کد مطلب:74716 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:593

ابعاد تقوی در نهج البلاغه











[صفحه 23]

موضوع بحث ما «ابعاد تقوی در نهج البلاغه»[1] است. مساله تقوی یكی از واژه هایی است كه تقریبا بیش از كلمه های دیگر در نهج البلاغه به كار رفته است. اگر نهج البلاغه را به ده قسمت تقسیم كنیم، حداقل یك قسمت آن درباره ی تقوی،مفهوم تقوی، اوصاف تقوی و صفات متقین بحث شده است، كه در این مقاله به بخش كوتاهی از آن می پردازیم.

آنچه از شنیدن كلمه تقوی در برخورد اول به نظر می آید و یا لااقل بعضی به نظرشان می آید، انزوا و گوشه گیری و ترك دنیا و بریدن از فعالیت های اجتماعی و سیاسی و اقتصادی است. البته در تداعی این مفهوم، فرهنگ استعماری و طاغوتی نقش بسزا داشته و احیانا اسلام ناشناسان نادان نیز به این انحراف فكری دامن زده اند و برای اینكه روح حركت و عیان علیه طاغوتها در جوامع اسلامی را بكشند، مفاهیم وعبارات سازنده و حركت آفرین را تحریف كرده و به گونه ای ناصحیح معرفی می كردند. در حالیكه وقتی به متون اصیل اسلام و من جمله نهج البلاغه باز می گردیم، می بینیم كه سرشار از مفاهیم زنده و سازنده است و در همه ی ابعاد زندگی مردم، نقش آفرین است و می تواند آنها را بسازد. موضوع تقوی نیز از این قبیل است.

اینك در چند قسمت به بررسی ابعاد تقوی می پردازیم تا گسترش این مفهوم و اثر عملی آن را در جامعه، سیاست و اجتماع ببینیم. در مقدمه قسمتی از نهج البلاغه، امیرالمومنین علی (ع) در موقعیت خاصی از تقوی سخن به

[صفحه 24]

میان آورده است كه خود، نكته مهمی است. درست برخلاف تصور آنها كه مفاهیم اسلامی را جدا از یكدیگر مطالعه می كنند ومخصوصا مساله تقوی را مثلا از سیاست و جنگ جدا می دانند، در اینجا می بینیم امیرالمومینن چه كسانی را در چه موقعیتی وصیت به تقوی می كند، آیا احیانا آن دسته از اصحاب و افرادی را كه در گوشه ی مسجد و جدا از امر سیاست و سایر شوون جامعه بودند، سفارش به تقوی می كند یا خیر؟ این امر نشان دهنده ی وجود یك رابطه ی ارگانیك بین همه مفاهیم اسلامی است و تقوی، جنگ، اقتصاد و اخلاق و مانند آنها حلقه های زنجیری هستند كه در مجموع، یك جامعه ی ایده آل انسانی را می سازند. در این خطبه می خوانیم:

و لعمری ما علی من قتال من خالف الحق و خابط الغی من ادهان و لا ایهان فاتقوا الله عباد الله و فروا الی الله من الله.[2].

امام (ع) در جبهه جنگ داخلی علیه منافقین، و نیز در مبارزه و نبرد با دشمنان خارجی می فرماید:

به جان خود سوگند، در نبرد با مخالفین حق و كسانی كه راه باطل و انحراف را می روند و نصیحت و ارشاد در آنان موثر نمی افتد و آهن سرد وجودشان را نرم نمی كند،. و با آنهایی كه علیه حكومت اسلامی تصمیم به مبارزه گرفته اند و مبارزه مسلحانه و قهرآمیز را برنامه ی خویش قرار داده اند، هیچ گونه مسامحه و سستی نشان نمی دهم.

ملاحظه كنید كه امام در چنین موقعیت حساسی، خطاب به مسلمانان می فرماید: رسالتی كه به دوش شما رزمندگان گذارده شده، تقوا و پرهیزگاری است، كه مفهوم تقوی را خود امام علیه السلام در سخنانش بیان می فرماید:

[صفحه 25]

منظور از این مقدمه، آن است كه تا آنجا كه میسر است مفهوم تقوی را روشن كنیم و خاطر نشان سازیم كه امام، تقوی را در میدان جنگ و هنگام رویارویی با دشمن داخلی و خارجی مطرح می كند، از این میان رابطه ی تقوی با زنده ترین و حساس ترین مسائل سیاسی و اجتماعی در این موقعیت خاص، بخوبی معلوم می شود.

