کد مطلب:88633 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:395

محاسبه











بعد از مراقبت محاسبه لازم است چنانكه هر تاجری در پایان هر روز و آخر هر هفته یا ماه یا سال، حساب كار خود كند، و چه بسا دفتر روزانه، ماهانه و سالانه دارد، وقتی بنا است خداوند ما را محاسبه كند حتی ذره مثقال و حبه ی خردل را محاسبه كند، «ان كان مثقال حبه من خردل اتینا بها و كفی بنا حاسبین»[1] چرا ما خود به محاسبه ی نفس نپردازیم، و چرا به دستورات بزرگان این راه گوش فرا ندهیم، كه فرمودند: «حاسبوا انفسكم قبل ان تحاسبوا و زنوا اعمالكم بمیزان الحیاء قبل ان توزنوا»، نفس های خود را محاسبه كنید، قبل از اینكه خود محاسبه شوید، و اعمال خود را با میزان حیاء وزن كنید، قبل از این كه وزن شوید.[2].

[صفحه 297]

ابوذر از رسول گرامی نقل می كند كه فرمود: لا یكون المومن ظاعنا الا فی ثلاث، تزود لمعاد او مرمه لمعاش او لذه فی غیر محرم، مومن مسافر نمی باشد، مگر این كه سه چیز داشته باشد: زادی برای معاد، و چیزی كه تامین معاش كند، و لذتی كه حرام نباشد.[3].

و به همین معنا از رسول گرامی روایت كرده: «علی العاقل ان یكون له اربع ساعات: ساعه یناجی فیها ربه و ساعه یحاسب فیها نفسه و ساعه یتفكر فیها فی صنع الله و ساعه یخلو فیها للمطعم و المشرب فان فی هذه الساعه عونا له علی بقیه الساعات»، بر عاقل است كه چهار ساعت و چهار وقت برای خود گذارد، وقتی برای مناجات با پروردگارش و وقتی برای محاسبه ی نفسش، و وقتی برای تفكر در موجودات خداوند و دستگاه آفرینش، و ساعتی برای غذا خوردن و نوشیدن، و در این ساعت اخیر است كه برای بقیه ی ساعات قدرت و نیرو می گیرد، (و این اشاره است كه توجه به جسم از مسائل مهمی است كه مورد نظر اسلام و شارع مقدس است و بدون آن سه وقت دیگر دچار اختلال می شود.)[4].

حقیقت محاسبه با شریك آن است كه نظر در سرمایه و در سود و ضرر كند تا زیاده و نقصان روشن شود، اگر زیادی آورده شكر و اگر خسران دیده و ضرر كرده از او مطالبه كند، اگر شریك دارد جبران خسارت كند، و اگر ندارد به ذمه بگیرد، و در آینده تدارك كند.

در مورد محاسبه با نفس هم چنین است، در مقابل سرمایه باید به فرائض و واجبات عمل كرده باشد، و اگر به مستحبات عمل كرده، سود و ربح برده، و اگر

[صفحه 298]

معصیت كرده ضرر كرده است، در شامگاه باید دید نفس چه كرده، اگر رنج برده، باید از این شریك تشكر كرد، و اگر ضرر كرده باید با انجام نوافل و مستحبات و كارهای خیر آن را جبران كند.

مرحوم كلینی در كافی از ابی الحسن الماضی (یعنی امام هفتم (ع)) نقل می كند كه فرمودند: «لیس منا من لم یحاسب نفسه فی كل یوم فان عمل حسنا استزاد الله و ان عمل سیئا استغفر الله منه و تاب الیه» از ما نیست كسی كه هر روز نفس خود را محاسبه نكند، اگر عمل نیكی انجام داده است از خداوند زیادی آن را خواهد و اگر گناه و كار بدی كرده در آن از خدا آمرزش خواهد و به سوی او بازگشت كند.[5].

از نفس خود آنچه را كه خداوند از تو محاسبه می كند، محاسبه كن، در روایتی از رسول اكرم آمده: «لا تزول قدما عبد یوم القیامه حتی یسال عن اربع: عن عمره فیما افناه و شبابه فیما ابلاه و عن ماله من این كسبه و فیما انفقه و عن حبنا اهل البیت»، قدمهای بنده ای روز قیامت حركت نمی كند، مگر این كه از چهار چیز سوال می شود: از عمرش كه در چه چیزی فنا كرده و جوانیش كه در چه چیزی گذرانده و از مالش كه از كجا به دست آورده و در چه راه انفاق كرده و از دوستی ما اهل بیت.[6].

در روایتی از امام صادق (ع) نیز آمده كه در مواعظ لقمان به فرزندش آمده است كه: فرزندم! فردا وقتی در برابر خداوند عزوجل قرار گرفتی، از چهار چیز سوال می شوی: از جوانیت كه در چه راهی گذراندی، و از عمرت كه در چه ضایع كردی، و از مالت كه از چه و كجا به دست آوردی، و در چه راه خرج كردی، پس آماده برای

[صفحه 299]

جواب آنها شو و جوابی آماده كن![7].

چگونه غافل نشسته ایم كه پیامبر اكرم به «معاذ» فرمودند: «ان العبد لیسال عن كحل عینیه و عن فته الطین باصبعیه و عن لمسه ثوب اخیه»، بنده از سرمه ی چشمانش و از ریختن گل (و خاك دیوار مردم) با دو انگشتش (كه از روی بازی به دیوار می كشد) و از دست زدن به پیراهن برادرش سوال می شود.[8].


صفحه 297، 298، 299.








    1. سوره ی انبیاء، آیه ی 47.
    2. محجه البیضاء، جلد 8، صفحه 167.
    3. محجه البیضاء، جلد 8، صفحه 164 «روایت اول در (من لا یحضره الفقیه) صفحه 221 و در خصال در ابواب سه گانه از امام صادق (ع) آمده و حضرت از حكمت آل داود نقل كرده اند- روایت دوم هم در معانی الاخبار و كمال الدین از شیخ صدوق شبیه آن آمده است» (محجه جلد 8، صفحه 164 پاورقی).
    4. محجه البیضاء، جلد 8، صفحه ی 164.
    5. كافی، جلد 2، صفحه 453. با تغییر الفاظی در میزان الحكمه، جلد 2، صفحه 407، از بحار، جلد 70، صفحه 72 نقل شده است.
    6. بحار، جلد 7، صفحه 258.
    7. بحار، جلد 73، صفحه 69 (دو روایت اخیر در میزان الحكمه، جلد 2، صفحه 412 نیز آمده است).
    8. محجه البیضا، جلد 8، صفحه ی 159.