کد مطلب:78288 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:399
امام علی علیه السلام این یگانه مظهر تام امامت حق و زیباترین چهره ی رهبری و امامت در اسلام و جهان، به روزگار كوتاه امامت خود در تاریخ اسلام، حقوق متقابل و دو جانبه ی امام و امت را با زبانی ساده و روشن، بدور از ترفندهای سیاسی و بازیها و تظاهرهای دیپلماسی، در نهایت صداقت و صراحت برای امت اسلام و همه ی مردم آزاده و حقیقت جوی و عدالت طلب بیان و تقریر فرموده است. خطبه، خطبه ی نهج البلاغه بازگوی این حقوق دو جانبه ی امام و امت است كه در ذیل به نمونه هایی از این حقوق اشاره می شود: ایها الناس ان لی علیكم حقا و لكم علی حق: فاما حقكم علی فالنصیحه لكم و توفیر فیئكم علیكم و تعلیمكم كیلا تجهلوا و تادیبكم كیما تعلموا و اما حقی علیكم فالو فاء بالبیعه و النصیحه [صفحه 123] فی المشهد و المغیب و الاجابه حین ادعوكم و الطاعه حین امركم.[1]. «ای مردم! شما را بر عهده ی من حقی و مرا نیز بر شما حقی است. حقی كه شما به من دارید اینستكه: - شما را موعظه كرده و پند و اندرز داده و هدایت كنم، - و غنایم و بهره های شما را به تساوی در میان شما تقسیم كنم. - شما را آموزش داده تا از نادانی برهانم، - و آداب و احكام دین را به شما بیاموزم. و اما حقی كه من بر شما دارم اینستكه: - بر بیعت و پیمان با من پایدار باشید، - در پیدا و پنهان نسبت به من خلوص نیت داشته باشید. - هرگاه شما را بخوانم، پاسخ مثبت داده و مرا اجابت كنید، - و هنگامی كه به شما فرمان می دهم، از فرمان من اطاعت كنید». و اعظم ما افترض سبحانه من تلك الحقوق حق الوالی علی الرعیه و حق الرعیه علی الوالی فریضه فرضها الله سبحانه لكل علی كل، فجعلها نظاما لالفتهم و عزا لدینهم. فلیست تصلح الرعیه الا بصلاح الولاه و لا تصلح الولاه الا باستقامه الرعیه. فاذا ادت الرعیه الی الوالی حقه و ادی الوالی الیها حقها عز الحق بینهم و قامت مناهج الدین و اعتدلت معالم العدل و جرت علی اذلالها السنن. فصلح بذلك الزمان و طمع فی بقاء الدوله، و یئست مطامع الاعداء...[2]. [صفحه 124] «و از بزرگترین حقوقی كه خدای سبحان واجب فرموده، حق امام بر مردم و حق مردم بر امام است. و این حق را خدای متعال بر هر دو گروه، یعنی بر ائمه و مردم نسبت به یكدیگر واجب كرده است. و خدای سبحان رعایت این حقوق متقابل را وسیله ی نظم و محبت ایشان نسبت به یكدیگر و باعث عزت و قدرت دین آنها قرار داده است. بنابراین وضع مردم اصلاح نمی شود و سامان نمی یابد، مگر به اصلاح رهبران و رهبران اصلاح نمی شوند، مگر به پایداری مردم در اجرای فرامین ایشان. و اگر مردم حق رهبران و رهبران حق مردم را رعایت كنند: حق در میان آنها عزیز، راه دین هموار، نشانه های عدالت بر پا و سنتها در مواضع و جایگاههای خود استوار می شود. و در نتیجه روزگار اصلاح شده و به پایداری دولت امید می رود و طمع دشمنان به یاس تبدیل خواهد شد...». در رابطه با حقوق متقابل امام و مردم امام علی علیه السلام، در نامه ای به فرماندهان سپاه خود نوشت: اما بعد فان حقا علی الوالی ان لایغیره علی رعیته فضل ناله و لا طول خص به و ان یزیده ما قسم الله له من نعمه دنوا من عباده و عطفا علی اخوانه. الا و ان لكم عندی ان لا احتجز دونكم سرا الا فی حرب و لا اطوی دونكم امرا الا فی حكم و لا اوخر لكم حقا عن محله و لا اقف به دون مقطعه و ان تكونوا عندی فی الحق سواء، فاذا فعلت ذلك و جبت لله علیكم النعمه ولی علیكم الطاعه و ان لا تنكصوا عن دعوه و لاتفرطوا فی صلاح و ان تخوضوا الغمرات الی الحق. فان انتم لم تستقیموا لی علی ذلك لم یكن احد [صفحه 125] اهون علی ممن اعوج منكم، ثم اعظم له العقوبه و لا یجد عندی فیها رخصه، فخذوا هذا من امرائكم و اعطوهم من انفسكم ما یصلح الله به امركم.