بخش دیگر از سخن ما، بررسی تقوی از نظر فعل خارجی و خصلت و خوی انسانی است. در اینجا سوال این است كه آیا تقوی، تنها ترگ گناه است، یعنی فقط به عنوان یك عمل خارجی مورد مطالعه قرار می گیرد، یا یك مشخصه ی روحی است و اعمال خیر، نشات گرفته از آن حالت متعالی روحی است؟ امام (ع) می فرماید: تقوی یك خصلت روحی و یك تربیت معنوی است كه در پرتو آن، جان انسان، ساخته و پرداخته می شود و او نه تنها در برابر گناه و معصیت، حالت ترك و نفی به خود می گیرد، بلكه آزرده خاطر هم می شود و از اطاعت و پاكی و عمل خیر، احساس رضایت و آرامش خاطر می كند. شخص متقی كسی است كه در اثر یك سلسله برنامه ها، روح خود را آنچنان بسازد كه در برابر گناه مصونیت بیابد و روحا از مخالفت با احكام الهی متنفر و منزجر باشد و ندای پرهیز و اجتناب از گناه، از درون او فریاد كند و به تعبیر دیگر، تقوی، روح او را چنان عالی و لطیف بگرداند كه از تصور گناه نیز رنج برد و گریزان باشد. لذا امام علیه السلام تقوی را به خانه ای تشبیه كرده است كه انسان را ازهر خطری حفظ می كند، یعنی همانگونه كه وقتی انسان به خانه ای وارد شود، از دشمن در امان است و با خیال راحت در آن محل امن زندگی می كند، تقوی نیز حصار محكم نگهدارنده ای است كه اگر در وجود كسی پیدا بشود، دیگر از خطر انحراف و مفاسد اخلاقی در امان است.

اعلموا عباد الله ان التقوی دار حصن عزیز، و الفجور دار حصن

[صفحه 26]

ذلیل.[3].

ای بندگان خدا! بدانید كه تقوی، خانه محكم و امنی است كه از نظر حفاظت كاملا حساب شده است، كسی كه در این خانه زندگی كند از هیچ دشمنی نگرانی ندارد. خانه ی تقوی انسان را از شر نفس اماره و كلیه ی اغواگران انسی و جنی حفظ می كند، در مقابل تقوی، فجور است، یعنی كسی كه آن حالت دفاعی روحی را در خود ایجاد نكرده ودر خانه دل را به روی اغیار باز گذارده باشد و هر كس و ناكسی را به درون آن راه بدهد، بدیهی است كه چه بر سر او می آید و چه نشانی از انسانیت و پاكی در او باقی خواهد ماند!

باز در خطبه ی دیگر، از تقوی به عنوان كلید رمز نام برده شده است، یعنی شما اگر بخواهید وارد خانه ای بشوید كه در آهنی داشته باشد، هر چه تلاش كنید، آن در به رویتان باز نمی شود، اما با یك كلید كوچك به راحتی قفل های قوی و رمزدار باز می گردد. تقوی چنین است. انسانی كه در جستجوی سعادت و كمال است و راه مستقیم هدایت را می جوید، باید از راه تقوی وارد شود:

فان تقوی الله مفتاح سداد و ذخیره معاد و عتق من كل ملكه و نجاه من كل هلكه[4].

عنایت روی شمول و گسترش مفهوم تقوی است. یعنی كسی كه این جنبه ی دفاعی را در روح و جان خود بوجود آورد، نسبت به همه ی انحراف ها و لغزش ها مصونیت پیدا می كند، چون حالت دفاعی كلی الهی، بر جان او حكمفرما شده، همه ی منفذها و كانال های ارتباطی به دست محافظین نیرومند معنوی قرار خواهد گرفت. تقوی كلید هدایت، ذخیره ی معاد و وسیله ی آزادی انسان از هر بندگی است، كسی كه دارای تقوی است در برابر شهوات به زانو درنمی آید، در

[صفحه 27]

برابر مقام و دیگر تمایلات نفسانی، تسلیم نمی شود، از هر هلاكتی در امان است، این بخش دوم از ابعاد تقوی.

نكته ی دیگری كه در اینجا باید اضافه شود، این است كه مساله تقوی با تفكر و جهان بینی صحیح، معنی تمام و كامل خود را پیدا می كند. اینطور نیست كه انسان بتواند در پرتو تنهایك سلسله اعما بریده از تفكر و جهان بینی صحیح، دارای آن پوشش دفاعی معنوی (تقوی) باشد، بلكه افراد متقی در مرحله ی نخست، تفكر صحیح و جهان بینی عمیقی دارند كه پوشش دفاعی معین را برای آنان بوجود می آورد.

