کد مطلب:151499 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:168

برهنه
پیش از آنكه كربلا را ترك گوئیم، و با «روز عاشوراء» و همه ی دردها و غصه هایش وداع كنیم، باید نگاه بدرود بر آن پیكرهای پاك بیفكنیم كه در راه اسلام و رسالت بزرگ آن به خون خویش درغلتیده اند.

بناگاه چشممان به صحنه ای دلخراش می افتد: پیكر حسین، محبوب پیامبر، بر زمین افتاده و از هرچه آن را از سوزندگی آفتاب در امان بدارد عاری است!

در حدیث آمده كه حسین - علیه السلام - خود از منش پست این گروه چشم می داشت كه جامه از تنش بدر كنند:

[277] حسین بن علی هنگامی كه كشته شدن خویش را نزدیك دید، فرمود: جامه ای به من بدهید كه مورد رغبت كسی نباشد! تا آن را زیر جامه هایم بپوشم و از تنم بدر نیاورند!

پس جامه ای ستد؛ آن را پاره كرد و زیر جامه های خود پوشید!


هنگامی كه كشته شد، جامه ها از تنش بدر آوردند - صلوات و رضوان خداوند بر او باد! [1] .

وای بر این امت!

چه اندازه فرومایه و پست و پلید و حقیرند، و باز ادعای انتساب به برترین دینی می كنند كه بشریت آن را از رهگذر تعالیم انسانی كرامندش شناخته است!!

چهار هزار تن در آغاز كارزار، بنا بر بعضی اقوال، به دوازده هزار تن، بنا بر قول میانه، به سی هزار، و بنا بر اقوال دیگر، به بیش از این شمار، رسیدند؛ سپاه دولت اسلامی كه در میانشان كسی نیست كه از ابتدائی ترین واجبات اخلاقی اسلام آگاه باشد!! براستی شرم آورست كه احدی از ایشان ادعای مسلمانی كند!

البته ایشان، از بن، از این دعوی غافل بودند. هنگامی كه خواهر حسین با چنین سؤالی با ایشان مواجه شد كه «آیا در میان شما مسلمانی نیست؟!»، هیچیك به او پاسخ ندادند!

كسی كه مرتكب چنین گناهی می شود كه حتی حقیرترین و بی چیزترین مردمان از آن سرباز می زنند، یعنی بدرآوردن و بردن جامه های دریده و خون آلود فرزند دخت رسول خدا، چگونه می تواند ادعای مسلمانی كند؟!

و چرا؟!

این رفتارها، ذهن را برمی آشوبد، عاطفه را جریحه دار می كند، و اشك را روان می سازد؛ ولی اینان در حالی كه خود را مسلمان و عرب می پنداشتند، مرتكب این اعمال شدند.

حسین - علیه السلام - با موضعگیریها و جانفشانی خویش، پندارهاشان را تكذیب كرد و در سخنرانیهایش آشكارا گفت كه ایشان با آنچه خود را بدان بازمی بندند نسبتی ندارند؛ بر ایشان فریاد زد:

وای بر شما! ای پیروان خاندان ابی سفیان! اگر دین ندارید و از معاد بیم نمی كنید، پس در دنیاتان آزاده باشید!، اگر - آنگونه كه می پندارید -


عرب هستید! [2] .

بدین ترتیب، این را كه ایشان دین داشته، به احكام آن باورمند باشند، و مسلمان بوده، چونان هر دیندار باورمند از معاد بهراسند و از دست یازیدن به كمتر از این گناهان پلید و زشت هم دست بازكشند، نفی كرد.

همچنین عرب بودن ایشان را انكار كرد؛ زیرا «عرب بودن»، نزد اهل آن، قوانین و سنن و آداب و موازینی دارد كه كمترین آن حس آزادگی و گردنفرازی و حمیت و مروت و خودداری از دست یازیدن به جرمهای پست و دراز دستیهای حقیر است.

اما این جماعت مسلمان! و عرب!، - بخاطر دوری از حق و پیوستن به باطل - مسخ شده و تا حد نادانی و نابینائی در رذیلت فرورفته بودند.

كربلا و روز عاشورا، همچنان لكه ی ننگی است بر جبین تاریخ مسلمانان و بر پیشانی سده ی یكم - كه نه گذشت روزگار محوش می سازد و نه گذر زمان فرو می شویدش!



[1] مختصر تاريخ دمشق ابن منظور (147 / 7).

[2] اين سخن را مقتل نويسان نقل كرده اند؛ نگر: الايقاد: ص 129، و مقتل الحسين عليه السلام از مقرم: ص 275.