاره داده می شود، نفع و مصلحت وقف باشد اشكال ندارد والاّ جایز نیست.





س 2011: بر طبق نظر امام راحل «قدس سره» كه مسجد متولّی ندارد، آیا این حكم شامل املاكی كه برای مسجد وقف شده اند مثل املاكی كه برای اقامه مجالس وعظ و ارشاد و تبلیغ احكام در مسجد وقف شده اند هم می شود؟ و بر فرض شمول، با توجه به اینكه بسیاری از مساجد، املاك موقوفه ای دارند كه متولّی قانونی و شرعی دائمی دارند و اداره اوقاف هم با آنان به عنوان متولّی رفتار می كند، آیا جایز است متولّیان این اوقاف از تولیت آنها دست بردارند و از انجام وظائف خود نسبت به اداره آنها خودداری كنند با آنكه در استفتائی از حضرت امام «رضوان الله علیه» نقل شده كه متولّی حق اعراض از تولیت وقف را ندارد بلكه واجب است طبق آنچه واقف مقرر كرده عمل كند و دراین باره كوتاهی ننماید؟





حكم به این كه مسجد، تولیت بردار نیست مختص به خود مسجد است و شامل موقوفه هایی كه برای مسجد وقف شده اند نمی شود در نتیجه به طریق اولی شامل موقوفه هایی كه برای اموری از قبیل تبلیغ احكام و موعظه و ارشاد و مانند آن در مسجد وقف شده اند، نمی شود، بنابراین تعیین متولّی برای اوقاف خاص و عام، حتّی در مثل وقف ملك برای رفع نیازهای مسجد از قبیل لوازم و روشنایی و آب و نظافت مسجد و غیره، بدون اشكال است و متولّی منصوب، حق اعراض از تولیت این قبیل اوقاف را ندارد بلكه واجب است مبادرت به اداره امور وقف همانگونه كه واقف در صیغه آن مقرر كرده بنماید هر چند با گرفتن نایب برای این كار باشد و كسی حق ندارد برای او در اداره وقف ایجاد مزاحمت و مشكل كند.





س 2012: آیا جایز است فردی غیر از متولّی شرعی وقف با دخالت در امور وقف و تصرف در آن و تغییر شرطهایی كه در صیغه وقف ذكر شده برای متولّی شرعی آن ایجاد مزاحمت كند، و آیا جایز است از متولّی بخواهد تا زمین موقوفه را به شخصی كه متولّی، او را صالح نمی داند، تحویل دهد؟





اداره امور وقف طبق آنچه كه واقف در انشاء وقف مقرر كرده فقط بر عهده متولّی شرعی خاص است و اگر متولّی خاصی از طرف واقف نصب نشده باشد، اداره امور وقف بر عهده حاكم مسلمین است و كسی حق دخالت در آن را ندارد، همچنانكه كسی حتّی متولّی شرعی، حق تغییر وقف از جهت آن و همچنین تغییر و تبدیل شرایط مذكور در انشاء وقف را ندارد.





س 2013: اگر واقف شخصی را به عنوان ناظر و مراقب وقف تعیین كند و شرط نماید كه فقط ولیّ امر مسلمین بتواند او را از نظارت و اشراف بر وقف عزل كند، آیا جایز است او خودش را از این كار عزل كند؟





جایز نیست ناظر وقف بعد از قبول نظارت، خودش را از نظارت بر وقف عزل كند، همانگونه كه برای متولّی وقف هم این كار جایز نیست.





س 2014: وقفی وجود دارد كه قسمتی از آن خاص و قسمتی از آن عام است و واقف راجع به تولیت آن اینگونه گفته است:«بعد از فوت هر یك، تولیت وقف بر عهده فرد اكبر واصلح از اولاد ذكور نسلا بعد نسلٍ و عقبا بعد عقبٍ با تقدم نسل اول بر نسل دوم است.» در این صورت اگر در بین افراد یك طبقه، شخص جامع الشرایطی باشد، ولی از پذیرش تولیت وقف امتناع بورزد ولی با تولیت فرزند كوچكتری كه او را اصلح و شایسته برای این كار می داند، موافقت نماید، آیا جایز است فرزند كوچكتر در صورتی كه سایر شرایط در او باشد، تولیت آن وقف را قبول كند؟





فردی كه واجد شرایط تولیت است می تواند از قبول تولیت امتناع ورزد لكن اگر تولیت را پذیرفت، بنابر احتیاط جایز نیست خود را عزل كند ولی اشكال ندارد كه فرد دیگری را در صورتی كه امین و شایسته باشد برای اداره امور وقف وكیل نماید و همچنین جایز نیست فردی از طبقه بعدی با وجود فردی واجد شرایط از طبقه قبلی و قبول تولیت توسط او تولیت امور وقف را بر عهده بگیرد.





س 2015: اگر افرادی از موقوف علیهم كه در صورت داشتن شرایط حق تولیت دارند، به حاكم شرع مراجعه كنند و از او بخواهند كه آنان را به عنوان متولّی نصب نماید و حاكم شرع هم تقاضای آنان را به دلیل عدم وجود شرایط در آنان رد كند، آیا جایز است آنان با تعیین فرد واجد شرایط، به این دلیل كه سن كمتری دارد مخالفت كنند؟





كسی كه فاقد شرایط است حق تصدّی تولیت وقف و مخالفت با فرد واجد شرایط را ندارد.





س 2016: اگر متولّی منصوب برای اداره امور وقف به علتی در انجام وظیفه خود كوتاهی و سهل انگاری كند، آیا بركناری او از منصب خود و تعیین فرد دیگری برای تصدّی تولیت وقف جایز است؟





مجرّد كوتاهی و سهل انگاری در اداره امور وقف مجوّز شرعی برای بركناری و عزل متولّی منصوب و تعیین فرد دیگری بجای او نیست، بلكه باید در این رابطه به حاكم مراجعه كرد تا او را وادار نماید كه كارهای وقف را انجام دهد و اگر الزام او ممكن نباشد از وی بخواهد كه وكیل صالحی را برای اداره امور وقف از طرف خود انتخاب كند و یا اینكه خود حاكم فرد امینی را به او ضمیمه نماید.





س 2017: ولایت تصرّف برای حفظ و تعمیر و اصلاح و جمع آوری نذورات و تبرّعات مرقدهای فرزندان ائمه «علیهم السلام» كه در شهرها و روستاهای ایران هستند و سالهای زیادی بر آنها گذشته و وقف خاص هم نیستند و متولّی خاصی هم ندارند، با چه كسی است؟ آیا كسی حق دارد ادّعای مالكیت زمین مرقد و حرم فرزندان ائمه «علیهم السلام» را كه از زمانهای قدیم محل دفن اموات بوده، بنماید؟





تولیت بقاع مباركه و اوقاف عام كه متولّی خاصی ندارند با حاكم و ولیّ امر مسلمین است و این تولیت در حال حاضر به نماینده ولی فقیه در اداره اوقاف و امور خیریه واگذار شده است و زمین صحن و مرقد فرزندان ائمه «علیهم السلام» و حرم ایشان كه از زمانهای گذشته برای دفن اموات مسلمانان در نظر گرفته شده، حكم وقف عام را دارد مگر آنكه خلاف آن از طریق شرعی نزد حاكم ثابت شود.





س 2018: آیا جایز است كسانی كه از وقف استفاده می كنند و همگی هم مسلمان هستند، فرد غیرمسلمانی را به اداره اوقاف برای صدور حكم تعیین او به عنوان متولّی وقف معرفی كنند؟





تولیت وقف مسلمانان توسط غیر مسلمان جایز نیست.





س 2019: متولّی منصوب از طرف واقف و غیر منصوب از طرف او چه كسی است؟ و اگر واقف شخص معینی را به عنوان متولّی وقف معین كند و تعیین متولّی بعدی را هم بر عهده او قرار دهد، آیا كسی را هم كه متولّی اوّل به عنوان متولّی بعدی تعیین می كند، متولّی منصوب محسوب می شود؟





متولّی منصوب كسی است كه واقف او را هنگام انشاء صیغه وقف به عنوان متولی آن معین می كند واگر هنگام انشاء وقف حق تعیین متولّی بعدی را به متولّی كه نصب كرده واگذار كند، مبادرت او به تعیین متولّی بعدی اشكال ندارد و شخصی كه او برای تولیت وقف معین می كند در حكم متولّی منصوب از طرف واقف است.





س 2020: آیا جایز است اداره اوقاف جمهوری اسلامی متولّی وقف را بر كنار كند؟ و در صورتی كه جایز باشد شرایط آن چیست؟





اداره اوقاف به مقداری كه مقررات قانونی به او اجازه می دهد حق دارد در وقف هایی كه متولّی خاصی دارند، دخالت نماید.





س 2021: آیا جایز است متولّی وقف تولیت خود را به اداره اوقاف و امور خیریه واگذار نماید؟





متولّی وقف حق این كار را ندارد، ولی اشكال ندارد كه اداره اوقاف یا شخص دیگری را برای انجام امور وقف وكیل كند.





س 2022: دادگاه، شخصی را به عنوان امین ناظر برای نظارت بر اعمال متولّی وقف كه متهم به كوتاهی در اداره امور آن می باشد، تعیین نموده است و سپس متولّی بعد از ثبوت برائت ذمّه اش از آن اتهامات فوت نموده است، آیا امین ناظر مزبور حق دارد با امضاء و تنفیذ یا فسخ و ابطال قرارها و تصمیم هایی كه متولّی چند سال قبل از انتخاب او به عنوان ناظر اتخاذ كرده، در آنها دخالت و اظهارنظر كند یا آنكه مسئولیت و حق نظارت او فقط مربوط به فاصله زمانی بین صدور قرار تعیین او به عنوان ناظر تا تاریخ وفات متولّی است؟ و با توجّه به اینكه هنوز از تاریخ صدور حكم برائت متولّی هیچ اقدامی برای عزل امین صورت نگرفته، آیا اختیارات و مسئولیت او با صدور حكم برائت متولّی از آن اتهامات پایان می پذیرد یا آنكه متوقف بر عزل از طرف دادگاه است؟





اگر ضمّ امین به متولّی شرعی بخاطر توجّه اتهام به او در مورد اداره امور وقف باشد، او فقط حق دخالت و اظهار نظر در اموری را دارد كه برای نظارت بر آنها معیّن شده است و صلاحیت او در نظارت بر كارهای متولّی متّهم ،با صدور حكم به برائت او و رفع اتهام از وی به پایان می رسد، همانگونه كه بعداز وفات متولّی قبلی و انتقال تولیت وقف بعد از او به شخص دیگر، امین مزبور حق دخالت در امور وقف و اعمال متولّی جدید را ندارد.







