کد مطلب:163214 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:151

فراغت
رفعت ذكر در این است كه آگاهی تو از خودت و از دنیایی كه در آن زندگی می كنی بالاتر بیاید و از عادت های ریشه دار و آگاهی های سطحی بگذرد.

آدمی به عادت و تلقین كار خود را خوش بودن، راحت بودن، خوردن و خوابیدن می شناسد و با این تلقی و آگاهی دنیا می شود، یعنی باید بشود؛ آخور و خوابگاه و عشرتكده، و می بینی كه نیست.پس یا به نفی خدا و حكمت و رحمت روی می آوری، كه من از خدا مهربانترم، من بچه ی خودم را بی پا و دست نمی خواهم و دست و پایش را نمی برم و اگر خدا را باور كردی به توجیه رنج ها و بدی ها می پردازی و با نگاه فلسفی كه وجود خیر است و با نگاه عرفانی كه آنچه از اوست زیباست و یا نگاه احتیاط و حرمت كه او می داند و ما نمی دانیم، خود را آرام می كنی! و یا با تمامی این حرف ها در دل اعتراض داری و با وجود ایمان و اسلام و نماز و طاعت مثل مادر مهربان آن دوست، در باطن فریاد برمی داری كه او مهربان نیست، وگرنه لااقل مثل من به این عقب افتاده می رسید، و یا از اول از گرفتاری او جلوگیری می نمود، غافل از این كه محبت مادر و عشق به خود و به فرزند از خود او نیست و به اختیار او نیست و غافل از این كه همین مادر همین فرزند را بهع خاطر عشق و محبتش آن جا كه بیرون می رود و زیر باران خیس می شود و یا در خاك و گل می نشیند و آلوده می شود، می آزارد و رنج می دهد و حتی سخت و یا نیمه سخت كتك می زند.

با این تلقی طبیعی و عادی و سطحی از آدمی و از جهان، تحمل ها و توقع ها و تعلق ها وضع مشهودی دارد كه همه می بینند و تجربه می كنند.


ولی با رفعت ذكر و دگرگون شدن این آگاهی، تركیب و ساخت آدمی و خودآگاهی و عقل و نقد آدمی با لذت و راحتی، حتی در متن رفاه و دستیابی نمی سازد، كه تو تحول نعمت ها وتحول فصل ها را می شناسی. می دانی كه تو و یا بهار رفتنی هستید. پس چه جای عیش، چون هردم جردس فریاد می دارد كه بر ببندید محمل ها...

این در آدم، و در دنیا هم از همین علامت می دانی كه راه، كه كلاس، كه كوره است، كه هیچ بتی را باقی نمی گذارد و هیچ دلارامی را نمی خواهد.

با رفعت ذكر از آدمی از خودش و از جهان بیرون و دنیای متحولش، آدمی می تواند برای رفتن، برای حركت با همین تحول ها و تازیانه ها هماهنگ بشود و این گونه به وسعت صدر می رسد و هم درك جدیدی از جمال و زیبایی، یعنی هم با رنج ها راحت شود و هم در همین رنج ها و درد زشتی ها بتواند زیبایی به معنای تطابق و همآهنگی را احساس كند و مست و سرشار شود.