کد مطلب:78288 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:399

حقوق متقابل امام و امت











در بینش اسلامی و در سیره ی ائمه ی اطهار علیهم السلام، برای امام و امت حقوق متقابلی ذكر شده است. و در حقیقت امام امت اسلام بر عهده ی امت حقوق قطعی و حتمی دارد، كه رعایت و اداء آن از سوی امت، حق مسلم و حتمی امام است. و همچنین امت اسلامی نیز بر ذمه و عهده ی امام حق و رهبر جامعه ی اسلامی حقوقی دارد، كه امام موظف به رعایت آنها می باشد. و حكومت اسلامی به اوج عزت و قدرت خود دست نمی یابد، مگر اینكه این حقوق متقابل امام و امت در حد كمال خود، از هر دو سوی رعایت و اجرا شود.

امام علی علیه السلام این یگانه مظهر تام امامت حق و زیباترین چهره ی رهبری و امامت در اسلام و جهان، به روزگار كوتاه امامت خود در تاریخ اسلام، حقوق متقابل و دو جانبه ی امام و امت را با زبانی ساده و روشن، بدور از ترفندهای سیاسی و بازیها و تظاهرهای دیپلماسی، در نهایت صداقت و صراحت برای امت اسلام و همه ی مردم آزاده و حقیقت جوی و عدالت طلب بیان و تقریر فرموده است. خطبه، خطبه ی نهج البلاغه بازگوی این حقوق دو جانبه ی امام و امت است كه در ذیل به نمونه هایی از این حقوق اشاره می شود:

ایها الناس ان لی علیكم حقا و لكم علی حق:

فاما حقكم علی فالنصیحه لكم و توفیر فیئكم علیكم و تعلیمكم كیلا تجهلوا و تادیبكم كیما تعلموا و اما حقی علیكم فالو فاء بالبیعه و النصیحه

[صفحه 123]

فی المشهد و المغیب و الاجابه حین ادعوكم و الطاعه حین امركم.[1].

«ای مردم! شما را بر عهده ی من حقی و مرا نیز بر شما حقی است. حقی كه شما به من دارید اینستكه:

- شما را موعظه كرده و پند و اندرز داده و هدایت كنم،

- و غنایم و بهره های شما را به تساوی در میان شما تقسیم كنم.

- شما را آموزش داده تا از نادانی برهانم،

- و آداب و احكام دین را به شما بیاموزم.

و اما حقی كه من بر شما دارم اینستكه:

- بر بیعت و پیمان با من پایدار باشید،

- در پیدا و پنهان نسبت به من خلوص نیت داشته باشید.

- هرگاه شما را بخوانم، پاسخ مثبت داده و مرا اجابت كنید،

- و هنگامی كه به شما فرمان می دهم، از فرمان من اطاعت كنید».

و اعظم ما افترض سبحانه من تلك الحقوق حق الوالی علی الرعیه و حق الرعیه علی الوالی فریضه فرضها الله سبحانه لكل علی كل، فجعلها نظاما لالفتهم و عزا لدینهم. فلیست تصلح الرعیه الا بصلاح الولاه و لا تصلح الولاه الا باستقامه الرعیه. فاذا ادت الرعیه الی الوالی حقه و ادی الوالی الیها حقها عز الحق بینهم و قامت مناهج الدین و اعتدلت معالم العدل و جرت علی اذلالها السنن. فصلح بذلك الزمان و طمع فی بقاء الدوله، و یئست مطامع الاعداء...[2].

[صفحه 124]

«و از بزرگترین حقوقی كه خدای سبحان واجب فرموده، حق امام بر مردم و حق مردم بر امام است. و این حق را خدای متعال بر هر دو گروه، یعنی بر ائمه و مردم نسبت به یكدیگر واجب كرده است. و خدای سبحان رعایت این حقوق متقابل را وسیله ی نظم و محبت ایشان نسبت به یكدیگر و باعث عزت و قدرت دین آنها قرار داده است. بنابراین وضع مردم اصلاح نمی شود و سامان نمی یابد، مگر به اصلاح رهبران و رهبران اصلاح نمی شوند، مگر به پایداری مردم در اجرای فرامین ایشان. و اگر مردم حق رهبران و رهبران حق مردم را رعایت كنند:

حق در میان آنها عزیز، راه دین هموار، نشانه های عدالت بر پا و سنتها در مواضع و جایگاههای خود استوار می شود. و در نتیجه روزگار اصلاح شده و به پایداری دولت امید می رود و طمع دشمنان به یاس تبدیل خواهد شد...».