--------------------------------------------------------------------------------



شرایط عین موقوفه

س 2023: اگر افرادی اقدام به جمع آوری پول از نیكوكاران و خرید خانه ای با آن به قصد حسینیه كنند، آیا اقدام آنان برای جمع آوری پول برای این كار كافی است تا حق وقف آن خانه را به عنوان حسینیه داشته باشند یا آنكه باید برای این كار از صاحبان پولها وكالت بگیرند؟ و از آنجا كه در واقف شرط است كه یا مالك باشد و یا در حكم مالك، و این افراد مالك نیستند، آیا به صرف جمع آوری پول توسط آنان، بر آنان حكم مالك صدق می كند تا حق وقف داشته باشند؟





اگر از طرف افراد خیّر وكیل باشند تا خانه را بعد از خرید، به عنوان حسینیه وقف كنند، وقف آنان به وكالت از مالكین صحیح است.





س 2024: آیا جنگلها و مراتع طبیعی كه انسان دخالتی در ایجاد آنها ندارد و همانگونه كه اصل چهل و پنجم قانون اساسی جمهوری اسلامی تصریح كرده از انفال محسوب می شوند، قابل وقف هستند؟





در صحّت وقف، سابقه مالكیت شرعی خاص واقف شرط است و چون جنگلها و مراتع طبیعی كه از انفال و اموال عمومی هستند، ملك خاص كسی نیستند ، در نتیجه وقف آنها توسط هیچ فردی صحیح نیست.





س 2025: فردی سهم مشاعی از یك زمین زراعی را خریده و آن را بطور رسمی به نام پسرش نموده، آیا جایز است این زمین را كه برای پسرش خریده است ، وقف كند ؟





مجرّد ثبت ملك به نام كسی، ملاك مالكیّت شرعی فردی كه ملك به نام او به ثبت رسیده، نیست، در نتیجه اگر پدر بعد از خرید زمین و ثبت آن به نام پسرش، آن را به او هبه كرده و قبض آن نیز بطور صحیح محقق شده باشد، در این صورت حق ندارد آن را وقف كند زیرا مالك آن نیست، ولی اگر فقط سند زمین را به نام او كرده و زمین در مالكیّت خودش باقی مانده باشد، او از نظر شرعی مالك آن است و حق دارد آن را وقف كند .





س 2026: اگر مسئولین شركت نفت و سازمان زمین شهری مقداری از زمین های تحت اختیار خود را برای ساخت مساجد و مدارس علمیه اختصاص بدهند و علاوه بر انشاء صیغه وقف، قبض و اقباض هم صورت بگیرد، آیا این زمینها موقوفه محسوب می شوند و احكام وقف بر آنها مترتب می گردد؟





اگر این زمینها از اموال عمومی دولت باشند و مصرف خاصی برای آنها تعیین شده باشد قابل وقف نیستند ولی اگر از اراضی مواتی باشند كه ملك كسی نیستند و در اختیار دولت یا شركت نفت و یا سازمان زمین شهری باشند، احیاء آنها با اجازه مسئولین مربوطه به عنوان مسجد یا مدرسه و مانند آن اشكال ندارد.





س 2027: آیاشهرداری حق دارد بعضی از املاك خود را در جهت مصالح عمومی وقف نماید؟





این امر تابع حدود اختیارات قانونی شهرداری و خصوصیت ملك است ، بنابراین اگر از املاكی باشد كه شهرداری از نظر قانونی حق دارد آنها را به مصالح عمومی شهر از قبیل درمانگاه یا بیمارستان یا مسجد و یا امور دیگر اختصاص بدهد، در این صورت اشكال ندارد، ولی اگر از املاكی باشد كه مخصوص استفاده برای امور مربوط به شهرداری است، حق ندارد آنها را وقف كند.







--------------------------------------------------------------------------------



شرایط موقوف علیه

س 2028: اهالی منطقه ای بعد از ساخت یك مسجد در قطعه زمینی كه از سازمان زمین شهری گرفته بودند، در مورد كیفیت وقف آن كه عام باشد یا خاص، اختلاف پیدا كردند، عدّه ای از آنان معتقد بودند كه باید به عنوان وقف خاص ثبت شود، تعدادی هم اعتقاد داشتند كه چون همه اهالی در ساختن آن مشاركت داشته اند باید وقف عام باشد، حكم این مسأله چیست؟





مسجد جزء وقف های عام است و نمی توان آن را برای گروه یا طائفه خاصّی، وقف نمود، ولی در نامگذاری، نسبت دادن آن به یك مناسبتی به شخص یا اشخاصی اشكال ندارد، ولی شایسته نیست مؤمنینی كه در ساخت مسجد مشاركت داشته اند، در این رابطه نزاع كنند.





س 2029: رئیس فرقه منحرفی املاك خود را به این فرقه وقف كرده است و با توجه به اینكه مشروعیت جهت وقف در صحت آن شرط است و از طرفی اهداف و اعتقادات و اعمال این فرقه منحرفه فاسد و گمراه كننده و باطل هستند، آیا این وقف صحیح است؟ و آیا استفاده از این اموال به نفع فرقه مذكور جایز است؟





اگر ثابت شود جهتی كه ملك برای آن وقف شده، جهتی حرام و از مصادیق اعانه بر گناه و معصیت است، چنین وقفی باطل بوده و استفاده از آن اموال در جهتی كه شرعا حرام است، صحیح نمی باشد.







--------------------------------------------------------------------------------



عبارتهای وقف

س 2030: آیا شركت كنندگان در مجالس عزاداری و اهالی منطقه ای كه حسینیه برای آنان تأسیس شده ، حق دخالت در تفسیر فقرات و قفنامه را دارند ؟





برای فهم مفاد وقف نامه، در صورتی كه اجمال یا ابهام داشته باشند، باید به شواهد و قرائن حالیه و مقالیه و یا به عرف مراجعه كرد و كسی حق ندارد آنها را از طرف خودش تفسیر به رأی كند .





س 2031: اگر مكانی برای تعلیم و تحصیل علوم دینیه وقف شده باشد، آیا با وجود طلاب مشغول به تحصیل در آن مكان، جایز است افراد عادی و مسافران از امكانات آنجا استفاده نمایند ؟





اگر آن مكان وقف خصوص طلاب علوم دینی و یا به منظور تدریس و تحصیل علوم دینی در آن باشد، جایز نیست دیگران از آنجا استفاده كنند .





س 2032: عبارت زیر در وقفنامه ای آمده است : «در صیغه وقف شرط شده كه هیئتی از عموم اهالی به عنوان هیئت امناء انتخاب شود.» آیا این عبارت دلالت بر تعیین انتخاب كنندگان می كند؟ و بر فرض عدم دلالت بر تعیین انتخاب كنندگان، حق انتخاب هیئت امناء با چه كسانی است ؟





ظاهر عبارت مذكور، لزوم مشاركت عموم اهالی در انتخاب هیئت امناء می باشد.





س 2033: اگر وصف «ارشد و اصلح » در تولیت فرزند ذكوری كه از جهت سنی در بین موقوف علیهم از همه بزرگتر است، شرط باشد، آیا اثبات رشد و صالح بودن هم واجب است یا اینكه مجرّد بزرگتر بودن او از جهت سنی باعث می شود كه اصل بر اصلح و ارشد بودن او گذاشته شود ؟





باید همه شروط تصدّی تولیت احراز شود .





س 2034: شخصی املاك خود را برای مجالس عزاداری حضرت اباعبدالله الحسین «علیه السلام» در ایّام محرّم و غیر آن وقف كرده است و بعد از خودش فرزندان خود را تا ابد، متولّی آن قرار داده و ثلث منافع املاك را هم برای متولّی قرار داده است، اگر در زمانی واقف، اولاد مذكّر و مؤنّث از طبقه اوّل و دوّم و سوّم داشته باشد، آیا تولیت وقف برای همه آنان بطور مشترك است و حق تولیت بین آنان تقسیم می شود؟ و بر فرض تقسیم بین همه آنان، آیا بین فرزندان مذكّر و مؤنّث بطور مساوی تقسیم می شود یا با تفاوت؟





اگر قرینه ای كه دلالت بر ترتیب بر حسب طبقات ارث و تقدیم نسل سابق بر لاحق بكند، وجود نداشته باشد، همه طبقات موجود در هر زمانی بطور مشترك و مساوی متولّی وقف هستند و حق تولیت بدون آنكه تفاوتی بین مذكر و مونّث باشد، بطور مساوی بین آنان تقسیم می شود.





س 2035: اگر واقف، تولیت وقف را بعد از خودش برای مطلق علما و مجتهدین قرار دهد، آیا یكی از علمائی كه مجتهد نیست حق دارد امور تولیت را در اختیار بگیرد؟





تا زمانی كه احراز نشود كه مقصود واقف از علما خصوص مجتهدین است ، تولیت وقف توسط عالم دینی اشكال ندارد هر چند حائز رتبه اجتهاد نباشد.







--------------------------------------------------------------------------------



احكام وقف

س 2036: عدّه ای از افراد بدون اجازه متولّی خاص، اقدام به تخریب كتابخانه واقع بین اتاق مدرسه مسجد جامع و آشپزخانه حسینیه كه متصل به مسجد است نموده اند و آن را جزء مسجد كرده اند، آیا این كار آنان صحیح است ؟ و آیا نماز خواندن در آن مكان جایز است؟





اگر ثابت شود كه زمین كتابخانه، فقط برای كتابخانه وقف شده است، كسی حق تغییر و تبدیل آن به مسجد را ندارد و نماز خواندن در آن جایز نیست و هر كسی كه ساختمان آن را خراب كرده، واجب است آن را به حالت اولیه اش برگرداند، ولی اگر وقف آن برای خصوص كتابخانه ثابت نشود، نماز خواندن در آن اشكال ندارد.





س 2037: آیا جایز است مكانی برای مدّت موقتی مثلا ده سال به عنوان مسجد وقف شود و بعد از انقضای این مدّت دوباره به ملكیّت واقف یا ورثه او برگردد؟





این كار به عنوان وقف موقت صحیح نیست و عنوان مسجدیت هم با آن محقق نمی شود، ولی حبس آن مكان برای نمازگزاران به مدّت معین اشكال ندارد.





س 2038: زمین موقوفه ای در كنار قبرستانی كه برای دفن اموات اهالی كافی نیست ، وجود دارد و موقعیت آن برای تبدیل به قبرستان مناسب است ، آیا تبدیل آن به قبرستان جایز است ؟





تبدیل زمینی كه برای جهتی غیر از دفن اموات وقف شده، به قبرستان به طور رایگان جایز نیست، ولی اگر وقف آن از قبیل وقف منفعت باشد، متولّی شرعی آن می تواند در صورتی كه به مصلحت و نفع وقف بداند آن را برای دفن اموات اجاره دهد.





