کد مطلب:78278 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:338

ویژگیهای رهبر در کلام امام











1- فلیصدق رائد اهله. (رهبر هر قومی باید به ملت خود راست بگوید)

از دیدگاه امام صادقین و پیشوای پرهیزگاران امام علی (ع)، كسانی كه عهده دار رهبری و زعامت قومی می باشند، سزاوار است كه رابطه ی خود را با مردم بر اساس صدق و راستی استوار كنند. چرا كه اعتماد مردم به مقام رهبری در سایه ی صداقت و درستی رهبری جلب می شود. و هرگاه مردم احساس كنند كه از سوی رهبری به آنها خیانت شده و رهبر جامعه ارتباطش با مردم در همه ی امور بر مبنای درستی و راستی و صحت عمل و صدق گفتار نبوده، خیلی زود رشته ی پیوند و اطاعت خود را با مقام رهبری و زعامت ملت پاره می كنند. و هرگاه میان رهبری جامعه و مردم رابطه ی اعتماد و اعتقاد و صداقت برقرار نباشد، چنین ملتی روی سعادت و

[صفحه 65]

پیروزی را نخواهد دید. و سرانجام همه ی درماندگیها و سیاه روزیها و شكستها و بن بستهای سیاسی و اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی به آنها روی آور می شود.

با توجه به حفظ رابطه ی منطقی در كلام امام علی (ع) به این حقیقت دست می یابیم، كه امام علیه السلام با بیان این ویژگی برای رهبر جامعه، مردم را به اطاعت و پیروی از عترت پیامبر (ص) فرا می خواند. چرا كه پیش از این خاندان رسول الله (ص) را به صدق كلام و راستی و درستی گفتار تعریف كرد. و این صفت ممتاز خاندان پیامبر، می تواند برای همه ی رهبران جهان الگو و نمونه ی عینی رهبری صادقانه باشد.

2- ولیحضر عقله. (و عقل خود را- در اداره ی امور- بكار گیرد)

یكی از حجتهای آشكار و ارزشمند پروردگار كه به منظور حمایت و برای هدایت انسان در حیات او پیدا و مشهود است، نعمت ارزنده و پربهای عقل می باشد. هرگاه انسان در رابطه با امور زندگی، حوادث تلخ و شیرین حیات، جریانهای سیاسی و روابط مردمی عقل خود را بدور از هوی و هوس و شهوات بكار گیرد، عقل سالم و مستقل انسان را به صراط مستقیم سعادت و پیروزی راهنمایی می كند. و به فرموده ی امام صادق علیه السلام در پاسخ به سئوال كسی كه از آن حضرت پرسیده عقل چیست؟ امام علیه السلام فرمودند:

العقل ما عبد به الرحمان و اكتسب به الجنان[1] «عقل نعمتی است كه

[صفحه 66]

بواسطه ی آن خدا پرستش می شود و در سایه ی آن ورود به بهشت برای انسان فراهم می آید».

رهبری جامعه ی اسلامی باید مردم را در جهت استقرار حكومت قسط و عدل و عزت اسلامی بسیج كند. و اقتضای حكومت اسلامی، رهبری جامعه بر اساس احكام عقلی است. چرا كه عقل سالم پیشوا و مردم را به حاكمیت دین بر كلیه ی شئون اجتماعی و نظام حكومتی فرمان می دهد. و به بیان دیگر حكومت عقل همان حاكمیت دین و مذهب است و هیچگاه میان دین و عقل جدایی نبوده و نیست. منطق دین و دیدگاه ائمه ی اطهار علیهم السلام نیز هماهنگی دین و عقل را تصریح و تایید می كند. در همین رابطه كلام حضرت امام جعفر صادق (ع) شایان توجه است، آنجا كه فرمود:

من كان عاقلا كان له دین و من كان له دین دخل الجنه.[2].

«هر كس كه عقل دارد، دین دارد و كسی كه از دین پیروی می كند، بی گمان به بهشت وارد می شود».

عقل موهبتی الهی و نعمتی بزرگست كه به شرافت خلقت نخستین مشرف است و خدای حكیم به واسطه ی آن حجت خود را برای مردم تمام كرده و به كمال رسانیده است و خدای پیامبرانش را به وسیله ی عقل به ربوبیت خویش هدایت كرده است. و این حقیقتی است كه در سخن امام موسی بن جعفر علیه السلام جلوه كرده، آنجا كه فرمود:

[صفحه 67]

یا هشام! ان الله تبارك و تعالی اكمل للناس الحجج بالعقول، و نصر النبیین بالبیان و دلهم علی ربوبیته بالادله فقال:[3].

