کد مطلب:163248 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:146

صلاح
حسنات و خوبی ها آن جا به كار تو می آیند و به تو وسعت می بخشند كه در جایگاه خود نشسته باشند و با جهت خالص همراه شده باشند، كه در آیه ی آخر سوره ی كهف می خوانیم:

«من كان یرجوا لقاء ربه فلیعمل عملا صالحا و لا یشرك بعبادة ربه احدا».

كسانی كه امید به لقاء خدا در آن ها قرار گرفته و همتشان از دنیا و مشهود عالم بیشتر شده و دلشان از دنیا بیرون رفته، این ها می توانند صالح و خالص باشند.عمل صالح یا عملی كه بندگی خداست و شركی ندارد و در جهت آشوب بت ها و جلوه ها راه ندارد، از همت عالی و رجاء لقاء خدا مایه می گیرد.

این خصوصیت علم و عبودیت و طاعت و صلاح، زمینه ساز قرابت و پیوند با انبیاء و اولیاء است و با این قرابت می توانی وارث تاریخ و جغرافیای خدا باشی كه


زمین و عاقبت هر دو از آن اوست و به میراث عالم و بعد و متقی و صالح، در آمده است.

وارثان كربلا و عاشورا و وارثان حسین، با این قرابت و پیوند، میراث دار می شوند، كه می خوانیم:

«السلام علیك یا اباعبدالله و علی الارواح التی حلت بفنائك و اناخت برحلك». [1] .

آن ها كه در پیشگاه حسین حلول كردند و در رحل حسین فرود و فراز یافتند، آن ها كه پیشاپیش حسین، جام های وفا را سرشار كردند و به استقبال تیرها و نیزه ها رفتند، این ها به تصدیق حسین در بهشت هم جلودار هستند و سرفراز.«انت أمامی فی الجنة». [2] .

وارثان حسین در شعور و عاطفه و در تصمیم و عمل متحول شده اند و حسین پیوند خورده اند و از علم و عشق و عبودیت و خلوص، نشان گرفته اند.

در واقع، میراثی جز همین بصیرت و علم و عبودیت تقوا و عبودیت صلاح نیست.«العلماء ورثة الانبیاء»؛ عالم میراث دار انبیاء است.در واقع ارث عالم، همان علم و بصیرت و بینش اوست و همین بصیرت و عبودیت، او را بپا می دارد تا پاسدار حق باشد و جلوگیر از باطل وظلم و فسق و لهو و لعب.این گونه پایه های مبارزه و جهاد و شهادت شكل می گیرد و میراث عاشورا و كربلا به نزدیكان و


پیوند خورده ها می رسد.

وارثان عاشورا این گونه با تحول در شعور به نوری رسیده اند كه راه ها و مقاصد را مشخص نموده و جهت را آشكار ساخته و به شوری رسیده اند و با عشقی عجین شده اند كه عشق های كوچك را مهار زده و تمامی آن ها را به راه محبوب بزرگ تر و عشق نیرومندتر كشانده است.

وارثان عاشورا با این نور و شور، به شجاعت و صراحت برخورد رسیده اند و در راه از هیچ نمی ترسند و در بی راهه به هیچ غنیمتی دل نمی بندند، كه در بن بست، غنیمت بار سنگین و هدیه ی مرگ است.

وارثان عاشورا با این بینش و عشق و قدرت به طرح و تقدیر و آماده سازی، برای مبارزه با طاغوت ها و ستمگران می پردازند، كه حسین در منزل بیضه از رسول خدا نقل می كند:

«من رأی سلطانا جائرا مستحلا لحرام الله، ناكثا عهده، مخالفا لسنة رسول الله، یعمل فی عباد الله بالاثم و العدوان فلم یغیر علیه بفعل و لا قول كان حقا علی الله ان یدخله مدخله... انا احق ممن غیر». [3] .

و باز در جواب اهل كوفه می فرماید:

«فلعمری ما الامام الا العامل بالكتاب والاخذ بالقسط و الدائن بالحق و الحابس نفسه علی ذات الله». [4] .


كسانی كه می بینند چگونه در میان بندگان خدا با گناه و تجاوز، زمینه ی حكومت را فراهم می كنند ولی در برابر آن ها با كارها و حرف ها، چیزی را بر هم نمی زنند و تحولی را نمی خواهند، همچون ستمگرانند و سزاوار همان جایگاهند.چون رهبر و جلودار نمی تواند جز عمل به كتاب خدا و ایستادگی بر قسط و وام داری به حق و محدودیت در راه خدا، كاری داشته باشد.

وارثان عاشورا این گونه به انتظار و تقیه و قیام می رسند و با تقویت خویش و تضعیف دشمن و با تربیت نیروها و جاسازی و جایگزینی آن ها، مبارزه ای مستمر را دنبال می كنند و می دانند كه حجم سنگین نیروها در بی راهه به بن بست و بازگشت یا هلاكت و نابودی می رسد.و انفجار در جایگاه مناسب، كوه ها را پراكنده می سازد.پس با انتظار و تقیه می توان به قیام رسید و ایستاد و میراث حسین را پاس داشت.


محرم 1370

اصحاب اباعبدالله علیه السلام


بسم الله الرحمن الرحیم

ان الحسین عبرة كل مؤمن [5] .

بكی علیه ما یری و ما لا یری.

1- اقامه ی مجالس، احیاء ذكر، محبوب اولیاء است... [6] .

2- اگر با ذكر خود یا یادآوری دیگران، چشم به اندازه ی بال پشه ای تر شود، كف های بزرگ دریای گناه را پاك می كند.