س 2039: بعضی از زمینهای وقفی در مسیر طرحهای توسعه و احداث خیابانها و پاركهای ملّی و ساختمان های دولتی قرار می گیرند و بدون اجازه متولّی شرعی و بدون پرداخت اجاره و پول آنها، توسط بعضی از مؤسسات و اداره های دولتی مصادره می شوند، آیا انجام این كار برای آنان جایز است؟ آیا كسی كه در این زمینهای موقوفه تصرف می كند باید عوض یا قیمت آنها را بپردازد؟ و آیا باید اجرت المثل تصرفاتش را از هنگام تصرف بپردازد؟ و آیا در پرداخت قیمت موقوفه و یا دادن عین دیگری به جای آن توسط مؤسسات و ادارات، اذن گرفتن از حاكم شرع واجب است یا این كه جایز است اداره اوقاف یا متولّی وقف با رعایت مصلحت و نفع وقف با آنان در مورد عوض یا قیمت آن توافق نماید؟





جایز نیست كسی بدون اذن و اجازه متولّی شرعی در وقف تصرّف كند، همانگونه كه اگر وقف از قبیل وقف منفعت باشد، تصرّف در آن هم فقط بعد از اجاره كردن آن از متولّی جایز است همچنین فروش و تبدیل وقفی كه قابلیت انتفاع در جهت وقف را دارد، جایز نیست و اگر شخصی آن را تلف كند ضامن آن است و اگر بدون اجازه متولّی شرعی، در آن تصرّف نماید، ضامن اجرت المثل آن است و باید آن را به متولّی شرعی وقف بپردازد تا در جهت وقف مصرف نماید و در این رابطه فرقی بین اشخاص و مؤسسات و اداره های دولتی نیست و جایز است متولّی وقف، بدون مراجعه به حاكم با متصرّف یا تلف كننده با رعایت مصلحت وقف، در مورد اجرت یا عوض آن توافق نماید.





س 2040: زمین موقوفه ای وجود دارد كه دارای راهی است كه فقط برای عبور چارپایان مناسب است و در حال حاضر به سبب ساخت و ساز خانه در كنار آن باید راه مزبور توسعه پیدا كند، آیا توسعه آن از دو طرف بطوری كه به مقدار مساوی از زمین وقفی و املاك شخصی را در بر بگیرد جایز است؟ و بر فرض عدم جواز، آیا جایز است برای توسعه راه، آن مقدار از زمین وقفی از متولّی آن اجاره شود؟





تغییر وقف به محل عبور و جاده جایز نیست، مگر آنكه ضرورت الزام آوری آن را اقتضا كند و یا خود موقوفه برای انتفاع از آن نیاز به آن راه داشته باشد، ولی اجاره زمینی كه وقف منفعت است برای توسعه راه عبور و مرور با رعایت مصلحت وقف اشكال ندارد.





س 2041: زمینی بیست سال پیش وقف اهالی منطقه ای شده تا اموات خود را در آن دفن كنند و واقف تولیت آن را برای خودش و سپس برای یكی از علمای شهر كه در وقفنامه ذكر كرده قرار داده و كیفیت انتخاب متولّی بعد از عالم مزبور را هم معیّن نموده است، آیا متولّی كنونی حق تغییر وقف یا تغییر بعضی از شرایط آن و یا اضافه كردن شرایط دیگر به آن را دارد؟ و اگر این تغییر بر جهتی كه زمین برای آن وقف شده تأثیر بگذارد، مثل اینكه آن را ایستگاه ماشین نماید، آیا موضوع وقف به حال خود باقی می ماند؟





با این فرض كه وقف از نظر شرعی با تحقق قبض، محقق و نافذ شده است، دیگر تغییر و تبدیل آن و همچنین تغییر بعضی از شرایط و یا اضافه كردن شرایط جدید به آن توسط واقف یا متولّی جایز نیست و با تغییر وقف از حالت قبلی اش، وقفیّت آن زایل نمی شود.





س 2042: فردی مغازه خود را برای ایجاد صندوق قرض الحسنه وابسته به مسجد وقف كرده و از دنیا رفته است و چندین سال است كه آن مكان بسته مانده و در حال حاضر در معرض خرابی است، آیا استفاده از آن برای كارهای دیگر جایز است؟





اگر وقف مغازه برای ایجاد صندوق قرض الحسنه در آن، محقق شده باشد، و فعلا نیازی به ایجاد صندوق قرض الحسنه در آن مسجد نباشد، استفاده از آن برای صندوقهای قرض الحسنه ای كه وابسته به مساجد دیگر باشد، اشكال ندارد و اگر این هم ممكن نباشد استفاده از آن در هر كار خیری جایز است.





س 2043: شخصی قطعه زمینی را با سهم آب آن برای خواندن تعزیه امام حسین «علیه السلام» كه در یكی از شبهای محرم یا صفر و در شب شهادت امیرالمومنین «علیه السلام» در مسجد «الحّی» برگزار می شود، وقف نموده است و بعدا به یكی از ورثه اش وصیّت كرده كه آن زمین را در اختیار وزارت بهداشت قرار بدهد تا بیمارستانی در آن ساخته شود، این كار چه حكمی دارد؟





تغییر و تبدیل وقف از وقف منفعت به وقف انتفاع، جایز نیست، ولی اجاره دادن آن برای ساخت بیمارستان و مصرف اجاره آن در جهت وقف، به شرطی كه به مصلحت وقف باشد، اشكال ندارد.





س 2044: آیا می توان در زمین های وقفی مصلّی یا حسینیه ساخت؟





زمینهای وقفی، قابل وقف مجدّد به عنوان مسجد یا حسینیه و غیره نیستند و واگذاری آنها بطور مجانی برای ساخت مصلّی یا یكی از مؤسسات عمومی مورد نیاز مردم برای هیچكس جایز نیست، ولی اجاره دادن آنها توسط متولّی شرعی برای ساختن مصلّی یا مدرسه یا حسینیه در آنها اشكال ندارد و مبلغ اجاره زمینهای مزبور باید در جهاتی كه برای وقف معیّن شده است، مصرف شود.





س 2045: معنای وقف عام و وقف خاص چیست؟ عدّه ای می گویند: تغییر وقف خاص برخلاف قصد واقف و تبدیل آن به ملك خاص جایز است، آیا این سخن صحیح است؟





عموم و خصوص در وقف با ملاحظه موقوف علیه است، بنابراین وقف خاص، وقف بر شخص یا اشخاص معیّن است مانند وقف بر اولاد و یا وقف بر زید و فرزندان او و وقف عام وقف بر جهات و مصالح عمومی مانند مساجد و مكانهای استراحت و مدارس و امور مشابه دیگر و یا وقف بر عناوین كلی مثل فقرا و ایتام و بیماران و كسانی كه در راه مانده اند و مانند آن است و این اقسام سه گانه تفاوتی از جهت اصل وقف ندارند، هر چند از حیث احكام و آثار تفاوت دارند، مثلا در وقف بر جهات و مصالح عمومی و همچنین در وقف بر عناوین عمومی قبول كسی شرط نیست و همچنین وجود مصداق موقوف علیهم در خارج هنگام اجرای صیغه وقف هم شرط نیست در حالی كه در وقف خاص این امور شرط هستند و همچنین در وقف بر جهات و مصالح عمومی كه به صورت وقف انتفاع هستند از قبیل مساجد و مدارس و قبرستان ها و پل ها و مانند آنها، وقف به هیچ وجه قابل فروش نیست حتّی اگر خراب شود، بر خلاف وقف خاص و وقف بر عناوین كلّی به صورت وقف منفعت كه فروش و تبدیل آنها در بعضی از حالتهای استثنایی جایز است.





س 2046: یك نسخه خطی قرآن مربوط به سنه 1263 ه - ش وقف یك مسجد شده و در حال حاضر در معرضِ از بین رفتن است. آیا جلد كردن و نگهداری این اثر مقدس و ارزشمند نیاز به اجازه شرعی دارد؟





اقدام به جلد كردن و اصلاح جلد و ورق های قرآن مجید و نگهداری آن در همان مسجد، احتیاج به اجازه خاصّی از طرف حاكم شرع ندارد.





س 2047: آیا غصب وقف و تصرّف در آن در غیر جهت وقف موجب ضمان اجرت المثل است؟ و آیا تلف كردن وقف مثل اینكه ساختمان آن تخریب گردد و یا زمین موقوفه تبدیل به خیابان شود، موجب ضمان مثل یا قیمت آن می گردد؟





در وقف خاص مانند وقف بر اولاد و همچنین در وقف عامّی كه به صورت وقف منفعت است، غصب و تصرّف در غیر جهت وقف یا بدون اذن موقوف علیهم در اوّلی و بدون اذن متولّی شرعی در دوّمی، موجب ضمان عین و منفعت است و ردّ عوض منافع استیفا شده و استیفا نشده هم واجب است و همچنین ردّ عین در صورتی كه موجود باشد و ردّ عوض آن در صورتی كه در دست او یا بر اثر فعل او تلف شده باشد واجب است و عوض منافع باید در جهت وقف و عوض عین موقوفه در بدل وقفی كه تلف شده مصرف شود و در وقف عامی كه بصورت وقف انتفاع است مثل مساجد و مدارس و كاروانسراها و پلها و مقبره ها و مانند آنهاكه وقف بر جهات یا عناوین عمومی هستند تا موقوف علیهم از آنها انتفاع ببرند در صورتی كه توسط غاصب غصب شوند و آنها را در جهتی غیر از منافعی كه برای آنها وقف شده اند بكار ببرد باید اجرت المثل تصرفاتش در چیزهایی از قبیل مدارس و كاروانسراها و حمامها را بپردازد بر خلاف مساجد و مقبره ها و زیارتگاهها و پلها كه ضامن اجرت المثل تصرفاتش در آنها نیست و اگر عین این موقوفات را تلف كند باید عوض مثلی یا قیمی آنها را بدهند كه آن هم در بدل وقف تلف شده مصرف می شود.





س 2048: شخصی ملك خود را برای برپایی مجالس عزاداری سیدالشهداء«علیه السلام» در روستا وقف كرده است، ولی در حال حاضر متولّی وقف، توانایی اقامه عزا در روستای مذكور در وقفنامه را ندارد، آیا جایز است در شهری كه در آن اقامت دارد مجالس عزاداری برگزار كند؟





اگر وقف، مخصوص اقامه مجالس عزاداری در همان روستا باشد، تا زمانی كه عمل به وقف هر چند با گرفتن وكیل برای آن، درهمان روستا ممكن باشد، حق ندارد آن مجالس را به جای دیگر انتقال دهد بلكه واجب است فردی را نایب بگیرد تا در آن روستا مجالس عزاداری برپا كند.





س 2049: آیا جایز است همسایگان مسجد از برق آن برای جوشكاری آهن ساختمان های خود استفاده كنند و پول مصرف برق و حتّی بیشتر از آن را به مسئولین اداره امور مسجد بپردازند؟ و آیا جایز است مسئولین مسجد، اجازه استفاده از برق آن را بدهند؟





استفاده از برق مسجد برای كارهای شخصی جایز نیست و مسئولین مسجد هم جایز نیست چنین اجازه ای را بدهند.