در خطبه ی «همام» می خوانیم:

عظم الخالق فی انفسهم، فصغر ما دونه فی اعینهم[5].

این خطبه كه درباره ی صفات متقین است، نشان می دهد كه یكی از ریشه های تقوی، این اصل است كه: «آفریدگار در دیده ی آنان عظیم است». چه كسی می تواند در برابر امواج خروشان شهوت و غضب و حب جاه، مانند كوه بایستد؟ روشن است، كسی كه به عظمتی متصل و مربوط باشد، كه دل را مطمئن گرداند، در غیر اینصورت، نمی تواند مقاومت كند. چه كسی می تواند در برابر هزاران تمنا و هوس دلفریب، دینش را نبازد؟ آن كسی كه به عظمت الهی متصل باشد. مصداق اتم آن در زمان معاصر امام بزرگوارمان بود. ایشان وقتی رئیس جمهوری معزول و فراری را نصیحت می كردند، گفتند: آقای فلانی، ریاست جمهوری چیزی نیست!!؟ مثل پدری كه فرزندش را نصیحت می كند و او را از خاك بازی باز می دارد. چه كسی می تواند اینگونه قاطع حرف بزند؟ كسی كه بستگی به عظمت خدا داشته و عظمت الهی، وجودش را پر كرده

[صفحه 28]

باشد، در غیراینصورت، انسان سقوط خواهد كرد. فرد باتقوی، این عظمت را می بیند و بدان متصل می گردد و چون نور این عظمت را والاتر و روحبخش تر از هر نوری است می بیند، نورهای ضعیف در مقابل او ارزش و بهای خود را از دست می دهند، همانطور كه یك شمع در برابر خورشید چیزی به حساب نمی آید.

باز در خطبه دیگر می فرماید:

فاتقوا الله الذی انتم بعینه و نواصیكم بیده و تقلبكم فی قبضته.[6].

ببینید امیرالمومنین علی علیه السلام، انسان را به كجا می برد و چگونه او را تربیت می كند و چه دیدگاه های عظیم و وسیعی را به او نشان می دهد:

تقوی پیشه كنید و از خدا پرواكنید، آن خدایی كه شما زیرنظر او و در پرتو عنایت او زنده هستید و موی پیشانی و مركز حركت شما به دست اوست.

بنابر سخن دیگر آن حضرت در دعای كمیل:

و لا یمكن الفرار من حكومتك.

كجا می روید كه زیر پوشش عنایت ازلی نباشید؟ آیا ممكن است انسان از حكومت و حاكمیت خدا فرار كند؟ گردش و حركت شما در قبضه ی قدرت و اراده ی اوست.

امام با این دیدگاه وسیع، انسان را متصل به ابدیت و قدرت بی نهایت خدا می كند و می فرماید: ای انسان تو وابسته به خدا هستی. به كوچكی و ضعف خود نگاه مكن و از كوه مشكلات و انبوه دشمنان و فراوانی امكانات مخالفین نهراس، چرا؟ چون هر كس تقوی پیشه كند، بمانند آن نهر كوچكی است كه به دریا متصل شده و دریا می شود. ای مردم باتقوی، هنگامی كه همه ی

[صفحه 29]

دریچه های مادی به سوی شما بسته شده و همه دشمنان با هم علیه شما متحد شده اند، خداوند راه نجات و خروج برایتان قرار می دهد و در هنگامه ی تاریكی ها برای شما نور می آفریند.

واعلمو انه من یتق الله یجعل له مخرجا من الفتن و نورا من الظلم[7].

این نور از كجاست؟ این ارشادات و اشراقات الهی است كه بر این مردم می تابد و آنها از میان این كوره راه ها و معضلات، راه مستقیم را پیدا می كنند.



صفحه 23، 24، 25، 26، 27، 28، 29.





  1. خلاصه سخنرانی حجه الاسلام والمسلمین سید جمال الدین دین پرور در دومین كنگره بین المللی نهج البلاغه- تهران.
  2. نهج البلاغه خطبه 24.
  3. نهج البلاغه خطبه 156.
  4. نهج البلاغه خطبه 221.
  5. نهج البلاغه خطبه ی 184.
  6. نهج البلاغه خطبه 184.
  7. نهج البلاغه خطبه 182.