کد مطلب:78294 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:317

هماهنگی امام با قرآن و پیامبر











زبان گویا به حق و بیان رسا و هماهنگ با راستی و حقیقت امیرالمومنین علی (ع)، در رابطه با همراهی ایشان با قرآن و همگامی خویش با پیامبر مكرم (ص) می فرماید:

و و الله ان جئتها انی للمحق الذی یتبع، و ان الكتاب لمعی ما فارقته مذ صحبته.[1].

«سوگند به خدای بزرگ كه اگر به آن كار اقدام می كردم، (حكمیت را در جنگ صفین می پذیرفتم) حق با من بود و سزاوار بود كه از من پیروی كنند. به راستی كه كتاب حق تعالی با من است و من از هنگامی كه با قرآن همراه شده ام، هرگز از كتاب خدا جدا نشده ام (یعنی همه ی افكار و

[صفحه 159]

تصمیمات و اعمال من بر اساس قرآن مجید است)».

امام علی علیه السلام در نامه ای كه به عثمان بن حنیف انصاری مرقوم فرمود، در ارتباط با همراهی خویش با حضرت رسول (ص) چنین نوشت:

و انا من رسول الله (ص) كالضوء من الضوء و الذراع، من العضد...[2].

«و یگانگی من با پیامبر خدا (ص)، مانند نوری است روشنی یافته از نوری دیگر و همانند پیوستگی ساعد با بازو است».

امام علیه السلام در رابطه با سبقت و فضیلت خویش در ایمان به رسول الله (ص) و پذیرش گفتار و اطاعت از امر و نهی آن بزرگوار و عصاره ی عالم آفرینش، می فرماید:

و لقد علم المستحفظون من اصحاب محمد (ص) انی لم ارد علی الله و لا علی رسوله ساعه قط. و لقد واسیته بنفسی فی المواطن التی تنكص فیها الابطال و تتاخر فیها الاقدام، نجده اكرمنی الله بها. و لقد قبض رسول الله (ص) و ان راسه لعلی صدری و لقد سالت نفسه فی كفی، فامررتها علی وجهی و لقد ولیت غسله (ص) و الملائكه اعوانی، فضجت الدار و الافنیه، ملا یهبط و ملا یعرج و ما فارقت سمعی هینمه منهم، یصلون علیه حتی و اریناه فی ضریحه. فمن ذا احق به منی حیا و میتا؟...[3].

«بزرگان از اصحاب محمد (ص) كه نگهبانان دین و سنت او هستند، به خوبی می دانند كه من هرگز لحظه ای از اجرای فرمان خدا و پیامبر اعظم (ص) دور نبوده ام. و در موارد حساسی كه قهرمانان- از ترس- سست شده

[صفحه 160]

و از میدان جنگ عقب گرد می كردند، من در راه آن حضرت جانبازی و از خودگذشتگی می كردم. و این شجاعت و شهامتی است، كه خدا به من عنایت كرده و مرا به آن گرامی داشته است.

آنگاه كه پیامبر خدا (ص) جان می سپرد، سر مبارك آن حضرت بر روی سینه ی من بود و بر روی دست من جان از بدنش جدا شد. و من- به قصد تبرك- دست به چهره ام كشیدم. در آن حال من به تنهایی كار غسل آن حضرت را به عهده گرفتم و در این مهم فرشتگان به من كمك می كردند. در آن هنگام در و دیوار خانه به ناله و گریه در آمده بود، گروهی از فرشتگان از آسمان به زمین آمده و گروهی بالا می رفتند. به هنگام غسل دادن و كفن پوشانیدن پیامبر (ص) گوشم از صدای زمزمه ی فرشتگان كه به آن حضرت صلوات می فرستادند، تا هنگامی كه پیامبر (ص) را در قبر گذاشتم، پر شده بود.

با این همه- امتیازات ویژه كه بر شمردم- چه كسی از من به پیامبر (ص)، در زمان حیات و پس از رحلت نزدیكتر و به خلافت او سزاوارتر است؟...».


صفحه 159، 160.








    1. نهج البلاغه فیض، كلام 121.
    2. نهج البلاغه فیض، كتاب 45.
    3. نهج البلاغه فیض، خطبه 188.