س 2050: چشمه آب موقوفه ای وجود دارد كه در طول سالهای متمادی مورد استفاده مردم بوده است، آیا لوله كشی از آن به مكانهای متعدّد و یا به منازل شخصی جایز است؟





اگر كشیدن لوله از آن، تغییر وقف و یا انتفاع درغیر جهت وقف نباشد و مانع استفاده بقیّه موقوف علیهم از آب آن نشود، اشكال ندارد والاّ جایز نیست.





س 2051: زمینی برای تعزیه خوانی و طلاب علوم دینی وقف شده است، این زمین در كنار راه اصلی روستا قرار دارد، در حال حاضر بعضی از اهالی روستا قصد دارند راه دیگری را در آن بسازند كه در طرف دیگر زمین مزبور واقع می شود، اگر فرض كنیم كه كشیدن این راه در افزایش قیمت زمین مؤثر باشد، آیا انجام این كارجایز است؟





مجرّد افزایش قیمت زمین موقوفه بر اثر كشیدن جاده در قسمتی از آن، مجوّز شرعی تصرّف در زمین وقفی یا تبدیل آن به راه نیست.





س 2052: در نزدیكی یك مسجد خانه ای وجود دارد كه صاحبش آن را برای سكونت امام جماعت مسجد وقف كرده است، ولی در حال حاضر به علت كثرت عائله و مراجعه كنندگان و دلائل دیگر مناسب سكونت او نیست و خود امام جماعت هم منزلی دارد كه در آن زندگی می كند و احتیاج به تعمیرات دارد و برای ساخت آن مقداری وام گرفته است، آیا جایز است خانه موقوفه را اجاره دهد و پول اجاره آن را برای پرداخت بدهی های خانه ای كه در آن ساكن است و انجام تعمیرات آن، مصرف نماید؟





اگر خانه به صورت وقف انتفاع، برای سكونت امام جماعت مسجد وقف شده باشد، شرعا او حق اجاره دادن آن را ندارد هر چند به قصد استفاده از اجاره آن برای پرداخت دیون و تعمیر منزل مسكونی اش باشد و اگر آن خانه بخاطر كوچكی، نیاز او را برای سكونت خانواده اش و آمدن مهمان و پاسخگویی به مراجعه كنندگان برطرف نمی كند، می تواند از آن در بعضی از ساعات روز یا شب مثلا برای پاسخگویی به مراجعه كنندگان استفاده كند و یا آنكه خانه مزبور را به امام جماعت دیگری بدهد تا در آن سكونت كند.





س 2053: ساختمان كاروانسرایی كه برای استراحت كاروانها اجاره داده می شود، وقف است و تولیت آن با امام راتب فعلی مسجدی است كه در مقابل آن مكان قرار دارد و به علت اینكه مسئله بطور دقیق نزد مراجع بیان نشده، ساختمان كاروانسرا خراب شده و بجای آن حسینیه ای ساخته شده است، آیا منافع این مكان به همان صورت قبل از تغییر باقی می ماند؟





تبدیل كاروانسرایی كه وقف منفعت است به حسینیّه كه وقف انتفاع است، جایز نیست، بلكه ساختمان كاروانسرا باید به همان صورت قبلی خود برگشت داده شود تا به كاروانها و مسافران اجاره داده شود و در آمد اجاره آن در همان جهتی كه واقف تعیین كرده به مصرف برسد، ولی اگر متولّی شرعی تشخیص دهد كه مصلحت كوتاه مدّت و دراز مدّت وقف اقتضا می كند كه آن مكان به همین صورت فعلی برای برپایی شعائر دینی اجاره داده شود و اجاره آن در جهت وقف به مصرف برسد، جایز است این كار را انجام دهد.





س 2054: آیا فروش سرقفلی مغازه ای كه در زمین صحن مسجد ساخته شده جایز است؟





در صورتی كه ایجاد مغازه در صحن مسجد، شرعا، مجاز بوده فروش سرقفلی آن با رعایت مصلحت و نفع وقف، بااذن متولّی شرعی مانعی ندارد و در غیر این صورت واجب است ساختمان مغازه خراب شود و زمین آن به همان صورت اوّل به حیاط مسجد اضافه شود.





س 2055: گاهی بعضی از مؤسسات دولتی و غیر دولتی به سبب مسائل فنی و طراحی از قبیل ساختن سدها و نیروگاههای برق و پاركهای عمومی و مانند آن، مجبور به تصرّف در زمینهای وقفی می شوند، آیا مجری این طرحها از نظر شرعی ملزم به پرداخت عوض یا اجرت وقف است؟





در اوقاف خاص باید برای اجاره یا خرید وقف به موقوف علیهم مراجعه كرد و در وقف بر عناوین عمومی كه به نحو وقف منفعت وقف شده اند تا منافع آنها در جهت وقف مصرف شود برای تصرّف در آن باید از متولّی شرعی آن اجاره شوند و مال الاجاره هم باید به او پرداخت شود تا آن را در جهت وقف مصرف كند، و اگر تصرّفات دراین قبیل وقف ها در حكم تلف كردن عین باشد موجب ضمان است و بر متصرّف واجب است كه عوض عین موقوفه را به متولّی وقف بدهد تا با آن ملك دیگری بخرد و آن را بجای وقف اوّل وقف نماید تا درآمدهای آن در جهت وقف به مصرف برسد.





س 2056: شخصی چندین سال قبل مغازه ای را قبل از تكمیل ساختمان آن اجاره نمود و پول سرقفلی آن را در همان زمان پرداخت كرد و سپس با اجازه مالك، آن را با پول اجاره همان مغازه تكمیل نمود و در طول مدّت اجاره، نصف ساختمان را با سند رسمی از مالك خرید و در حال حاضر مدّعی است كه ساختمان مزبور وقف است و نائب تولیت هم ادّعا می كند كه باید سرقفلی آن دوباره پرداخت شود، حكم این مسئله چیست؟





اگر وقف بودن زمین آن ساختمان، ثابت شود و یا مستأجر به آن اعتراف نماید، در این صورت هیچیك از امتیازاتی كه از مدّعی مالكیت زمین ساختمان موقوفه گرفته است اعتباری ندارد، بلكه باید برای ادامه تصرّف در ساختمان مذكور قرارداد جدیدی با متولّی شرعی وقف منعقد نماید، و پول خود را می تواند از كسی كه ادّعای مالكیّت داشته، پس بگیرد.





س 2057: اگر وقفی بودن زمین محرز باشد ولی جهت وقف معلوم نباشد، ساكنین و زراعت كنندگان در آن زمین چه تكلیفی دارند؟





اگر زمین موقوفه، متولّی خاص داشته باشد، واجب است تصرّف كنندگان به او مراجعه كنند و زمین را از او اجاره نمایند و اگر متولّی خاصی نداشته باشد، ولایت بر آن با حاكم شرع است و تصرّف كنندگان باید به وی مراجعه نمایند و اما نسبت به مصرف درآمد وقف كه متردّد بین محتملات است، اگر محتملات متصادق و غیرمتباین باشند مثل سادات و فقرا و علما و اهل فلان شهر، واجب است درآمد وقف در قدر متیقّن آنها مصرف شود، ولی اگر احتمالات، متباین و غیر متصادق باشند، در این صورت اگر محصور در امور معیّنی باشند، واجب است مصرف وقف با قرعه معیّن شود و اگر احتمال بین امور غیرمحصوره باشد، در صورتی كه بین عناوین یا اشخاص غیر محصوره باشد مثل اینكه بدانیم زمین موقوفه وقف بر ذرّیه است ولی ندانیم كه ذرّیه كدام شخص از اشخاص غیر محصوره مراد است، در این صورت منافع وقف در حكم مجهول المالك است و واجب است به فقرا صدقه داده شود، ولی اگر احتمال بین جهات غیر محصوره باشد مثل اینكه مردد بین وقف برای مسجد یا زیارتگاه یا پل یا كمك به زائران و مانند آن باشد، در این صورت واجب است درآمدهای وقف به شرط عدم خروج از آن محتملات در امور خیریه مصرف شود.





س 2058: زمینی وجود دارد كه از زمانهای طولانی محل دفن اموات اهالی بوده و یكی از اولاد ائمه «علیهم السلام» نیز در آن مدفون است و قبل از سی سال پیش مكانی را برای غسل دادن اموات در آن ساخته اند، ولی معلوم نیست كه این زمین وقف برای دفن اموات شده یا آنكه وقف برای امامزاده مدفون در آن است. همچنین نمی دانیم ساخت غسّالخانه در آن برای غسل اموات مشروع است یا خیر؟ بنابراین آیا جایز است اهالی آنجا اموات خود را در آن مكان غسل بدهند؟





جایز است همانند گذشته، اموات را در آن غسّالخانه، غسل داده و در آن زمین كه از توابع صحن امامزاده است، دفن كنند مگر این كه علم به مغایرت آن، با جهت وقف زمین، پیدا كنند.





س 2059: زمین هایی در منطقه ما وجود دارد كه مردم، اقدام به زراعت و كاشت درخت در آنها می كنند و بین اهالی مشهور است كه وقف حرم یكی از امامزادگان «علیهم السلام» مدفون در منطقه می باشند و متولّی وقف هم سادات ساكن در آنجا هستند ولی دلیلی بر وقف بودن آن زمین ها وجود ندارد و گفته می شود كه در گذشته وقفنامه ای وجود داشته ولی در آتش سوزی از بین رفته است و مردم در حكومت سابق برای جلوگیری از تقسیم زمین ها شهادت به وقفیّت آنها داده اند و عدّه ای هم می گویند كه یكی از حاكمان منطقه كه علاقه به سادات داشت، آن زمین ها را برای معاف شدن از مالیات وقف آنان كرد، در حال حاضر این زمین ها چه حكمی دارند؟





برای ثبوت وقفیّت، وجود وقفنامه شرط نیست بلكه اعتراف ذوالید كه وقف در تصرّف آنان است یا اعتراف ورثه ذوالید بعد از فوت او، به وقف بودن آن ملك، كافی است و همچنین احراز سابقه رفتار با آن ملك به عنوان وقف یا شهادت دو مرد عادل بر وقف بودن آن و یا شهرت وقفیّت آن به گونه ای كه مفید علم یإ؛ی «««««««««« اطمینان باشد هم وقف بودن را ثابت می كند. در نتیجه با وجود یكی از این دلائل وقفیّت، حكم به وقف بودن می شود و درغیر این صورت حكم به مالكیت متصرّف نسبت به آنچه در اختیار دارد می شود.