«و الهكم اله واحد، لا اله الا هو الرحمن الرحیم. ان فی خلق السموات و الارض و اختلاف اللیل و النهار و الفلك التی تجری فی البحر بما ینفع الناس و ما انزل الله من السماء من ماء فاحیی به الارض بعد موتها و بث فیها من كل دابه و تصریف الریاح و السحاب المسخر بین السماء و الارض لایات لقوم یعقلون ».[4].

«ای هشام! همانا خدای متعال به واسطه ی عقل حجت را به مردم تمام كرده و پیامبران را به وسیله ی بیان یاری فرموده و ایشان را به سبب دلیل و برهان به ربوبیت و پروردگاری خود دلالت و هدایت كرده و فرموده است:

«و خدای شما خدای یگانه است و نیست خدایی مگر او كه بخشاینده و مهربان است. همانا در آفرینش آسمانها و زمین و رفت و آمد شب و روز و كشتیها كه برای بهره بردن مردم بر روی آب دریا در حركتند و آب بارانی كه خدا از آسمان فروبارید و با آن زمین را پس از مردنش (نابودی گیاهان آن) زنده كرد و در بر انگیختن انواع حیوانات در زمین و در وزیدن بادها به هر سوی و آفرینش ابر كه میان زمین و آسمان مسخر است، نشانه ها و دلایل- آشكار و روشن- در همه ی این امور برای عاقلان موجود است».

[صفحه 68]

كاربرد عقل و برخورداری از آن در كار رهبری و هدایت جامعه نشانه ی آگاهی، علم و درایت رهبر است. آنها كه مرتبه ای از مراتب علمی را درك كرده و بر قله ی رفیع آگاهی و درایت بالا رفته اند، كارهایشان عقلانی است. و هیچگاه در مسئولیتها و تكالیفی كه به عهده ی آنانست از استفاده و كاربرد عقل غافل نیستند. چرا كه بهره مندی از هدایت عقل نشات گرفته از علم و ملهم از دانش و درایت و آگاهی فرد است. و انسانها به میزانی كه دانشمندتر و آگاه ترند، به همان میزان اعمال و افكار و گفتارشان بر اساس عقل و بر پایه ی احكام عقلانی است. این حقیقت در كلام حكمت آمیز حضرت موسی بن جعفر علیه السلام جلوه كرده، آنجا كه فرمود:

یا هشام! ان العقل مع العلم فقال:[5] و تلك الامثال نضربها للناس و ما یعقلها الا العالمون».[6].

«ای هشام! عقل همراه با علم است- و در این رابطه- خدای حكیم فرموده:

(این مثلها را برای مردم بكار می بریم، ولی جز دانشمندان- حقیقت آنها را- تعقل نمی كنند)».

بر اساس این حدیث و احادیث فراوانی كه از اهل بیت (ع) نقل شده و از حوصله ی بحث ما بیرون است، بهره برداری از عقل در همه ی امور به ویژه مساله ی رهبری جامعه نشانه ی علم و آگاهی است. و از آنجا كه رهبری جامعه ی انسانی می باید از امتیاز علم و نعمت سلامت و كمال عقل برخوردار باشد،

[صفحه 69]

امام علی (ع) یكی از ویژگیهای رهبر جامعه را كاربرد و استفاده ی از عقل در همه ی امور می داند.

3- و لیكن من ابناء الاخره. (و باید كه مرد آخرت باشد).

