کد مطلب:102386 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:422

پیشگفتار











بسم الله الرحمن الرحیم

ستایش بیكران و سپاس بی پایان ویژه و شایسته ی الله آن وجود واجبی است كه گویندگان ستایش هرگز به سطحی سزاوار از ستودن او نتوانند رسید، و شمارندگان با هیچ وسیله ای نعمت بیكران او را نیارستند به زیر آمار و شماره كشید، و كوشندگان به هیچ حال در به جای آوردن حق پروردگاریش نتوانند چنانكه باید كوشید.

و درود بسیار بر پیامبر بزرگوار كه پرچمدار هدایت بشر با معجزه ی جاویدان قرآن است، و زیبایی سخنش برتر از گفتار هر انسان، سخنی كه بشر گرفتار در زمان و جهان، از آوردن همانند آن، یا بخشی كوچك از آن، ناتوان است، و گروندگان را پذیرش چهره ی خدایی زیبایش شایان، زیرا آدمیان پویا به سوی خداگونگی و «شدن» را رهنمودی است در هر دو جهان، و با پیشرفت و گسترش پیوسته ی اندیشه ی بشر راهنمای عملی است جاویدان. هر كس از سرچشمه اش نوشد زندگی همیشگی یابد، و آن كس كه به فراگرفتنش كوشد خورشید شناخت بر خاوران دلش تابد. و كسی كه با آن نشست، با توشه ای پربار از كنارش خیزد، و چون به ژرفایش فرو رود، خوشه ای از مرواریدهای آبدار بر كنارش ریزد. همدم آشنایان با روشنایی و نور درخشان دارندگان بینایی است. برونی بس زیبا دارد و درونی با ژرفا. پرتوافكن بر فراز راه بس دراز و پر پیچ و خم بشریت، و فرمان انسان ساز در پهنای تاریخ پرفراز و نشیب آدمیت. زیباترین گفتار، و دلها را بهاری پر برگ و بار، سینه ها را با روشنایی خود از

[صفحه 12]

گمراهیها رهنمودی، و جانها را با درمانهای خود از هر بیماری بهبودی. از چشمه اش همیشه آبی گوارا بجوشد، و دریای خروشانش هرگز نخوشد.

و درود راستین، در هر بامداد و پسین بر خاندان پاكیزه اش باد كه این پرچم را پس از وی پیوسته برافراشته نگاه داشتند، و بار سنگین راهنمایی جهانیان را به هیچ روی بر زمین نگذاشتند، بویژه بر نخستین پیشوای به حق، خداوند فصاحت و بلاغت، و پروردگار انصاف و عدالت، چكاد تسخیر ناپذیر دانش و حكمت، و پرچم همیشه در اهتزاز پویندگان راه توحید و معرفت، و قهرمان همیشه پیروز در میدانهای رزم، و رهبر پیوسته آماده ی عزم جزم. سخنش را «از گفتار آفریدگار فروتر و از گفتار آفریدگان برتر» گفته اند، و ژرفپیمایان دریای ادب مرواریدهایش را با فروتنی شایسته ای در پیشگاهش سفته اند.

و خشنودی پروردگاری، در هر نسیم سحری، بر روان پاك و پویای سخنشناس بزرگ و گوینده ی سترگ، سید رضی، وزد كه هر ستایش شایسته ای، در برابر گرداوری سخنان امیرالمومنین، او را سزد. و از آن روز كه گوهرهای گرانبهای سخنش را در رشته ی زیبا و پایای «نهج البلاغه» به نظم كشید، و افسری گوهرنشان بر تارك ادبیات جهان بر نشانید، تا كنون همه ی گوهریان و سخنشناسان و زیبایی پسندان خریداریش را به صف ایستاده اند، و پذیرایی از دانش ژرفش را به جان آماده گردیده اند، بازار شرح و تفسیرنویسی بسی پر خریدار، و انجمنهای ادب و فرهنگ چهره ی زیبایش را چشم به راه دیدار!