س 2060: وقفنامه ملكی كه مربوط به پانصد سال پیش است پیدا شده، آیا اكنون حكم به وقفیت آن ملك می شود؟





مجرّد سند وقف تا زمانی كه موجب اطمینان به درستی مضمون آن نشود، حجت شرعی بر وقفیّت نیست، ولی اگر وقف بودن آن ملك بین مردم بخصوص افراد كهنسال شایع باشد، بطوری كه مفید علم یا اطمینان به وقفیت آن شود و یا ذوالید به آن اقرار كند و یا احراز شود كه در سابق با آن به عنوان وقف رفتار می شده، ملك مزبور محكوم به وقفیّت است و به هر حال مرور زمان موجب خروج ملك موقوفه از وقفیّت نمی شود.





س 2061: سه سهم از آب نهر را از پدرم به ارث بردم و اكنون متوجه شده ام كه این سه سهمی كه پدرم خریداری كرده جزء صد سهمی است كه پانزده سهم آن موقوفه است و الآن مشخص نیست كه این سه سهم داخل در كدامیك است، آیا جزء وقف است یا ملك فروشنده؟ تكلیف من در این رابطه چیست؟ آیا خرید این سه سهم باطل بوده و من حق مطالبه پول آنها را از فروشنده اوّل كه هنوز زنده است دارم؟





اگر فروشنده هنگام فروش، مالك شرعی آن مقدار از آب مشترك كه فروخته است بوده و معلوم نباشد كه آیا آن مقداری را كه مالك آن است فروخته یا سهم مشاع بین وقف و ملك را به فروش رسانده است، در این صورت بیع محكوم به صحت است و حكم به مالكیّت مشتری نسبت به مبیع و انتقال آن از طریق ارث به ورثه او می شود.





س 2062: یكی از علما بخشی از دارایی خود از قبیل مزرعه و باغ را وقف خاص نمود و وقفنامه ای راجع به آن تنظیم كرد و در آن تصریح نمود كه همه شرایط وقف را عمل كرده و صیغه شرعی وقف را هم اجرا نموده است و ده نفر از اهل علم هم آن را امضاء كرده اند آیا با وجود آن وقفنامه، حكم به وقفیّت این اموال می شود؟





اگر ثابت شود كه علاوه بر انشاء صیغه وقف، عین موقوفه را هم تحویل موقوف علیهم یا متولّی شرعی وقف داده و به آنان منتقل نموده است، وقف مذكور محكوم به صحت ولزوم است.





س 2063: زمینی به اداره بهداشت هدیه شده تا بیمارستان یا مركز بهداشتی در آن ساخته شود ولی مسئولین اداره بهداشت تاكنون اقدام به ساخت بیمارستان یا مركز بهداشتی در آن نكرده اند، آیا جایز است واقف زمین را پس بگیرد؟ و آیا مجرّد تسلیم زمین به مسئولین اداره بهداشت برای تحقق وقفیت، كافی است یا آنكه ساخت ساختمان در آن هم شرط است؟





اگر تحویل زمین توسط مالك به مسئولین اداره بهداشت بعد از انشاء وقف به وجه شرعی، به عنوان تسلیم به متولّیان شرعی وقف باشد، حق رجوع و پس گرفتن آن را ندارد، ولی اگر یكی از دو امر مذكور تحقق پیدا نكند حق دارد زمین خود را از آنان پس بگیرد.





س 2064: زمینی وجود دارد كه مالكش آن را در حضور عالم منطقه و دو نفر شاهد عادل برای ساختن مسجد وقف كرده است و بعد از مدتی اشخاصی بر آن تسلط پیدا كرده و خانه های مسكونی در آن بنا نموده اند، وظیفه آن اشخاص و متولّی چیست؟





اگر بعد از انشاء وقف زمین، قبض عین موقوفه با اذن واقف تحقّق پیدا كرده باشد، همه احكام وقف بر آن مترتّب می شود و ساخت خانه های مسكونی توسط دیگران در آن برای خودشان غصب است و بر آنان واجب است ساختمان خود را از بین ببرند و زمین را تخلیه كنند و به متولّی شرعی آن تحویل دهند و درغیر این صورت زمین بر ملك مالك شرعی آن باقی و تصرفات دیگران در آن متوقف بر اجازه مالك است.





س 2065: شخصی زمینی را هشتاد سال پیش خریده و بعد از وفات او، ورثه اش چندین معامله روی آن انجام داده اند و خریدارانی كه این زمین را از مشتری اول خریده اند همگی فوت كرده اند و در نتیجه زمین در اختیار ورثه آنان قرار گرفته است و گروه اخیر حدود چهل سال است كه زمین را بطور رسمی به نام خود كرده اند و بعد از گرفتن سند رسمی مالكیت، خانه های مسكونی برای خود در آن ساخته اند و اكنون یكی از افراد ادّعا می كند كه این زمین وقف بر اولاد مالك بوده و آنان حق فروش آن را نداشته اند، حال با توجّه به اینكه در طول هشتاد سال كسی چنین ادعایی نكرده و سند مكتوبی كه دلالت بر وقفیّت بكند هم وجود ندارد و كسی هم شهادت به آن نداده است، مالكان فعلی چه تكلیفی دارند؟





تا زمانی كه مدّعی وقفیّت و مدّعی عدم جواز بیع، ادعای خود را به طریق معتبری ثابت نكرده، حكم به صحت معاملاتی كه روی زمین واقع شده است و همچنین حكم به ملكیت آن برای افرادی كه فعلا نسبت به زمین ذوالید و متصرّف در آن هستند، می شود.





س 2066: زمین موقوفه ای وجود دارد كه دارای سه قنات است و شهرداری به علت خشكسالی مستمر چند ساله، دو عدد از قناتها را برای تأمین آب آشامیدنی مردم منطقه اجاره كرده است و آب قنات سوم كه وقف طلاب منطقه و فرزندان واقف بوده به زمین فرو رفته و خشك شده و در نتیجه زمینهایی كه با آب آن آبیاری می شدند تبدیل به زمینهای بایر شده اند و درحال حاضر سازمان زمین شهری ادعا می كند كه این زمین ها موات هستند، آیا این زمینها به علت اینكه چندین سال كشت و زرع نشده اند ملحق به موات هستند؟





زمین موقوفه با ترك كشت و زرع آن به مدّت چندین سال، از وقفیّت خارج نمی شود.





س 2067: زمین های موقوفه ای وجود دارد كه وقف حرم مقدس رضوی «علیه السلام» هستند و در حریم بعضی از این املاك مراتع و جنگل نیز وجود دارد، ولی بعضی از نهادهای مسئول با استناد به مقررات قانونی مربوط مراتع و جنگلها حكم انفال را بر این جنگلها و مراتع جاری كرده اند، آیا مراتع و جنگلهای واقع در حریم املاك موقوفه مانند سایر زمین های واقع در حریم آنها دارای احكام وقف هستند و واجب است در مورد آنها عمل به وقفیّت شود؟





مراتع و جنگلهای واقع در جوار اراضی موقوفه در صورتی كه جزء حریم آنها شمرده شوند، در حكم موقوفه و تابع آن هستند و حكم انفال و املاك عمومی در مورد آنها جاری نمی شود و مرجع تشخیص حریم و مقدار آن هم عرف محل و نظر افرادی است كه در این امر متخصّص هستند.





س 2068: چند زمین از چهل سال پیش برای ساخت خانه جهت سرپرستی و نگهداری ایتام وقف شده اند و عمل به این وقف از آن زمان تاكنون استمرار داشته است و متولّی معیّنی هم دارد كه مورد تأیید اداره اوقاف است، ولی اخیرا سند عادی ارائه شده كه ادّعا می شود كه از سند قدیمی استنساخ شده است و در آن تصریح شده كه این زمین ها از سیصد سال پیش تاكنون وقف شده اند، با توجّه به عدم وجود سند اصلی وقف كه ادعا می شود قدیمی تر است و با توجّه به اینكه نسخه موجود ناقص است و در آن متولّی تعیین نشده و سابقه عمل به وقف هم نسبت به آنها وجود ندارد، بخصوص كه ذوالید و تصرّف كنندگان هم منكر این ادّعا هستند و اشتهار به وقفیّت قبلی مورد ادّعا هم وجود ندارد، آیا این سند می تواند مانع از عمل به وقف جدید در جهتی كه اكنون به آن برای سرپرستی و نگهداری و اسكان ایتام عمل می شود باشد؟





مجرّد سند وقف اعم از اینكه اصلی باشد یا از روی آن استنساخ شده باشد، حجت شرعی بر وقف نیست، در نتیجه تا وقف قبلی با حجت معتبر ثابت نشود، وقف جدیدی كه در حال حاضر به آن عمل می شود، محكوم به صحت و نفوذ و جواز عمل است.





س 2069: مردی زمینی را برای ساخت حسینیه سید الشهدا «علیه السلام» وقف كرده ولی زمین مزبور تبدیل به راه عمومی روستا شده است و درحال حاضر از كل زمین حسینیه تقریبا چهل و دو متر مربع باقی مانده است، این زمین چه حكمی دارد؟ آیا جایز است واقف آن را به ملكیت خود برگرداند؟





اگر این كار بعد از انشاء وقف بر وجه شرعی و تحویل موقوفه به متولّی آن یا جهت وقف صورت گرفته باشد، آن مساحت باقیمانده از وقف بر وقفیّت باقی می ماند و جایز نیست واقف نسبت به آن رجوع كند و در غیر این صورت بر ملكیّت او باقی است و اختیار آن با اوست.





س 2070: آیا جایز است بعضی از ورثه كه در تركه سهم دارند، همه آن را وقف كنند؟ و آیا اجرای صیغه وقف به نام آن عدّه صحیح است؟





وقف ایشان فقط در سهم خودشان از تركه صحیح است، ولی نسبت به سهام سایر ورثه فضولی و متوقف بر اجازه آنان است.





س 2071: شخصی زمینی را بر اولاد ذكورش وقف كرده و بعد از وفات او اداره ثبت اوقاف بدون اطلاع از كیفیت آن اقدام به ثبت زمین مذكور به نام فرزندان ذكور و اناث نموده، آیا این كار موجب مشاركت اولاد اناث با اولاد ذكور در انتفاع از این زمین می شود؟





مجرّد ثبت زمین مذكور به نام اولاد اناث، توسط اداره اوقاف موجب مشاركت آنان با اولاد ذكور در وقف نمی شود، در نتیجه اگر ثابت شود كه زمین وقف بر خصوص اولاد ذكور است، فقط مختص آنان خواهد بود.





س 2072: ملكی وجود دارد كه در مسیر نهر آب واقع شده و صد سال پیش وقف عام شده است و بنابر قانون ابطال بیع زمین های موقوفه، سند رسمی برای آن به عنوان وقف صادر شده است، ولی در حال حاضر این ملك برای استخراج سنگهای معدنی مورد استفاده دولت است، آیا الآن جزء انفال محسوب می شود یا آنكه وقف است؟





اگر اصل وقف بودن آن بر وجه شرعی ثابت شود جایز نیست شخص یا دولت آن را به مالكیّت خود در آورد، بلكه بر وقفیّت باقی می ماند و همه احكام وقف بر آن مترتّب می شود.





