کد مطلب:95298 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:183

همدردی











همدردی و شركت عملی در غم مستمندان و محرومان، یكی دیگر از ریشه ها و فلسفه های زهد است. مستمند و محروم آنگاه كه در كنار افرادی برخوردار و مرفه قرار می گیرد، رنجش مضاعف می گردد؛ از طرفی رنج ناشی از تهیدستی و دستنارسی به ضروریات زندگی، و از طرف دیگر رنج احساس تأخر و عقب ماندگی از حریفان.

بشر بالطبع نمی تواند تحمل كند كه دیگران كه مزیتی بر او ندارند بخورند و بنوشند و بپوشند و قهقهه مستانه بزنند و او تماشاچی باشد و نظاره كند.

آنجا كه اجتماع به دو نیم می شود (برخوردار و محروم) مرد خدا

[صفحه 239]

احساس مسؤولیت می كند. در درجه اول، كوشش مرد خدا اینست كه به تعبیر امیرالمؤمنین علیه السلام وضع موجود مبنی بر پر خوری ظالم و گرسنگی مظلوم را دگرگون سازد و این پیمان خدا است كه با دانایان امت،[1] و در درجه دوم با ایثار و تقسیم آنچه در اختیار دارد به ترمیم وضع نابسامان مستمندان می كوشد اما همینكه می بیند «كشته از بس كه فزون است كفن نتوان كرد» وقتی كه می بیند عملا راه برخوردار كردن و رفع نیازمندیهای مستمندان مسدود است، با همدردی و همسطحی و شركت عملی در غم مستمندان، بر زخمهای دل مستمندان مرهم می گذارد. همدردی و شركت در غم دیگران، مخصوصا در مورد پیشوایان امت كه چشمها به آنان دوخته است، اهمیت به سزائی دارد. علی علیه السلام در دوره خلافت بیش از هر وقت دیگر زاهدانه زندگی می كرد. می فرمود:

«ان الله فرض علی ائمة العدل ان یقدروا انفسهم بضعفة الناس كیلا یتبیغ بالفقیر فقره».[2].

یعنی خداوند بر پیشوایان دادگر فرض كرده است كه زندگی خود را با طبقه ضعیف تطبیق دهند كه رنج فقر، مستمندان را ناراحت نكند.

و هم آنحضرت می فرمود:

[صفحه 240]

ااقنع من نفسی بان یقال هذا امیرالمؤمنین و لا اشاركهم فی مكاره الدهر او اكون اسوة لهم فی جشوبة العیش؟[3].

آیا با عنوان و لقب «امیرالمؤمنین» كه روی من نهاده و مرا با آن خطاب می كنند خودم را قانع سازم و در سختی های روزگار با مؤمنین شركت نداشته باشم و یا در فقیرانه زندگی كردن امام و پیشوای آنان نباشم؟

و نیز در همان نامه می فرماید:

... هیهات ان یغلبنی هوای و یقودنی جشعی الی تخیر الاطعمة و لعل بالحجاز او الیمامة من لا طمع له فی القرص و لا عهد له بالشبع، او ابیت مبطانا و حولی بطون غرثی و اكباد حری؟!

چگونه ممكن است هوای نفس بر من غلبه كند و مرا به سوی انتخاب بهترین خوراكها بكشاند، در صورتیكه شاید در حجاز یا یمامه افرادی یافت شوند كه امید همین یك قرص نان را هم ندارند و دیر زمانی است كه شكمشان سیر نشده است. آیا سزاوار است شب را با سیری صبح كنم در صورتی كه در اطرافم شكمهای گرسنه و جگرهای سوزان قرار دارد؟!

علی علیه السلام اگر شخص دیگری را می دید كه این اندازه بر خود تنگ می گیرد، او را مورد مؤاخذه قرار می داد. هنگامی كه با اعتراض روبرو

[صفحه 241]

می شد كه پس تو خودت چرا این اندازه بر خود تنگ می گیری، جواب می داد: من مانند شما نیستم، پیشوایان وظیفه جداگانه ای دارند (چنانكه از گفتگوی آن حضرت با عاصم بن زیاد حارثی پیدا است).[4].

در جلد نهم بحار به نقل از كافی از امیرالمؤمنین علیه السلام روایت می كند كه می فرمود:

خداوند مرا پیشوای خلق قرار داده است و به همین سبب بر من فرض كرده است كه زندگی خود را در خوراك و پوشاك در حد ضعیفترین طبقات اجتماع قرار دهم، تا از طرفی مایه تسكین آلام فقیر و از طرف دیگر سبب جلوگیری از طغیان غنی گردد.»[5].

در شرح احوال استادالفقهاء وحید بهبهانی (رضوان الله علیه) می نویسند كه روزی یكی از عروسهای خود را مشاهده كرد كه پیراهنی الوان از نوع پارچه هائی كه معمولا زنان اعیان و اشراف آن عصر می پوشیدند به تن كرده است؛ فرزندشان (مرحوم آقا محمد اسماعیل شوهر آن خانم) را مورد ملامت قرار دادند. او در جواب پدر این آیه قرآن را خواند:

[صفحه 242]

قل من حرم زینة الله التی اخرج لعباده و الطیبات من الرزق؟[6].

بگو چه كسی زینت هائی كه خدا برای بندگانش آفریده و هم چنین روزیهای پاكیزه را تحریم كرده است؟

ایشان جواب دادند: من نمی گویم خوب پوشیدن و خوب نوشیدن و از نعمتهای الهی استفاده كردن حرام است؛ خیر در اسلام چنین ممنوعیتهائی وجود ندارد، ولی یك مطلب دیگر هست و آن اینكه ما و خانواده ما به اعتبار اینكه پیشوای دینی مردم هستیم وظیفه خاصی داریم. خانواده های فقیر وقتی كه اغنیا را می بینند كه از همه چیز برخوردارند طبعا ناراحت می شوند؛ یگانه مایه تسكین آلامشان اینست كه خانواده «آقا» در تیپ خودشان هستند. اگر ما هم در زندگی به شكل تیپ اغنیا در آئیم این یگانه مایه تسكین آلام هم از میان می رود. ما كه قادر نیستیم عملا وضع موجود را تغییر دهیم، لااقل از این مقدار همدردی مضایقه نكنیم.

چنانكه به وضوح می بینیم، زهدهای ناشی از همدردی و شركت در غمخوارگی هم بهیچوجه با رهبانیت همریشگی ندارد، مبنی برگریز از اجتماع نیست بلكه راهی است برای تسكین آلام اجتماع.

[صفحه 243]


صفحه 239، 240، 241، 242، 243.








    1. «... اخذ الله علی العلماء ان لا یقاروا علی كظة ظالم و لا سغب مظلوم» (نهج البلاغه، خطبه 3(.
    2. نهج البلاغه، خطبه 200.
    3. نهج البلاغه، نامه 45.
    4. نهج البلاغه، خطبه 200.
    5. بحار، جلد 9، چاپ تبریز، صفحه 758.
    6. اعراف: 32.