کد مطلب:95273 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:176

ابوبکر











انتقاد از ابوبكر به صورت خاص در خطبه «شقشقیه» آمده است و در دو جمله خلاصه شده است:

اول اینكه او به خوبی می دانست من از او شایسته ترم و خلافت جامه ای است كه تنها بر اندام من راست می آید. او با اینكه این را به خوبی می دانست چرا دست به چنین اقدامی زد، من در دوره خلافت، مانند كسی بودم كه خار در چشم یا استخوان در گلویش بماند:

«اما و الله لقد تقمصها ابن ابی قحافه و انه لیعلم ان محلی منها محل القطب من الرحی».

به خدا قسم پسر ابو قحافه پیراهن خلافت را به تن كرد در حالی كه خود می دانست محور این آسیا سنگ منم.

دوم این است كه چرا خلیفه پس از خود را تعیین كرد؟ خصوصا اینكه او در زمان خلافت خود یك نوبت از مردم خواست كه قرار بیعت را اقاله كنند و او را از نظر تعهدی كه از این جهت بر عهده اش

[صفحه 173]

آمده آزاد گذارند، كسی كه در شایستگی خود برای این كار تردید می كند و از مردم تقاضا می نماید استعفایش را بپذیرند چگونه است كه خلیفه پس از خود را تعیین می كند.

«فیا عجبا بینا هو یستقیلها فی حیاته اذ عقدها لاخر بعد وفاته».

شگفتا كه ابوبكر از مردم می خواهد كه در زمان حیاتش او را از تصدی خلافت معاف بدارند و در همان حال زمینه را برای دیگری بعد از وفات خویش آماده می سازد.

پس از بیان جمله بالا، علی علیه السلام شدیدترین تعبیراتش را درباره دو خلیفه كه ضمنا نشان دهنده ریشه پیوند آنها با یك دیگر است بكار می برد می گوید:

«لشد ما تشطرا ضرعیها».

با هم، به قوت و شدت، پستان خلافت را دوشیدند.

ابن ابی الحدید درباره استقاله (استعفاء) ابوبكر می گوید جمله ای به دو صورت مختلف از ابوبكر نقل شده كه در دوره خلافت بر=منبر گفته است؛ برخی به این صورت نقل كرده اند: «ولیتكم و لست بخیركم» یعنی خلافت بر عهده من گذاشته شد در حالیكه بهترین شما نیستم. اما بسیاری نقل كرده اند كه گفته است «اقیلونی فلست بخیركم» یعنی مرا معاف بدارید كه من بهترین شما نیستم. جمله

[صفحه 174]

نهج البلاغه تأیید می كند كه جمله ابوبكر به صورت دوم ادا شده است.


صفحه 173، 174.