س 2073: در ساختمان یك مركز آموزشی اطاقی وجود دارد كه در حال حاضر از آن به عنوان آزمایشگاه آموزشی استفاده می شود و زمین آن جزء قبرستان مجاور است كه در سالهای قبل از قبرستان جدا شده است، باتوجّه به اینكه قبرستان مجاور هنوز مورد استفاده قرار می گیرد، معلّمان و دانش آموزانی كه در آن آزمایشگاه نماز می خوانند چه تكلیفی دارند؟





تا زمانی كه ثابت نشود كه زمین آزمایشگاه برای دفن اموات وقف شده، نماز خواندن و سایر تصرّفات در آن اشكال ندارد، ولی اگر با دلیل معتبری ثابت شود كه فقط برای دفن اموات در آن، وقف شده، واجب است به حالت قبلی خود برگشت داده شده و برای دفن اموات تخلیه شود و تأسیسات ساخته شده در آن محكوم به غصب می باشد.





س 2074: دو مغازه مجاور هم وجود دارند كه هر یك موقوفه مستقلی از حیث واقف و مصرف هستند و هر كدام مفروز و منفصل از دیگری است، آیا مستأجر آن دو مغازه حق دارد از یكی از آن دو دربی به دیگری و یا به محل عبور خاص آن باز كند؟





انتفاع از وقف و تصرّف در آن هر چند به مصلحت وقف دیگر باشد واجب است طبق شرایط وقف و با اجازه متولّی صورت بگیرد و مستأجر هر یك از آن دو مغازه وقفی مجاور هم، حق ندارد به عنوان اینكه مغازه دیگر هم وقف است با بازكردن درب از یكی به دیگری و قراردادن راه از آن به مغازه دیگر، در وقف تصرّف كند.





س 2075: باتوجّه به اینكه كتابهای نفیس موجود در بعضی از مراكز و خانه ها در معرض تلف شدن بوده و نگهداری آنها مشكل است، عدّه ای پیشنهاد داده اند كه قسمتی از كتابخانه مركزی شهر در اختیار این مراكز قرار بگیرد تا كتابها با حفظ وقفیّت آنها به همان صورتی كه در مكان اول بوده اند، به آن بخش منتقل شوند، آیا این كار جایز است؟





اگر ثابت شود كه انتفاع از آن كتابهای وقفی نفیس مشروط به استفاده در مكان خاصی است، تا زمانی كه رعایت آن با حفظ كتابها از ضایع شدن و تلف ممكن باشد، انتقال آنها از آن مكان خاص به محل دیگر جایز نیست و در غیر این صورت بیرون بردن آنها از آن مكان به مكانی كه اطمینان به حفظ كتابها در آنجا وجود دارد، بدون اشكال است.





س 2076: زمینی وجود دارد كه فقط قابلیت استفاده به عنوان مرتع را دارد و صاحبش آن را برای اماكن مقدس وقف كرده است و متولّی آن هم قسمتی از آن را به چند نفر اجاره داده و مستأجرها هم به تدریج اقدام به ساخت مسكن و مكانهایی برای معیشت خود در قسمتهایی از آن كه قابل مرتع بودن نیست، نموده اند و همچنین قسمتهای مناسب زراعت را تبدیل به زمین زراعی و باغ كرده اند، اولا: با توجّه به اینكه مرتع طبیعی از انفال و اموال عمومی است، آیا وقف آن صحیح است و در حال حاضر حكم به وقف بودن آن می شود؟ و ثانیا: با توجّه به اینكه بر اثر كار مستأجرین در مرتع تغییرات و اصلاحاتی صورت گرفته و در نتیجه مرغوب تر از قبل شده چه مقدار اجرت باید پرداخت شود؟ و ثالثا: با توجّه به اینكه زمین های زراعی و باغها بر اثر فعالیت مستأجرین احیاء و ایجاد شده اند، این قبیل زمینها چگونه اجاره داده می شوند؟ آیا مبلغ اجاره آنها به مقدار اجاره مرتع باید پرداخت شود یا به مقدار اجاره مزرعه و باغ؟





بعد از ثبوت اصل وقف، تا زمانی كه ثابت نشده كه زمین های مرتع در هنگام وقف از انفال بوده و ملك شرعی واقف نبوده اند، وقف آنها از نظر شرعی محكوم به صحت است و با اقدام مستأجرین به تبدیل آنها به مزرعه و باغ و منازل مسكونی، از وقفیت خارج نمی شوند، بلكه در صورتی كه تصرّفات آنها در زمین وقفی بعد از اجاره كردن آن از متولّی شرعی باشد، بر آنان واجب است اجاره آن زمین ها را طبق آنچه در عقد اجاره معیّن شده به متولّی شرعی بپردازند تا آن را در جهت وقف مصرف نماید، ولی اگر تصرّف آنها در آن زمین ها بدون اجاره قبلی از متولّی شرعی باشد، بر آنان واجب است اجرت المثل قیمت عادله مدّت تصرّف را بپردازند و اما اگر ثابت شود كه آن زمینها در هنگام وقف، بالاصاله از زمین های موات و انفال بوده اند و ملك شرعی واقف نبوده اند، وقف آنها شرعا باطل است و آن مقداری را كه متصرّفان طبق قانون و مقرّرات احیا كرده و تبدیل به مزرعه و باغ و منزل مسكونی و غیره برای خودشان نموده اند، برای خود آنان است و قسمتهای دیگر زمین كه به حالت قبلی خود باقی مانده و همیشه موات بوده اند، جزء ثروتهای طبیعی و انفال هستند و اختیار آنها با دولت اسلامی است .





س 2077: زنی كه فقط مالك سدس ملك مشاعی است كه بین او و سایر زارعین مشترك است، همه آن ملك را وقف كرده و همین باعث بروز مشكلات زیادی برای اهالی به سبب دخالت اداره اوقاف شده است، بطور مثال اداره اوقاف از صدور سند مالكیت برای خانه های اهالی جلوگیری می كند، آیا این وقف در تمام ملك مشاع نافذ است یا فقط در سهم او؟ و بر فرض اینكه وقف فقط در سهم او صحیح باشد، آیا وقف زمین مشاع قبل از تقسیم صحیح است؟ و اگر وقف سهم مشاع قبل از تفكیك آن صحیح باشد، سایر شركا چه تكلیفی دارند؟





وقف سهم ملك مشاع هر چند قبل از تفكیك باشد، شرعا اشكال ندارد به شرطی كه در جهت وقف هر چند بعد از تفكیك و تقسیم قابل انتفاع باشد، ولی وقف تمام ملك توسط كسی كه فقط مالك قسمتی از آن است، نسبت به سهم سایر شركا فضولی و باطل است و شركا حق دارند خواهان تقسیم ملك برای تفكیك املاك خود از وقف شوند.





س 2078: آیا عدول از شروط وقف جایز است؟ و در صورت جواز، حدود آن كدام است؟ و آیا طولانی شدن زمان، بر عمل به شروط وقف تأثیر می گذارد؟





تخلّف از شروط صحیحی كه واقف در عقد وقف شرط كرده جایز نیست مگر آنكه عمل به آن غیر مقدور یا حرجی باشد و گذشت زمان تأثیری در آن ندارد.





س 2079: در بعضی از زمین های وقفی نهرها یا مسیل هایی وجود دارد كه سنگریزه ها و سنگهای معدنی در آنها یافت می شود، آیا این سنگریزه ها و سنگهای موجود در آنها كه در ملك موقوفه واقع شده اند، تابع وقف هستند؟





نهرهای بزرگ عمومی و همچنین مسیل های عمومی كه در مجاورت زمین های وقفی هستند و یا از داخل آنها عبور می كنند، جزء وقف نیستند مگر آن مقداری از آنها كه از نظر عرف، حریم موقوفه محسوب می شوند، در نتیجه با آن مقدار همانند وقف رفتار می شود، ولی درنهرهای كوچكی كه موقوفه هستند واجب است نسبت به سنگریزه ها و سنگهای معدنی و غیره مانند وقف رفتار شود.





س 2080: مدرسه علوم دینیه ای بر اثر قدمت ساختمان و نفوذ رطوبت در آن از قابلیت انتفاع خارج شده و درآمدهای املاك آن جمع آوری و به عنوان امانت در بانك گذاشته شده است و اكنون قصد داریم كه مدرسه را با آن درآمدها تجدید بنا كنیم، ولی مدّت زیادی طول می كشد تا پروانه ساختمان را بگیریم و اموال مزبور را برای تجدید بنای مدرسه مصرف كنیم، آیا جایز است در خلال این مدّت اموال مربوط به وقف را در یكی از بانكها به صورت سرمایه گذاری بگذاریم و طبق معاملات متعارف بانكی درصدی سود به نفع وقف دریافت كنیم؟





آنچه شرعا بر متولّی شرعی وقف در رابطه با درآمدهای آن واجب است، فقط مصرف آنها در جهت وقف است، ولی اگر مصرف درآمدها در جهت وقف برای او ممكن نباشد مگر آنكه مدّت زمانی بگذرد و حفظ آن اموال تا زمان امكان مصرف آنها برای وقف با سپردن به بانك ممكن باشد و گذاشتن آنها در حساب پس انداز موجب تأخیر در مصرف بموقع آن اموال در وقف نشود، سپردن آنها به بانك و استفاده از سود آنها در جهت مصلحت وقف در ضمن یكی از عقود شرعی اشكال ندارد.





س 2081: آیا جایز است زمین موقوفه ای كه مسلمان برای مسلمانان وقف كرده است به غیر مسلمان اجاره داده شود؟





اگر وقف زمین به صورت وقف منفعت باشد اجاره دادن آن به غیر مسلمان در صورتی كه منفعت وقف با آن محفوظ بماند، اشكال ندارد.





س 2082: چند ماه قبل یكی از علما در زمین موقوفه ای با اجازه وقف كنندگان آن دفن شده است و در حال حاضر عدّه ای به این كار اعتراض دارند و ادعا می كنند كه دفن در زمین موقوفه جایز نیست، این مسأله چه حكمی دارد؟ و برفرض عدم جواز، آیا اشكال با پرداخت مبلغی به عنوان عوض زمین موقوفه ای كه آن عالم در آن دفن شده، برطرف می شود؟





اگر دفن میت در زمین موقوفه منافی با جهت وقف نباشد، اشكال ندارد، ولی اگر دفن او منافی با جهت وقف باشد جایز نیست و اگر شخصی در چنین زمین موقوفه ای دفن شود، احوط این است كه تا بدن او متلاشی نشده نبش قبر شود و در مكان دیگر دفن گردد، مگر آنكه نبش قبر، حرجی بوده و یا موجب اهانت و هتك مؤمن شود و به هر حال، اشكال با پرداخت مال یا زمین به عنوان عوض زمین موقوفه بر طرف نمی شود.