در رابطه با حقوق متقابل امام و مردم امام علی علیه السلام، در نامه ای به فرماندهان سپاه خود نوشت:

اما بعد فان حقا علی الوالی ان لایغیره علی رعیته فضل ناله و لا طول خص به و ان یزیده ما قسم الله له من نعمه دنوا من عباده و عطفا علی اخوانه.

الا و ان لكم عندی ان لا احتجز دونكم سرا الا فی حرب و لا اطوی دونكم امرا الا فی حكم و لا اوخر لكم حقا عن محله و لا اقف به دون مقطعه و ان تكونوا عندی فی الحق سواء، فاذا فعلت ذلك و جبت لله علیكم النعمه ولی علیكم الطاعه و ان لا تنكصوا عن دعوه و لاتفرطوا فی صلاح و ان تخوضوا الغمرات الی الحق. فان انتم لم تستقیموا لی علی ذلك لم یكن احد

[صفحه 125]

اهون علی ممن اعوج منكم، ثم اعظم له العقوبه و لا یجد عندی فیها رخصه، فخذوا هذا من امرائكم و اعطوهم من انفسكم ما یصلح الله به امركم.[3].

«اما بعد، بر هر والی و فرماندهی فرض است، كه به سبب برتری مقامی كه یافته و یا به دلیل نعمتهای فراوانی كه به آنها مخصوص شده، رفتار خود را در رابطه با مردم تغییر ندهد. و به پاس نعمتهایی كه خدا نصیب او فرموده به بندگان خدا بیشتر نزدیك شود و نسبت به برادران دینی خود عاطفه و محبت داشته باشد. آگاه باشید كه حق شما بر من اینستكه:

- هیچ رازی را جز درباره ی جنگ از شما پنهان نكنم.

- هیچ كاری را بی مشورت شما، مگر به حكم شرع انجام ندهم.

- در احقاق حق شما كوتاهی نكنم و تا آن حق را به شما نرسانم از پای ننشینم.

و نیز از حقوق شما بر عهده ی من اینستكه:

- همه ی شما در رابطه با حق نزد من مساوی هستید. و اگر رفتار من با شما بر این اساس باشد، بر خدای بزرگ است، كه نعمت خویش را بر شما تمام كند. و هرگاه برخورد من با شما اینگونه باشد، حق من بر شما اینستكه:

- همه ی شما در رابطه با حق نزد من مساوی هستید. و اگر رفتار من با شما بر ایناساس باشد، برخدای بزرگ است، كه نعمت خویش را بر شما تمام كند. و هر گاه بر خورد من با شما اینگونه باشد، حق من بر شما این اینستكه:

- هر گاه شما را فراخوانم، درنگ نكنید.

- از اجرای فرمان من سریر نتابید.

[صفحه 126]

- در كاری كه انجام آن را صلاح بدانم، كوتاهی نكنید.

- در سختیهای راه حق فرو روید. (برای دستیابی به حق سختیهای راه آن را تحمل كنید).

و اگر شما به وظیفه ی خود عمل نكنید، فردی كه كجروی كرده در نظر من پست ترین است. و او را به كیفری شدید، عقوبت می كنم، و برای او از كیفر من راه گریزی نخواهد بود.

و شما نیز از فرماندهان زیر دست خود همین گونه پیمان بگیرید. و با آنها چنان رفتار كنید، كه خدای بزرگ كار شما را اصلاح كند».

و سرانجام در رابطه با حقی كه امام بر عهده ی ملت و امت بر عهده ی امام دارد، در پایان نامه ای كه به یكی از ماموران دریافت مالیات و صدقات می نویسد، پس از آنكه او را به تقوای الهی و امانتداری و صداقت در عمل فرمان می دهد، وی را از خیانت به امام امت اسلامی نهی كرده و می فرماید:

و ان اعظم الخیانه خیانه الامه و افظع الغش غش الائمه.[4].

«بزرگترین خیانتها، خیانت به امت و زشت ترین نابكاریها، ناخالصی و نفاق و خیانت به امامان است».


صفحه 123، 124، 125، 126.








    1. نهج البلاغه فیض، خطبه 34.
    2. نهج البلاغه فیض، خطبه 207.
    3. نهج البلاغه فیض، كتاب 50.
    4. نهج البلاغه فیض، ص 884.