کد مطلب:62516 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:208

قاطعیت در تصمیم گیری











از دیگر ویژگی های ضروری برای تصمیم گیری مؤ ثر و موفقیت آمیز، قاطعیت و ثبات در تصمیم گیری است. تصمیم گیری آن گاه مؤ ثر و كارآمد خواهد بود كه از قاطعیت و ثبات لازم برخوردار باشد. هنگامی كه همه زوایای یك مسأله سنجیده شود، و جوانب مختلف آن مورد بررسی دقیق قرار گیرد، تردید و دو دلی در آن روا نیست؛و باید نسبت به اجرای آن اقدام قاطع انجام گیرد. قاطعیت معقول و ثبات رأی پس از بررسی جوانب مختلف مسأله، نقش مهمی در حل و فصل امور و دستیابی سازمان به اهداف خود دارد. سستی و تردید، و احتیاط بیش از حد مدیر موجب محول شدن كار به مرور زمان، و به هدف نرسیدن سازمان می شود، كه از این رهگذر خسارت های جبران ناپذیری بر سازمان وارد می شود.

بنابراین، قاطعیت به معنای دقت نكردن در اتخاذ تصمیم و اجر كردن آن، بررسی نكردن جوانب مختلف مسأله، تصمیم گیری عجولانه، استبداد رأی، برخورد خشن و عدم انعطاف در اتخاذ تصمیم و اجرای آن نیست؛بلكه قاطعیت بدین معناست كه وقتی اطلاعات لازم در مورد یك مسأله جمع آوری شد، و پیشنهادهای مختلف به دست آمد، و بهترین راه حل مشخص گردید و زمینه اجرای عمل هم از هر جهت فراهم شد، بایستی با قاطعیت كامل و ثبات لازم، تصمیم مناسب اتخاذ گردد، و با جدیت به مرحله اجرا در بیاید.

امام علی (ع ) در تبیین اهمیت و ضرورت قاطعیت و ثبات و جدیت در تصمیم، قاطعیت را یكی از صفات برجسته پیامبران الهی دانسته و می فرماید:

و لكن الله سبحانه، جعل رسله اولی قوة فی عزائمهم؛[1] خداوند سبحان، پیامبران و فرستاده های خود را در تصمیم هایشان قدرتمند و قاطع قرار داد.

برخی از مدیران و مسئولان سازمان در اتخاذ تصمیم و اجرای آن، بیش از حد تردید می كنند؛ حتی پس از آماده شدن همه مقدمات و مهیا شدن تمامی شرایط نیز توانایی اتخاذ تصمیمی مناسب و قاطع و نیز اعمال تصمیم را ندارند، و یا این كه تصمیم آنان با دلهره و اضطراب همراه است. این وضعیت باعث سرایت تردید و ابهام در همه ابعاد سازمان می شود؛ طبعا كارها در زمان مناسب خود به انجام نخواهد رسید، و سازمان از رسیدن به اهداف پیش بینی شده خود باز ماند. امیر المؤ منین امام علی (ع ) از شك بیش از حد و تردیدهای بی مورد نهی كرده و می فرماید:

لا تجعلوا علمكم جهلا و یقینكم شكا، اذا علمتم فاعملوا و اذا تیقنتم فاقدموا؛[2] علم خود را به جهل، و یقین خویش را به شك تبدیل نكنید. وقتی كه دانستید عمل كنید و زمانی كه یقین پیدا كردید اقدام نمایید.

یكی از نكاتی كه ضرورت قاطعیت در تصمیم گیری ها و از دست ندادن فرصت ها را بیش تر می نمایاند، محدودیت زمان است؛زیرا فرصت ها به سرعت از دست می روند. بنابراین، وقتی كه تمام جوانب و زوایای مسأله سنجیده شد، و شرایط و مقدمات آماده گشت و تصمیم گرفته شد، در اجرای آن نبایستی سستی و تأخیر نمود و فرصت را از دست داد.

امام علی (ع ) گذشت زمان و از دست رفتن فرصت ها، و ضرورت تلاش ‍ برای بهره برداری بهتر از فرصت ها را یادآور شده و می فرماید:

الفرصة تمر مر السحاب فانتهزوا فرص الخیر؛[3] فرصت ها به سان گذر ابرها می گذرند؛ پس فرصت های نیك را غنیمت شمارید.

بر این اساس، یكی از رموز موفقیت مدیران، استفاده بهینه آن ها از فرصت هایی است كه برای سازمان به وجود می آید. علاوه بر این، مدیر موفق نه تنها از فرصت های موجود به طور مناسب بهره برداری می كند؛ بلكه سازمان را به گونه ای مدیریت می نماید كه اصولا فرصت های مناسبی برای سازمان به وجود آیند. از این رهگذر، علاوه بر این كه منافع سازمان از بین نمی رود، فرصت های مناسبی برای رشد و پیشرفت در اختیار سازمان قرار می گیرد.

قاطعیت از مواردی است كه می تواند بیانگر توانمندی و قدرت مدیر باشد؛ چرا كه مدیر باید دقت در كار و بررسی جوانب مختلف آن را از تعلل و تردید بیجا و از دست دادن فرصت ها جدا سازد؛ و تصمیمی درست، منطقی و به موقع بگیرد. بنابراین، مدیر توانمند، قوی و دور اندیش كسی است كه وقتی می خواهد در مورد مسأله ای تصمیم بگیرد، آن را به دقت بررسی قرار دهد، و زوایای مختلف آن را بسنجد و پس از دقت كافی در مورد مسأله و روشن شدن همه جوانب آن، با قاطعیت و قدرت تصمیم گیری كند و تصمیم خود را اجرا می نماید.