امیرالمومنین (ع) سرشتی پاك، و بهره های خداداده ای تابناك داشت، و در روزگار رواج و رونق ادبیات در جزیره العرب پا بدین جهان گذاشت، و آسمان درخشان و دشتهای بیكران و خورشید فروزان و ماه تابان در آن سرزمین تافته، بهره های بیشتری بدو ارزانی داشت، و از آنها بهتر، در آغاز زندگانی، در دامان سرشار از مهربانی پسر عموی بزرگوارش پرورش یافت. همان شخصیت والایی كه

[صفحه 13]

خود در پرتو عنایتها و صیانتهای پروردگار به بار می آمد تا آمادگی پذیرش سنگینترین بار امانت انسان، و بزرگترین راز رسالت جهان را بیابد، و بشریت را در راه راست راهپیمایی به سوی كمال انسانی، و نزدیك شدن به پیشگاه والای خداگونگی راهبر شود. او خود «افصح العرب» در سراسر جهان بود، و نشان پیامبری او آیت بلند سخنوری، قرآن بود. و علی (ع) آن جوان با استعداد از این دو سرچشمه ی سرشار و گوارا بسی نوشید، و با ذخیره ای فراوان برگرفته از همه ی آن بهره ها، پس از پیامبر گرامی اسلام در این راه همی كوشید، و جهانی را از آموزشهای از برون زیبا و از درون با ژرفا بهره مند ساخت. هیچگاه میدان نبرد او را از آموزش با سخنان گرم و آتشین باز نداشت، و در دوران خانه نشینی، تعلیم وظایف اجتماعی را با پندها و كلمات شیرین، فرو نگذاشت. این سخنان كه تفسیر كتاب مجید و شرح سنت سدید بود، با چنان زیبایی و فصاحت و بلاغتی از زبان گویایش سیل آسا بر سر مردم می بارید كه زمین پهناور دوست و دشمن را زنده و پویا و آماده ی بارور شدن می كرد. دوست در برابر شیرینی الفاظ و گوهرهای معانی دل می باخت، و دشمن برای بهره بردن از دستورهای زندگیسازش برای خود توشه ای فراهم می ساخت، و همچنان در سینه ها و دلها و نوشته ها و رساله ها دست به دست می شد، تا اینكه در دوران گسترش فرهنگ اصیل و عمیق اسلامی، و روزگار اندیشه ی آزاد انسانی، و ارجمندی دانشمندان والا جایگاه، و ادیبان و نویسندگان بزرگ پایگاه، به دست شاعری بیهمتا و توانا، و گوهرشناسی تیزبین و دانا، از فرزندان پاك آن بزرگوار، و از آزاداندیشان با ذوق عالیمقدار، آموزشی ژرف در همه ی ابعاد زندگی دانشمندان را ارزانی بخشید، و خورشیدی روشن بر فراز راه سخنوران و گویندگان بدرخشید. زلال گوارایش تشنگان حقیقت را سیراب كرد، و دم زندگی بخش گوینده اش مردگان طریقت را حیاتی دوباره داد، و جویندگان شریعت را فراتی پهناور فرا دیدشان بداشت.

نهج البلاغه ی علی (ع) پیوسته در درازنای تاریخ و ژرفنای جان بشریت و پهنای روزگار، زندگیبخش، جنبش آفرین، بیدار ساز و خرد برانگیز بوده است. در

[صفحه 14]

هیچ دوره ای از دوران اسلامی از زندگی دور نبوده است، لیكن همگان در مسیر زندگی، چنانكه شاید، از آن كتاب با ارزش بهره مند نشده اند، همان گونه كه از كتاب و سنت خدا و رسول نیز چنانكه باید، برخوردار نشده اند.

و اكنون كه دوره ی بازگشت به قرآن و خویشتن اسلامی مسلمانان فرا رسیده سزاوار آن است كه نهج البلاغه ی علی (ع)، در راستای قرآن و سنت رسول خدا، دو سرچشمه ی اصلی تعالیم و معارف اسلامی، با شیوه ای درست و هماهنگ با آموزش و پرورش روز، در همه ی مراحل و دوره ها و شوون اجتماع، در مدرسه و مسجد و دانشگاه، در مزرعه و بازار و كارگاه، و در خانه و انجمنهای دوستان و هر باشگاه، آموزش داد، و معارف و تعالیم اسلامی را در همه ی زمینه های اعتقادات و اخلاقیات و اجتماعیات از علی (ع) آموخت، و هر دو جهان را توشه ای رهایی بخش اندوخت.

