کد مطلب:62611 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:322

تشیع، مکتب محبت و عشق











از بزرگترین امتیازات شیعه بر سایر مذاهب این است كه پایه و زیربنای اصلی آن محبت است. از زمان شخص نبی اكرم كه این مذهب پایه گذاری شده است زمزمه محبت و دوستی بوده است. آنجا كه در سخن رسول اكرم جمله «علی و شیعته هم الفائزون»[1] را می شنویم، گروهی را در گرد علی می بینیم كه شیفته او و گرم او و مجذوب او می باشند. از اینرو تشیع مذهب عشق و شیفتگی است. تولای آن حضرت مكتب عشق و محبت است. عنصر محبت در تشیع دخالت تام دارد. تاریخ تشیع با نام یك سلسله از شیفتگان و شیدایان و جانبازان سر از پا نشناخته توأم است.

[صفحه 41]

علی همان كسی است كه در عین اینكه بر افرادی حد الهی جاری می ساخت و آنها را تازیانه می زد و احیانا طبق مقررات شرعی دست یكی از آنها را می برید بازهم از او رو بر نمی تافتند و از محبتشان چیزی كاسته نمی شد. او خود می فرماید:

«لو ضربت خیشوم المؤمن بسیفی هذا علی ان یبغضنی ما ابغضنی، ولو صببت الدنیا بجماتها علی المنافق علی ان یحبنی ما أحبنی، و ذلك انه قضی فانقضی علی لسان النبی الامی انه قال: یا علی لا یبغضك مؤمن، و لا یحبك منافق»[2] .


«اگر با این شمشیرم بینی مؤمن را بزنم كه با من دشمن شود، هرگز دشمنی نخواهد كرد و اگر همه دنیا را بر سر منافق بریزم كه مرا دوست بدارد هرگز مرا دوست نخواهد داشت، زیرا كه این گذشته و بر زبان پیغمبر امی جاری گشته كه گفت: یا علی! مؤمن تو را دشمن ندارد و منافق تو را دوست نمی دارد».

علی مقیاس و میزانی است برای سنجش فطرتها و سرشتها. آنكه فطرتی سالم و سرشتی پاك دارد از وی نمی رنجد ولو اینكه شمشیرش بر او فرود آید. و آنكه فطرتی آلوده دارد به او علاقمند نگردد ولو اینكه احسانش كند، چون علی جز تجسم حقیقت چیزی نیست.

مردی است از دوستان امیرالمؤمنین، با فضیلت و با ایمان. متأسفانه از وی لغزشی انجام گرفت و بایست حد بر وی جاری گردد.

[صفحه 42]

امیرالمؤمنین پنجه راستش را برید. آن را به دست چپ گرفت. قطرات خون می چكید و او می رفت. ابن الكواء خارجی آشوبگر، خواست از این جریان به نفع حزب خود و علیه علی استفاده كند، با قیافه ای ترحم آمیز جلو رفت و گفت دستت را كی برید؟ گفت: «قطع یمینی سید الوصیین و قائد الغر المحجلین و اولی الناس بالمؤمنین علی بن ابی طالب، امام الهدی... السابق الی جنات النعیم، مصادم الابطال، المنتقم من الجهال، معطی الزكاش... الهادی الی الرشاد و الناطق بالسداد، شجاع مكی، جحجاح وفی. ..»[3] .

«پنجه ام را برید سید جانشینان پیامبران، پیشوای سفیدرویان قیامت، ذیحق ترین مردم نسبت به مؤمنان، علی بن ابی طالب، امام هدایت... پیشتاز بهشتهای نعمت، مبارز شجاعان، انتقام گیرنده از جهالت پیشگان، بخشنده زكات... رهبر راه رشد و كمال، گوینده گفتار راستین و صواب، شجاع مكی و بزرگوار با وفا».

ابن الكواء گفت: وای بر تو! دستت را می برد و اینچنین ثنایش می گوئی؟! گفت: چرا ثنایش نگویم و حال اینكه دوستیش با گوشت و خونم درآمیخته است؟! به خدا سوگند كه نبرید دستم را جز به حقی كه خداوند قرار داده است.

این عشقها و علاقه ها كه ما اینچنین در تاریخ علی و یاران وی می بینیم ما را به مسئله محبت و عشق و آثار آن می كشاند.

[صفحه 43]


صفحه 41، 42، 43.








    1. جلال الدین سیوطی در الدر المنثور در ذیل آیة 7 سوره بینه از ابن عساكر از جابر بن عبدالله انصاری نقل می كند كه گفت در محضر پیغمبر بودیم كه علی نیز به محضرش می آمد. حضرت فرمودند: و الذی نفسی بیده ان هذا و شیعته هم الفائزون یوم القیامه»، یعنی سوگند به آن كسی كه جانم در دست اوست این مرد و شیعیان او در روز قیامت رستگارانند. و مناوی در كنوز الحقایق به دو روایت نقل می كند، و هیثمی در مجمع الزوائد، و ابن حجر در الصواعق المحرقة همین مضمون را با كیفیتی دیگر نقل می كنند.
    2. نهج البلاغه، حكمت 42.
    3. بحار الانوار، ج 40، ص 281 -282، چاپ جدید و التفسیر الكبیر فخر رازی، ذیل آیه 9 سوره كهف (ام حسبت أن...).