[3]. «اما بعد، بر هر والی و فرماندهی فرض است، كه به سبب برتری مقامی كه یافته و یا به دلیل نعمتهای فراوانی كه به آنها مخصوص شده، رفتار خود را در رابطه با مردم تغییر ندهد. و به پاس نعمتهایی كه خدا نصیب او فرموده به بندگان خدا بیشتر نزدیك شود و نسبت به برادران دینی خود عاطفه و محبت داشته باشد. آگاه باشید كه حق شما بر من اینستكه: - هیچ رازی را جز درباره ی جنگ از شما پنهان نكنم. - هیچ كاری را بی مشورت شما، مگر به حكم شرع انجام ندهم. - در احقاق حق شما كوتاهی نكنم و تا آن حق را به شما نرسانم از پای ننشینم. و نیز از حقوق شما بر عهده ی من اینستكه: - همه ی شما در رابطه با حق نزد من مساوی هستید. و اگر رفتار من با شما بر این اساس باشد، بر خدای بزرگ است، كه نعمت خویش را بر شما تمام كند. و هرگاه برخورد من با شما اینگونه باشد، حق من بر شما اینستكه: - همه ی شما در رابطه با حق نزد من مساوی هستید. و اگر رفتار من با شما بر ایناساس باشد، برخدای بزرگ است، كه نعمت خویش را بر شما تمام كند. و هر گاه بر خورد من با شما اینگونه باشد، حق من بر شما این اینستكه: - هر گاه شما را فراخوانم، درنگ نكنید. - از اجرای فرمان من سریر نتابید. [صفحه 126] - در كاری كه انجام آن را صلاح بدانم، كوتاهی نكنید. - در سختیهای راه حق فرو روید. (برای دستیابی به حق سختیهای راه آن را تحمل كنید). و اگر شما به وظیفه ی خود عمل نكنید، فردی كه كجروی كرده در نظر من پست ترین است. و او را به كیفری شدید، عقوبت می كنم، و برای او از كیفر من راه گریزی نخواهد بود. و شما نیز از فرماندهان زیر دست خود همین گونه پیمان بگیرید. و با آنها چنان رفتار كنید، كه خدای بزرگ كار شما را اصلاح كند». و سرانجام در رابطه با حقی كه امام بر عهده ی ملت و امت بر عهده ی امام دارد، در پایان نامه ای كه به یكی از ماموران دریافت مالیات و صدقات می نویسد، پس از آنكه او را به تقوای الهی و امانتداری و صداقت در عمل فرمان می دهد، وی را از خیانت به امام امت اسلامی نهی كرده و می فرماید: و ان اعظم الخیانه خیانه الامه و افظع الغش غش الائمه.[4]. «بزرگترین خیانتها، خیانت به امت و زشت ترین نابكاریها، ناخالصی و نفاق و خیانت به امامان است».
در بینش اسلامی و در سیره ی ائمه ی اطهار علیهم السلام، برای امام و امت حقوق متقابلی ذكر شده است. و در حقیقت امام امت اسلام بر عهده ی امت حقوق قطعی و حتمی دارد، كه رعایت و اداء آن از سوی امت، حق مسلم و حتمی امام است. و همچنین امت اسلامی نیز بر ذمه و عهده ی امام حق و رهبر جامعه ی اسلامی حقوقی دارد، كه امام موظف به رعایت آنها می باشد. و حكومت اسلامی به اوج عزت و قدرت خود دست نمی یابد، مگر اینكه این حقوق متقابل امام و امت در حد كمال خود، از هر دو سوی رعایت و اجرا شود.
صفحه 123، 124، 125، 126.