این بكاء و گریه ی بر حسین علیه السلام مخصوص به انسان نیست، هر كس كه در این فتنه مصیبت دیده، گریان است.و گریه ی هر كس بر حسب حال اوست.گلی كه آب نخورده پژمرده می شود.ماهی های دریا كه با گناه ما مبتلا می شوند و صدمه می بینند و هر ذره و هر گیاه و هر دل خسته، گریه ای دارد؛ [7] .

گریه بر درد جهل و جهالت و فقر و ضعف و عجز و ذلت باطنی در برابر


حوادث و رنج ها،

گریه بر آرزوهای بر باد رفته، از حكومت تعلیم و تربیت نه پاسدار و پرستار؛

گریه بر حسرت همراهی و فوز و معیت و فداكاری؛

و گریه بر نعمت های تباه شده و محرومیت های از ولایت و هدایت و رحمت و رعایت و تعلیم و تبلیغ و ارشاد.

گریه ریشه های عاطفی دارد، ولی گریه ای كه این قدر ارزش دارد، گریه ای است كه از این احساس مصیبت شامل برخاسته، وگرنه ابن سعد و یاران او هم با چشم اشكبار، حسین علیه السلام را می كشتند.

3- تحلیل قضایا و تحلیل تاریخ آموزنده است و عبرت انگیز، آن هم از چنین واقعه و حادثه ای جان سوز.

ولی من وقتی در مقام تطبیق یاران و دشمنان حسین با خود هستم، این گونه دستاوردها بیشتر خواهد بود.در این شب ها این گونه یاران حسین و سپس دشمنان او را بررسی می كنیم تا ببینیم چگونه مسلم به استقامت و هانی به حمیت و حمایت، و حر به محاسبه و مقایسه و انتخاب و حریت و عبودیت، و زهیر به نجات و فلاح و سرداری و قیس بن مسهر و عبدالله بن یقطر به مقام سقایت و رسالت و شهادت و همین طور دیگر یاران به آن مقام از وفا و ادب و فداكاری و فوز، رسیدند.

این تطبیق برای این كه پشتوانه داشته باشد و ما به نوع برخورد و كار این بزرگان باور كرده باشیم، نیاز به تحلیل دارد كه در مقدمه عرض می كنم.

داستان نینوا نشان داد آن وقت كه مردم از یزید بریدند، باز به سراغ


علی بن الحسین علیه السلام نیامدند و همین نكته نشان می دهد كه حكومت علوی:

1. نیاز به دگرگون شدن تلقی مردم از خویش،

2. نیاز به تربیت مهره های كارساز.

3. نیاز به جایگزین ساختن آن ها دارد.

مادام كه این نیازها تأمین نشده باشد كار با فتك و ترور و كشتن سردمداران درست نمی شود: «ان الایمان قید الفتك». [8] .

آن ها كه بر مسلم می شورند كه چرا ناتوان ماند و ضعیف برخورد كرد و یا برهانی كه چرا ابن زیاد را با نقشه ی شریك و یا گونه ی دیگر به دام نینداخت و از بین نبرد، این ها نمی دانند كه تحمل حكومت علوی حتی پس از واقعه ی كربلا شكل نگرفت و كارها هماهنگ نشد و نمی دانند كه مأموریت مسلم در حد ارزیابی بود و حتی حسین علیه السلام بارها به اصحابی كه اذن می خواستند تا سر كرده ای را بزنند اجازه نداد و شروع نكرد.

كسانی كه می توانند در پناه رضاخان یا محمد رضاخان با آن همه فشار زندگی كنند، كسانی كه می توانند همراه صدام و مبارك و حسن و حسین و فهد با اسلام خود جشن بگیرند، كسانی كه می توانند در سوئد یا هلند یا اروپا و آمریكا با آزادی به انسانیت خویش پای بند باشند، باید بدانند كه این ها از آدمیت و اسلام و تشیع بهره ای نبرده اند.

كسانی كه خود را باور كرده اند و از حكومت، رشد و تربیت و تعلیم، نه


سوادآموزی و بهداشت و رفاه، را می خواهند، چگونه می توانند در زیر این سقف های كوتاه سر بلند كنند.گرچه با تو بودن را هنوز نیاموخته ام، ولی با غیر تو بودن را هم نمی توانم.تشیع و اسلام و انسانیت ما با این ناتوانی از تحمل غیر معصوم و غیر اولیای حق آغاز می شود و درجه می گیرد.


[1] مفاتيح الجنان، زيارت مخصوصه ي امام حسين عليه السلام.

[2] بحارالانوار، ج 45، ص 22، كلامي كه امام حسين عليه السلام به عمرو بن قرظة الانصاري فرمودند.بعد از آن كه او تيرها و نيزه ها و شمشيرهاي زيادي را بر خود پسنديد تا به امام حسين عليه السلام آسيبي نرسد، و بعد از اين همه از حضرت مي پرسند: يابن رسول الله «أوفيت»؟ و حضرت مي فرمايند: «نعم انت أمامي في الجنة».

[3] موسوعة كلمات الامام الحسين عليه السلام، ص 360، معهد تحقيقات باقر العلوم.

[4] صادق نجمي، ص 51، طبع جامعه ي مدرسين.

[5] بحارالانوار، ج 44، ص 280، ح 10 و11.

[6] بحارالانوار، ج 44، ص 282، ح 14.

[7] بحارالانوار، ج 44، صص 284 و 280.

[8] بحارالانوار، ج 44، ص 344.