نخست باید خود فرا گرفت و شیوه ی آموزش آن را به دست آورد، و آنگاه به صورت برنامه ی آموزشی مرتب، یاد داد تا تاثیر گذارد و گرد ستبر بداموزیهای سده های تاریك نادانی و سطحی نگری و تعصب را از دلها بزداید.

به دنبال چنین هدفی، و به سفارش و تشویق بنیاد نهج البلاغه، و به راهنمایی دانشمندان و كارشناسان تعلیم و تربیت، به نوشتن كتابی برای آموزش نهج البلاغه در رشته های عمومی علوم و مهندسی دانشگاههای ایران، پرداختم، و پس از گذشت مدتی و نوشتن مقداری، آن را به عرض صاحبنظران در یكی از كنگره های جهانی نهج البلاغه رسانیدم. برخی از دانشمندان پسندیدند و به تشویق نویسنده برای ادامه ی كار به همین شیوه، زبان گشودند، و برخی دیگر از آنان به یاد آوری كمبودها و نادرستیهایی از آن نمونه برای اصلاح و بهسازی نوشته یاری فرمودند، لیكن بنیاد نهج البلاغه به حق یادآوری كرد كه وظیفه ی نخست، یعنی تربیت عده ای برای تدریس درست و با شیوه ی علمی این كتاب، هنوز انجام نگرفته بیم آن می رود نهج البلاغه نیز به سرنوشت معارف اسلامی دچار گردد. این سخن را پسندیدم و از ادامه ی كار، هم به

[صفحه 15]

همین دلیل و هم به علت گرفتاریهای بسیار آموزشی و پژوهشی، خودداری كردم، اما در ضمن تدریس نهج البلاغه، به عنوان قرائت عربی چهار (و نه قرائت سه كه بعدها سفارش شد) در رشته های ادبیات فارسی، و نثر عربی 2، در دوره ی كارشناسی ارشد ادبیات فارسی، و متون حدیث و نهج البلاغه، در رشته ی زبان و ادبیات عرب، و در كلاسهای خصوصی به دانشجویان رشته هایی غیر از دو رشته ی یاد شده، آن نوشته ها را تا اندازه ای به معرض آزمایش گذاشتم، و نتیجه ی سودمندی از آن گرفتم. بدین جهت تصمیم گرفتم با وجود رفع نشدن كمبود معلم برای تدریس نهج البلاغه، بدین مهم، یعنی انتشار این كتاب به همان اندازه كه موفق به تالیف آن شده ام، دست یازم تا در نتیجه ی گسترش آن، هم خود انگیزه ای برای تكمیل كار بیابم، و هم از بركت وجود سخنان علی (ع) در اجتماع، كسانی برای یاد گرفتن و یاد دادنش تشویق شوند، و كسان دیگری از افراد با صلاحیت به ادامه ی چنین كاری، بهتر و بیشتر، اقدام كنند، و برای دوره های تخصصی، چنانكه هدف بنیاد بوده است، مانند رشته های زبان و ادبیات فارسی، زبان و ادبیات عربی، حقوق، مدیریت، اقتصاد، تعلیم و تربیت، علوم اجتماعی، سیاسی و دیگر رشته های علوم انسانی نیز، كتابهایی پر بار برای آموزش نهج البلاغه بنگارند. به امید توفیق از پروردگار و دستگیری امیرالمومنین در همه كار.

در پایان از سازمان چاپ و انتشارات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی نیز كه در انتشار این كتاب كوشید و پس از مدتها تعطیل شدن این نوشته، مرا به ادامه ی آن واداشت، سپاسگزارم، و امیدوار كه آثار ارزشمندی از فرهنگ اصیل اسلامی- ایرانی به جامعه ی بشری عرضه دارد. ان شاءالله.

[صفحه 17]


صفحه 12، 13، 14، 15، 17.