س 2083: اگر ملكی وقف بر اولاد ذكور نسلا بعد از نسلٍ شده باشد، آیا اگر موقوف علیهم به هر دلیلی از حقوق خود صرفنظر كنند، وقف زائل می شود؟ و در صورتی كه موقوف علیهم موجود در طبقه قبل از حقوق خود صرفنظر كنند، طبقات بعدی چه تكلیفی دارند؟ و همچنین متولّی شرعی املاك موقوفه در چنین حالتی نسبت به حقوق بطن های بعدی چه تكلیفی دارد؟





وقفیت با صرف نظر كردن موقوف علیهم از حقوق خود زائل نمی شود و صرف نظر كردن نسل قبلی از حق خود نسبت به موقوفه، تأثیری در حق نسل بعدی ندارد و وقف با آن منحل نمی شود، بلكه نسل بعدی حق دارد هنگامی كه نوبت استفاده آنها از وقف رسید، همه حق خود را مطالبه كند، بلكه اگر در زمان نسل قبل مجوّز شرعی فروش وقف وجود داشته باشد، واجب است بعد از فروش وقف ملك دیگری با پول آن به جای عین موقوفه، جهت استفاده نسلهای بعدی از آن خریداری شود و بر متولّی وقف هم اداره و حفظ آن برای همه طبقات موقوف علیهم واجب است





س 2084: اگر در وقف بر ذرّیه، علم به چگونگی تقسیم منافع وقف بین موقوف علیهم نباشد، آیا در این قبیل موارد واجب است تقسیم بر اساس قانون ارث باشد یا بطور مساوی؟





اگر در وقف بر ذرّیه معلوم نباشد كه وقف بر افراد بطور مساوی بوده یا با رعایت تفاوت بین ذكور و اناث بر اساس قانون ارث است، حمل، بر وقف بر افراد بطور مساوی شده و درآمدهای وقف هم بین ذكور و اناث در هر طبقه ای بطور مساوی تقسیم می شود.





س 2085: چندین سال است كه مصرف در آمدهای وقف متعلّق به حوزه علمیه شهر خاصی به علت عدم امكان ارسال آنها به آن شهر ممكن نیست و تاكنون مقدار زیادی از آن در آمدها پس انداز شده است، آیا مصرف آنها در حوزه های علمیه واقع در شهرهای دیگر جایز است؟ یا آنكه باید آنها را حفظ نمود تا ارسال آنها به آن شهر امكان پذیر شود؟





وظیفه متولّی شرعی یا اداره اوقاف جمع آوری درآمدهای وقف و مصرف آنها در جهت وقف است و در صورتی كه بطور موقت رساندن آنها به شهری كه باید در آن مصرف شوند، ممكن نباشد، واجب است درآمدها را حفظ كرده و منتظر بمانند تا رساندن آنها به آن شهر ممكن شود البته تا جایی كه منجر به تعطیلی وقف نگردد، و در صورت ناامیدی از توانایی رساندن درآمدها به آن حوزه علمیه خاص هر چند در آینده، مصرف كردن آنها در حوزه های علمیه مناطق دیگر اشكال ندارد.







--------------------------------------------------------------------------------



حبس

س 2086:اگر فردی زمین خود را برای مدّت معینی بر چیزی كه وقف بر آن صحیح است حبس كند به این امید كه بعد از انقضاء مدّت حبس به او برگردد، آیا زمین بعد از پایان مدّت به او بر می گردد و او حق انتفاع از آن را مانند سایر املاكش دارد؟





اگر زمین، ملك شرعیِ حبس كننده باشد و او آن را طبق موازین شرعی حبس كرده باشد، حبس محكوم به صحت است و آثار شرعی آن بر زمین مترتب می شود و ملك بعد از انقضاء مدّت حبس به حبس كننده برمی گردد و مانند سایر املاك اوست بنابر این منافع و نمائات آن برای اوست.





س 2087: اگر ملكی كه توسط مالك، حبس دائم بر چیزی كه وقف بر آن صحیح است شده و یا ثلث میّتی كه وصیت به حفظ عین آن برای ابد نموده تا درآمدهای آن در

جهتی كه معین كرده مصرف شود، توسط ورثه بین خودشان به عنوان ارث تقسیم شود و آن را در سند رسمی به نام خودشان ثبت كنند و یا آن را بدون مجوز شرعی به دیگری بفروشند، آیا حرمت تملّك و بیع املاك و آبها و زمین های وقفی شامل آن هم می شود؟





ملك و ثلثی كه حبس دائم شده اند، در عدم جواز تملّك و بیع، در حكم وقف هستند و تقسیم آنها بین ورثه به عنوان ارث و همچنین بیع آنها باطل است.







--------------------------------------------------------------------------------



فروش وقف وتبدیل آن

س 2088: شخصی قطعه ای از زمین های خود را برای ساخت حسینیه وقف كرده و ساخت حسینیه مذكور در آنها به پایان رسیده است، ولی بعضی از اهالی قسمتی از حسینیه را تبدیل به مسجد كرده اند و درحال حاضر در آن به عنوان مسجد، نماز جماعت می خوانند، آیا تبدیل حسینیه به مسجد توسط آنان صحیح است؟ و آیا احكام مسجد بر آن قسمت مترتّب می شود؟





واقف و غیر او حق تبدیل حسینیه ای را كه به عنوان حسینیه وقف شده به مسجد ندارند و با این كار، تبدیل به مسجد نمی شود و احكام و آثار مسجد هم بر آن مترتب نمی گردد، ولی برپایی نماز جماعت در آن اشكال ندارد.





س 2089: اگر شخصی چند سال قبل زمینی را كه از طریق ارث به او رسیده به صورت بیع لازم بفروشد و سپس معلوم شود كه آن زمین وقف بوده، آیا این بیع باطل است؟ و درصورتی كه باطل باشد، آیا باید قیمت كنونی آن را به مشتری بپردازد یا پولی را كه هنگام فروش از او گرفته است؟





بعد از آنكه معلوم شد زمین فروخته شده در واقع وقف بوده و فروشنده حق فروش آن را نداشته، بیع باطل است و واجب است به همان حالت وقف عودت داده شود و فروشنده باید پولی را كه از مشتری در برابر فروش زمین دریافت كرده است، به او برگرداند. و راجع به تنزل ارزش پول بنابر احتیاط واجب با هم مصالحه نمایند.





س 2090: شخصی در حدود صد سال است كه ملك خود را بر اولاد ذكورش وقف كرده و در وقفنامه ذكر نموده كه اگر یكی از اولاد ذكور او فقیر شود، شرعا حق دارد سهم خود را به ورثه دیگر بفروشد و بعضی از فرزندان او چند سال پیش مبادرت به فروش سهم خود به بعضی از موقوف علیهم نمودند و اخیرا گفته می شود كه چون كلمه وقف درمیان است، بنابر این شروطی كه واقف ذكر كرده صحیح نبوده و خرید و فروش آن

ملك هم باطل است، حال با توجّه به اینكه، این زمین وقف خاص است نه وقف عام، آیا خرید و فروش آن بر طبق آنچه كه واقف در ضمن وقفنامه ذكر كرده، جایز است؟





اگر ثابت شود كه واقف در ضمن عقد وقف شرط كرده كه اگر یكی از موقوف علیهم فقیر و نیازمند شد، بتواند سهم خود را به یكی دیگر از موقوف علیهم بفروشد، بیع كسی كه سهم خود از وقف را بر اثر فقر و احتیاج فروخته اشكال ندارد و بیع او در این صورت محكوم به صحّت است.





س 2091: زمینی را به آموزش و پرورش برای ساختن مدرسه هدیه كردم، ولی بعد از مشورت و اطلاع از اینكه با پول آن زمین می توان چندین مدرسه در محله های دیگر شهر ساخت، برای فروش زمین تحت نظارت وزارت آموزش و پرورش و مصرف پول آن برای ساختن چند مدرسه در جنوب شهر یا در مناطق محروم، به آن وزارتخانه مراجعه كردم، آیا انجام این كار برای من جایز است؟





اگر وقف زمین مدرسه با انشاء وقف و تحویل آن به آموزش و پرورش به اعتبار اینكه مسئول و متولّی این امر است، تمام شده باشد، بعد از آن حق رجوع و دخالت و تصرّف در آن زمین را ندارید، ولی اگر وقف هر چند به زبان فارسی انشاء نشده باشد و یا زمین به عنوان قبضِ وقف تحویل وزارت آموزش و پرورش نشده باشد، در این صورت زمین بر ملكیّت شما باقی است و اختیار آن در دست شماست.





س 2092: یكی از اولاد ائمه «علیهم السلام» زیارتگاهی دارد و بالای گنبد مبارك آن، سه كیلوگرم طلا به صورت سه قبّه متصل به هم وجوددارد، این طلا تا به حال دوبار به سرقت رفته و كشف شده و به مكان خود برگردانده شده است، با توجّه به اینكه طلای مذكور در معرض خطر و سرقت است، آیا فروش آن و مصرف پول آن برای توسعه و تعمیر زیارتگاه جایز است؟





مجرّد خوف تلف و خطر سرقت آن، مجوّز فروش و تبدیل آن نیست، ولی اگر متولّی شرعی از قرائن و شواهد احتمال قابل توجهی بدهد كه آن طلا برای مصرف در تعمیر و تأمین نیازمندیهای زیارتگاه ذخیره شده و یا آنكه بقعه مباركه نیاز ضروری به تعمیر و اصلاح دارد و تأمین بودجه آن از راه دیگر هم ممكن نیست، در این صورت فروش طلا و مصرف پول آن برای اصلاح و تعمیرات ضروری آن بقعه مباركه اشكال ندارد و شایسته است كه اداره اوقاف بر این امر نظارت كند.





س 2093: شخصی مقداری آب و زمین زراعی را وقف پسران خود نموده، ولی به علت كثرت اولاد و سنگینی كارهای كشاورزی و كمی محصول، كسی تمایلی به زراعت در زمین ندارد و به همین دلیل وقف در آینده نزدیك، خراب و از قابلیت انتفاع خارج خواهد شد، آیا جایز است به همین دلیل، زمین و آب مذكور فروخته شوند و پول آنها در كارهای خیر مصرف شود؟





تا زمانی كه وقف، قابلیت انتفاع و استفاده در جهت وقف را دارد، هر چند با اجاره دادن آن به بعضی از موقوف علیهم یا به شخص دیگر و مصرف اجاره آن در جهت وقف باشد و یا نوع استفاده از آن تغییر كند، فروش و تبدیل آن جایز نیست، و در صورتی كه به هیچ وجه قابل انتفاع نباشد، فروش آن جایز است، ولی در این صورت واجب است با پول آن ملك دیگری خریده شود تا منافع آن در جهت وقف به مصرف برسد.