دقت در برخی تصمیم گیری های امام علی (ع ) نشان می دهد كه آن حضرت همواره سعی می كرد با در نظر گرفتن همه جوانب، و دقت در زوایای مختلف مسأله، تصمیم منطقی و درستی در مورد آن اتخاذ نماید؛ و آن گاه كه با ملاحظه این دو نكته و ضمن در نظر گرفتن عواقب و پیامدهای احتمالی آن، تصمیم گیری می كرد، با قاطعیت كامل آن را به صحنه عمل می كشاند، و در اجرای تصمیم سستی و تعلل را مجاز نمی شمرد.

از دیگر مواردی كه بیانگر قاطعیت آن حضرت در تصمیم گیری و عمل به تصمیم می باشد، مسأله تصفیه كارگزاران فاسد خلیفه سوم و بركناری آنان از منصب هایشان است. وقتی كه عثمان به قتل رسید و مردم با امام علی(ع ) بیعت كردند، تشخیص حضرت آن بود كه سالم سازی منصب های حكومتی از اهم كارهایی است كه بایستی انجام پذیرد. بنابراین، تصمیم گرفت كه كارگزاران فاسد و نالایقی مثل معاویه، عبدالله بن عامر و... را كه مرتكب جنایات زیادی شده و ظلم و ستم بسیاری به مردم روا داشته اند، از كار بركنار نماید.

این تصمیم ممكن بود كه باعث ناآرامی مختلف گردد، و اوضاع انقلابی و متلاطم آن زمان را دچار هیجانات سیاسی دیگر كند و عده ای بخواهند از این وضع نا به سامان امام علی (ع ) سوء استفاده كنند، ولی در اجرای تصمیم خود قاطع و مصمم بود و با وجود ممانعت هایی كه به عمل می آمد به هیچ وجه حاضر نشد افراد ناصالح و فاسد را در سمت های خودشان ابقا نماید.

برخی سیاستمداران با تصمیم امام مخالفت، و حضرت را به تجدید نظر در آن ترغیب می كردند؛ از جمله مغیرة بن شعبه كه از آگاهان به اوضاع سیاسی بود نزد امام علی (ع ) رفت، و پس از چرب زبانی، تملق و مقدمه چینی گفت: به تو نصیحت می كنم كه كارگزاران عثمان را در جای خود ابقا كنی. معاویه را در كار خود بگمار. ابن عامر را هم ابقا كن. دیگر كارگزاران را هم در جای خودشان باقی گذار. آنان با بیعت می كنند؛ كشور را آرام می سازند و مردم را ساكت می گردانند.

امام (ع ) وقتی سخنان مغیره را شنید، بر اجرای تصمیم قاطع خویش تأكید و فرمود: به خدا قسم اگر ساعتی از روز باشد، در اجرای نظرم تلاش به خرج می دهم؛نه آنان را كه گفتی والی می كنم و نه امثال آنان را به ولایت می گمارم.

مغیره گفت: پس برایشان نامه بنویس و آنان را در مقام خودشان تثبیت كن. همین كه بیعت آنان و اطاعت سپاهیان به تو رسید، یا آنان را عوض كن و یا باقی بگذار.

حضرت فرمود: در دینم نیرنگ وارد مكن و در كارم پستی روا مدار.

مغیره كه قاطعیت امام (ع ) در اجرای تصمیم را مشاهده كرد، گفت: پس ‍ اگر از این كار امتناع داری هر كه را می خواهی عزل كن و فقط معاویه را باقی گذار؛ زیرا معاویه گستاخ است و اهل شام از او حرف شنوی دارند؛ تو هم در تثبیت او بهانه داری زیرا عمر بن خطاب او را والی آن جا كرده است.

حضرت فرمود: نه، به خدا قسم معاویه را دو روز هم بر نمی گمارم.

ابن عباس نیز مانند مغیره، به امام علی (ع ) پیشنهاد كرد كه معاویه را ابقا كند و در توجیه نظر خود گفت: معاویه و یارانش اهل دنیا هستند؛ لذا اگر آنان را در مقام خودشان تثبیت كنی، به كسی كه سرپرست این امر است، توجهی ندارند. حضرت در جواب ابن عباس فرمود: وای بر تو ابن عباس! آن كس كه مرا به رعایت حق ملزم كرده كارگزاران عثمان آشنا می گرداند، هرگز مرا وادار نمی كند كسی از این گروه را بهتر و شایسته تر از دیگران بدانم. اگر عزلشان را پذیرفتند چه بهتر، و اگر نپذیرفتند با شمشیر با آنان برخورد می كنم.

این موارد تنها نمونه ای از قاطعیت آن حضرت در اجرای تصمیمات درست خویش است؛و بیانگر این نكته است كه امام (ع ) آن گاه كه با درایت و دوراندیشی تمام و با سنجیدن همه جوانب یك مسأله، در مورد آن تصمیمی منطقی و درست می گرفت، با قاطعیت تمام آن تصمیم را اجرا می كرد، و به هیچ وجه از آن صرف نظر نمی نمود.









    1. نهج البلاغه، خطبه 192.
    2. همان، حكمت 274.
    3. همان، حكمت 21.