امام علی بن ابیطالب (ع) مومنانه و قاطعانه معتقد است كه رهبر جامعه ی اسلامی باید دل و دست و دیده از دنیا و مظاهر فریبای دنیا شسته باشد. جاذبه های دنیا وسوسه گر و فریبنده است و شیطان بیشتر از هر كس مظاهر دنیا را در چشم و دل رهبران مردم، زیبا و دلربا و هوس انگیز جلوه می دهد. و اگر كسی كه بر پایگاه رهبری مردم می نشیند خداشناس و خدا ترس نباشد و شوق لقاء الله در دل و شور فراهم آوردن رضایت حق تعالی را در سر نداشته باشد، در برابر نخستین وسوسه ی اهریمن و جلوه ی ابتدائی ترین مظاهر دنیا از پای می ماند. و با اندكی غفلت از یاد خدا و بازگشت به سوی او، به ژرف ترین و خطرناكترین دركات دوزخ سقوط خواهد كرد. آنها كه با تاریخ جهان سر و كار دارند و سرگذشت و سرنوشت رهبران مردم را در گذرگاه تاریخ مطالعه كرده اند، نیك می دانند كه اكثر قریب به اتفاق رهبران و فرمانروایان تاریخ از همین راه سقوط كرده و به دوزخ پا نهاده اند. به همین دلیل و با توجه به این واقعیت تلخ تاریخی امیرالمومنین امام علی (ع) این مرد پاك نهاد و پاك سرشت و خداترس و كسی كه به حكمت و عنایت الهی به حقایق پدیده ها و امور عالم آگاه است، به همه ی رهبران در طول روزگاران هشدار می دهد و با نهایت صراحت می فرماید: «رهبر مردم باید مرد آخرت باشد، زیرا از آنجا آمده و به همانجا باز خواهد گشت».

[صفحه 70]

شگفتا از حكمت و بصیرت امام علی (ع) زیرا پیش از این ویژگی كه برای رهبر مردم بیان كرده، در بیان یكی از ویژگیهای رهبری فرمود: رهبر مردم باید عقل خود را در همه ی امور بكار بندد.

و اینك می فرماید: رهبر مردم باید مرد آخرت باشد و بی شك كسی كه مرد آخرت است و دنیا و فریبندگیهایش را هیچ می انگارد، كاری عقلانی كرده و عملش نشانه ی اینست كه در برخورد با دنیا و پیوند با آخرت از نیروی عقل مدد گرفته است. چرا كه انسان عاقل هرگز به دنیا و مظاهر آن، كه سخت ناچیز و ناپایدار و گذرا است دل نمی بندد و همه ی علاقه و دلبستگی او به سرای جاویدان و نعمتهای پاینده ی آنست. و امام موسی بن جعفر علیه السلام چنین شخصی را عاقل می داند، آنگاه كه فرمود:

یا هشام! ان العاقل رضی بالدون من الدنیا مع الحكمه و لم یرض بالدون من الحكمه مع الدنیا، فلذلك ربحت تجارتهم.

یا هشام! ان العقلاء تركوا فضول الدنیا فكیف الذنوب و ترك الدنیا من الفضل و ترك الذنوب من الفرض.

یا هشام! ان العاقل نظر الی الدنیا و الی اهلها فعلم انها لا تنال الا بالمشقه و نظر الی الاخره فعلم انها لا تنال الا بالمشقه، فطلب بالمشقه ابقاهما.

یا هشام! ان العقلاء زهدوا فی الدنیا و رغبوا فی الاخره، لانهم علموا ان الدنیا طالبه مطلوبه و الاخره طالبه و مطلوبه فمن طلب الاخره طلبته الدنیا حتی یستوفی منها رزقه و من طلب الدنیا طلبته الاخره فیاتیه الموت فیفسد علیه

[صفحه 71]

دنیاه و آخرته.[7].

«ای هشام! عاقل به كم و كاست دنیا با دریافت حكمت خوشنود و راضی است، ولی با كم و كاست حكمت و دستیابی به دنیا راضی و شادمان نیست. و به همین جهت تجارت خردمندان سودبخش است. ای هشام! همانا خردمندان فزونی دنیا از نیازشان را كنار گذاشته رها كردند، تا چه رسد به گناهان، در حالی كه واگذاری دنیا فضیلت و ترك گناه واجب است.

ای هشام! عاقل به دنیا و دنیاداران نگاه كرد و دریافت كه دنیا جز با سختی و زحمت فراهم نمی شود. و نیز به آخرت نگریست و دانست كه آن هم جز با زحمت و دشواری به دست نمی آید. از این رو با تلاش و زحمت در طلب و جستجوی آن یك كه پاینده تر و جاودانه است برخاست. (یعنی در طلب آخرت كه جاودانه است كوشید) ای هشام! خردمندان روی از دنیا برتافتند و به آخرت روی آوردند. چرا كه می دانند دنیا خواهانست و خواسته و آخرت نیز خواهانست و خواسته. و هر كس خواهان آخرت باشد، دنیا او را بجوید تا روزی خود را به كمال از دنیا برگیرد. و كسی كه خواستار دنیاست، آخرت او را می جوید تا مرگ وی فرا برسد و دنیا و آخرت او را تباه سازد (مقصود اینستكه با فرا رسیدن مرگ، كسی كه طالب دنیا بوده و برای آخرت كوشش و كاری نكرده دنیای او متلاشی خواهد شد. و از آنجا كه گامی در جهت آخرت بر نداشته خواه،

[صفحه 72]

ناخواه آخرتش بر باد رفته و تباه است)».