س 2094: منبری برای مسجد وقف شده است ولی به علت ارتفاع زیاد عملا قابل استفاده نیست، آیا تبدیل آن به منبر مناسب دیگری جایز است؟





اگر با شكل خاص فعلی آن در این مسجد و یا مساجد دیگر قابل استفاده نیست، تغییر شكل آن اشكال ندارد.





س 2095: آیا فروش زمین هایی كه وقف خاص بوده و واقف بر اثر اجرای قانون اصلاحات ارضی آنها را بدست آورده، جایز است؟





اگر واقف در هنگام وقف، مالك شرعی چیزی باشد كه وقف كرده است و وقف هم بر وجه شرعی توسط او محقق شده باشد، خرید و فروش و تغییر و تبدیل آن توسط او یا دیگری صحیح نیست هر چند وقف خاص باشد، مگر در موارد خاص استثنایی كه شرعا در آن موارد فروش و تبدیل آن جایز است.





س 2096: پدرم قطعه زمینی را كه تعدادی درخت خرما در آن وجود دارد برای اطعام در ایّام عاشورا و شبهای قدر وقف كرده است و اكنون حدود صد سال از عمر درختهای موجود در آن می گذرد و از قابلیت انتفاع خارج شده اند، با توجّه به اینكه اینجانب پسربزرگ و وكیل و وصی پدرم هستم، آیا جایز است این زمین را فروخته و با پول آن مدرسه و حسینیه ای بسازم تا صدقه جاریه ای برای پدرم باشد؟





اگر زمین هم وقف باشد، به مجرّد خروج درختان وقفی موجود در آن از قابلیت انتفاع، فروش و تبدیل آن جایز نمی شود، بلكه واجب است در صورت امكان به جای آنها هر چند با صرف پول درختانی كه از قابلیّت انتفاع، خارج شده اند درختان جدید خرما، كاشته شود تا منافع آنها در جهت وقف مصرف شود و در غیر این صورت باید از زمین موقوفه بصورت دیگری استفاده شود هر چند با اجاره دادن آن برای زراعت یا ساخت خانه و مانند آن و مصرف درآمد آن در جهت وقف باشد و بطور كلی تا زمانی كه به نحوی از انحاء، استفاده از زمین موقوفه امكان دارد، خرید و فروش و تبدیل آن جایز نیست، ولی فروش نخلهای موقوفه در صورتی كه ثمره ندهند اشكال ندارد و در صورت امكان باید پول آنها برای كاشت درختهای جدید مورد استفاده قرار گیرد و در صورتی كه امكان نداشته باشد، باید در همان جهت وقف مصرف گردد.





س 2097: شخصی مقداری آهن و لوازم جوشكاری را برای ساخت مسجد در مكانی هدیه كرده و بعد از پایان كار مقداری از آنها زیاد آمده است و با توجّه به اینكه ساختمان مسجد به علت هزینه های دیگر بدهی دارد، آیا فروش آن مقدار اضافی و مصرف پول آن برای پرداخت بدهیهای مسجد و رفع سایر نیازهای آن جایز است؟





اگر شخص متبرّع، آن ابزار و لوازم را برای ساخت مسجد داده باشد و آنها را برای انجام این كار از ملك خود خارج كرده باشد، در این صورت هر كدام كه قابل استفاده باشد، هر چند در مساجد دیگر، فروش آن جایز نیست بلكه باید برای تعمیر مساجد دیگر بكار رود، ولی اگر متبرع فقط اجازه استفاده از آنها را در مسجد داده باشد، دراین صورت مقدار اضافی مال خود اوست و اختیار آن هم در دست او می باشد.





س 2098: شخصی كتابخانه خود را بر اولاد ذكورش وقف كرده است، ولی هیچیك از اولاد و نوه های او موفق به تحصیل علوم دینیه نشده اند و در نتیجه استفاده ای از كتابخانه نمی كنند و موریانه مقداری از كتابهای آن را از بین برده و بقیه هم در معرض تلف شدن هستند، آیا جایز است آن را بفروشد؟





اگر وقف كتابخانه بر اولاد او مشروط و معلّق به این امر باشد كه آنها اشتغال به تحصیل علوم دینیه داشته باشند و داخل در سلك علمای دین شوند، این وقف به علت وجود تعلیق در آن از اصل باطل است و اگر وقف آنان كرده تا از آن استفاده كنند، ولی در حال حاضر كسی كه بتواند از آن كتابخانه استفاده كند در بین آنها وجود ندارد و امیدی به تحقق این صلاحیت در آینده نیست، در این صورت وقف مزبور صحیح است و جایز است كه آنان كتابخانه را در معرض استفاده كسانی قرار دهند كه قابلیت استفاده از آن را دارند و همچنین اگر كتابخانه برای استفاده كسانی وقف شده باشد كه صلاحیت آن را دارند، و تولیت وقف با اولاد او باشد، واجب است آن را در معرض استفاده افراد مذكور قرار دهند، و به هر حال حق فروش آن را ندارند و بر متولّی شرعی واجب است به نحو مناسبی، مانع آسیب دیدن و از بین رفتن موقوفه گردد.





س 2099: زمین زراعی وجود دارد كه وقفی بوده و سطح آن بالاتر از زمین های اطراف آن است و به همین دلیل رساندن آب به آن ممكن نیست و مدّتی است كه كار مساوی كردن آن با زمین های دیگر به پایان رسیده و خاكهای اضافی در وسط آن جمع شده و مانع زراعت در آن است، آیا فروش این خاكها و مصرف پول آن برای حرم یكی از اولاد ائمه «علیهم السلام» كه نزدیك زمین مزبور قرار دارد جایز است؟





اگر خاك اضافی مانع استفاده از زمین های موقوفه است، انتقال آن از زمین و فروش آن و مصرف پول آن در جهت وقف اشكال ندارد.





س 2100: تعدادی مكان تجاری وقفی وجود دارد كه در زمین وقفی ساخته شده اند و بدون فروش سرقفلی آنها به مستأجرین، اجاره داده شده اند، آیا جایز است مستأجرهای آنها سرقفلی مغازه ها را به دیگری بفروشند و پول آن را بگیرند؟ و بر فرض جواز آن، آیا پول سرقفلی مال مستأجر است یا آنكه از درآمدهای وقف محسوب می شود و باید در جهت وقف مصرف شود؟





اگر متولّی وقف فروش سرقفلی را با رعایت مصلحت وقف اجازه دهد، مالی كه در برابر آن گرفته می شود جزو در آمدهای وقف محسوب می شود و واجب است كه در جهت وقف مصرف شود، ولی اگر معامله را اجازه ندهد، بیع باطل است و فروشنده باید مبلغی را كه از خریدار گرفته به او برگرداند، و به هر حال مستأجری كه حق سرقفلی ندارد ولی درعین حال آن را به مستأجر بعدی فروخته است، حقی در آن مال ندارد.







--------------------------------------------------------------------------------



س 1995: آیا اجرای صیغه وقف در صحّت آن شرط است؟ و بر فرض شرط بودن، آیا عربی بودن صیغه، شرط است؟





انشاء لفظی در وقف، شرط نیست زیرا تحقق آن به معاطات هم ممكن است و همچنین در انشاء وقف به لفظ، عربی بودن صیغه آن هم شرط نیست.





س 1996: شخصی باغ خود را به این صورت وقف كرده كه منافع آن تا پنجاه سال صرف گرفتن اجیر برای قضای نماز و روزه های واقف شود و بعد از پنجاه سال منافع آن در شبهای قدر به مصرف برسد و چهار پسر خود را هم متولّی وقف قرار داده است و در حال حاضر این باغ رو به خرابی است و به هیچ وجه قابل استفاده نیست، ولی اگر فروخته شود، می توان با پول آن برای نماز و روزه واقف به مدت دویست سال اجیر گرفت و چهار پسر او هم با این كار موافق هستند، آیا جایز است باغ مزبور را بفروشند و پول آن را برای این كار مصرف كنند؟





اگر قصد واقف از وقف به صورت مذكور، این بوده كه باغ را به نحو ترتیب و تعاقب برای خود و دیگران وقف كند، وقف نسبت به خودش باطل است و نسبت به دیگران وقف منقطع الاوّل می شود كه صحت آن خالی از اشكال نیست و اگر واقف اراده كرده كه منافع آن باغ را به مدت پنجاه سال برای خودش استثنا كند، صحّت این كار شرعا بدون اشكال است و بنابر صحّت وقف مذكور، تا زمانی كه حفظ باغ برای صرف منافع آن در جهت عمل به وصیّت و وقف هر چند با صرف مقداری از درآمد آن جهت حفظ و اصلاح باغ به قصد افزایش منافع آن، ممكن باشد و یا زمین آن هر چند با اجاره دادن برای ساختمان سازی و غیره و مصرف اجاره آن در جهت عمل به وصیّت و وقف قابل استفاده باشد، فروش و یا تبدیل آن جایز نیست و در غیر این صورت فروش آن و خرید زمینی مرغوب با پول آن به قصد عمل به وصیت و وقف بدون اشكال است.





س 1997: اینحانب به فضل و توفیق الهی ساختمانی را به نیت مسجد در روستا بنا كردم، ولی بإ؛قی«««««««««« توجه به وجود دو مسجد و عدم وجود مركز آموزشی در آنجا، روستای مزبور در حال حاضر نیازی به مسجد ندارد. با توجّه به اینكه هنوز صیغه وقف آن به عنوان مسجد جاری نشده و دو ركعت نماز به عنوان نماز در مسجد در آن خوانده نشده است، اینجانب آمادگی دارم در صورتی كه اشكال شرعی نداشته باشد نیّت خود را تغییر داده و آن ساختمان را در اختیار آموزش و پرورش قرار دهم، این مسأله چه حكمی دارد؟





مجرّد ساختن ساختمان به نیّت مسجد، بدون انشاء صیغه وقف و یا بدون تحویل آن به نمازگزاران برای خواندن نماز، برای تحقق وقف و تمامیّت آن كافی نیست، بلكه در ملك مالك باقی می ماند و او حق دارد هر تصرفی كه می خواهد در آن بكند، در نتیجه تحویل آن ساختمان به اداره آموزش و پرورش اشكال ندارد.





س 1998: آیا مالی كه برای خرید لوازم به حسینیه ها بخشیده می شود، حكم وقف را دارد یا آنكه لوازمی كه با آن مال خریداری می گردند احتیاج به اجرای صیغه وقف دارند؟





مجرّد جمع آوری مال، وقف محسوب نمی شود، ولی بعد از خریدن لوازم حسینیه با آن اموال و قراردادن آنها در حسینیه برای استفاده، وقف معاطاتی محقق می شود و نیازی به اجرای صیغه وقف ندارد.