یكی از عواملی كه باعث می شود انسان در هر حال و شرایطی یاد خدا را فراموش نكرده و پیوند و ارتباط خود را پروردگار جهانیان حفظ كند، یاد مرگ و اندیشیدن درباره ی هنگامه ی دشوار و تلخ كوچیدن از دنیا است. زمانی كه انسان در نهایت تنهایی بی آنكه هیچ كس و هیچ چیز از مظاهر دنیا بتواند به او یاری دهد، با دلی پر حسرت و اندوهی بزرگ و فراگیر و كوله باری از كردار شایسته و ناشایست به دیدار حق تعالی می شتابد. در آن لحظات پر التهاب كه به ظاهر دیرپای و در حقیقت گذرا می نماید، دلبستگی ها و وابستگیهای دنیایی، مرگ را بر انسان سختتر و دشوارتر از آنچه كه هست می نمایاند. و در آن دقایق واپسین زندگی بهترین رفیق وی عمل صالح و نیكوترین یاور، تقوای خدا است. و پیامبر اكرم (ص) در چنان لحظات توانفرسایی رستگاری و نجات را از آن سبكباران دنیا می داند. آنگاه كه مرگ انسان فرامی رسد و وحشت از مرگ و هراس از كیفر كردار، چشمان آدمی را خیره و ذرات وجود انسان را ترس پر می كند. انسان راحل و آماده ی دیدار پروردگار، خانواده و بستگانش را به یاری می طلبد و آنها در پاسخ می گویند، ما تو را تا آرامگاه ابدی و خانه ی قبر همراهی می كنیم و از ما كاری جز این ساخته نیست. ناگزیر محتضر با دلی شكسته و خاطری اندوهگین دارایی و ثروت خویش را به كمك می طلبد، هر آنچه كه عمرش را در جهت فراهم آوردن آن تلف كرده، اموال و ثروتش به او می گویند: تو را از ما به اندازه ی كفنی بیشتر بهره نیست و همین مقدار بهره برداری از اموالت، در راهی كه پیش روی داری برای تو كافی و

[صفحه 73]

بسنده است. در این حال در نهایت ناامیدی و دلشكستگی اعمال خود را فریاد می زند و به یاری می طلبد، كردارش در جواب او می گویند، ما تو را تنها نمی گذاریم و تا همیشه ی حیات، به درازای ابدیت با تو همراهی می كنیم. و از این لحظه به بعد، آنچه به تو می رسد از سوی ما و سایه ی ما است. و به همین دلیل امام علیه السلام در كلام خویش فرمود:

«رهبر هر قومی- مانند دیگران- باید مرد آخرت باشد، زیرا از آنجا آمده و به آنجا بازمی گردد». از آنجا كه رهبران جامعه ی انسانی به دلیل گرفتاری و وابستگی بیشتر دنیایی و امكان بهره برداری بیشتر ایشان از دنیا، یاد مرگ را فراموش می كنند و به ماجرای زندگی و بدنامی حكومت گرفتار می شوند، امام علیه السلام كه رحمت جاودانه ی خدا نصیب او باد، ایشان را سفارش می كند، تا بیش از آنچه به دنیا و افسانه ی تكراری آن فكر می كنند، به آخرت و هنگام مرگ و لحظات واپسین عمر بیندیشند. باشد كه یاد مرگ آنها را از فراموش كردن خدا و محو شدن در دنیا و دل سپاری به مظاهر فریبنده و ناپایدار آن رهایی بخشد.


صفحه 65، 66، 67، 68، 69، 70، 71، 72، 73.








    1. اصول كافی، ج 1، كتاب العقل و الجهل، ص 11.
    2. اصول كافی، ج، كتاب العقل و الجهل، ص 12.
    3. اصول كافی، ج 1 ص، 14.
    4. سوره ی بقره، آیه 163 -164.
    5. اصول كافی، ج 1، ص 16.
    6. سوره ی عنكبوت، آیه 43.
    7. اصول كافی، ج 1، ص 20.