کد مطلب:170 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:451

امـــوات
احكـام امـوات



مسأله 515ـ مستحبّ است بعد از مرگ دهان میّت را روی هم بگذارند كه باز نماند، چشمها و چانه میّت را ببندند، دست و پای او را صاف كرده و پارچه ای روی او بیندازند، برای تشییع جنازه او مؤمنین را خبر كنند، تا وقتی از محل مردن حركت نداده اند رو به قبله باشد و در دفن او عجله نمایند، ولی اگر یقین به مرگ او ندارند، باید صبر كنند تا كاملاً معلوم شود.



مسأله 516ـ اگر میّت زن حامله باشد و هنوز بچّه در شكم او زنده است و یا احتمال زنده بودن او را بدهند، باید پهلوی چپ او را بشكافند و طفل را بیرون آورند، سپس پهلو را بدوزند و چنانچه دسترسی به اهل اطّلاع بوده باشد این كار را زیر نظر آنها انجام دهند.



مسأله 517ـ غسل و كفن و نماز و دفن میّت مسلمان واجب كفائی است یعنی،

اگر بعضی انجام دهند، از دیگران ساقط می شود چنانچه هیچ كس انجام

ندهد، همه معصیت كرده اند و در این مسأله تفاوتی میان فرقه های مختلف مسلمانان نیست.



مسأله 518ـ هرگاه كسی مشغول وظایف بالا شود بر دیگران واجب نیست

اقدام نمایند، امّا اگر عمل خود را نیمه كاره بگذارد باید دیگران تمام كنند

و هرگاه شك كند كسی اقدام به كارهای میّت كرده است یا نه، باید خودش









[100]



اقدام كند.



مسأله 519ـ هرگاه كسی اقدام به غسل یا كفن و نماز و دفن میّت كرده و ندانیم صحیح به جا آورده یا باطل، باید بگوییم صحیح بوده، امّا اگر یقین داریم باطل انجام داده است باید دوباره انجام دهیم.



مسأله 520ـ برای غسل و كفن و نماز و دفن میّت باید از ولیّ او اجازه بگیرند، شوهر نسبت به زن خود از همه اَوْلی است، سپس كسانی كه از میّت ارث می برند به ترتیبی كه در ارث بیان شده ولایت بر میّت دارند و چنانچه در یك طبقه وارث مرد و زن باشند، احتیاط این است از هر دو اجازه بگیرند.



مسأله 521ـ اگر كسی بگوید من وصی یا ولیّ میّت هستم، یا ولیّ میّت به من اجازه داده كه اعمال او را انجام دهم و بدن میّت در اختیار اوست، انجام كارهای میّت باید با اجازه او باشد.



مسأله 522ـ هرگاه میّت برای كارهای خود شخص دیگری غیر از ولی را معیّن كند، مثلاً وصیّت كند فلان شخص بر من نماز بخواند، واجب است به آن عمل شود و احتیاط مستحب آن است كه از ولی هم اجازه بگیرد، امّا كسی كه میّت، او را برای انجام این كارها معیّن كرده واجب نیست این وصیّت را قبول كند، اگرچه قبول بهتر است و اگر قبول كرد باید به آن عمل كند.



مسأله 523ـ هرگاه بداند ولی راضی است، امّا صریحاً با زبان اجازه نداده است، همین اندازه كه اجازه او از ظاهر حال نمایان باشد كافی است.







6ـ غسل میّت



مسأله 524ـ واجب است میّت مسلمان را سه غسل بدهند: اوّل با آبی كه با سدر مخلوط باشد، دوم با آبی كه با كافور مخلوط است، سوم با آب تنها، ولی شهید و بعضی دیگر غسل ندارند كه شرح آن بعداً خواهد آمد.

احكام غسل میّت



مسأله 525ـ مانعی ندارد سدر و كافور به اندازه ای باشد كه آب را مضاف كند، ولی باید به اندازه ای كم نباشد كه بگویند سدر و كافور با آب مخلوط نشده است و در صورتی كه مضاف شود بهتر این است میّت را اوّل با آن بشویند و بعد آب روی بدن او بریزند تا به صورت مطلق در آید.



مسأله 526ـ هرگاه سدر و كافور به اندازه لازم پیدا نشود، بنابر احتیاط واجب باید همان مقدار كه به آن دسترسی دارند در آب بریزند و اگر آن هم پیدا نشود به جای آن با آب معمولی غسل دهند.



مسأله 527ـ كسی كه برای حج یا عمره احرام بسته است هرگاه پیش از تمام كردن طواف و قبل از حلال شدن بوی خوش بر او، از دنیا برود باید به جای آب كافور او را با آب معمولی غسل دهند.



مسأله 528ـ كسی كه میّت را غسل می دهد باید مسلمان و بالغ و عاقل باشد و مسائل لازم غسل را بداند و احتیاط مستحب آن است كه شیعه دوازده امامی باشد.



مسأله 529ـ غسل میّت باید با قصد قربت،یعنی برای خدا انجام داده شود.



مسأله 530ـ بچّه مسلمان اگر چه از زنا باشد غسل او واجب است و كسی كه از بچّگی دیوانه بوده و با همان حال بالغ شده، چنانچه پدر یا مادر او مسلمان باشد غسل او واجب است، همچنین كسی كه قبلاً مسلمان بوده و بعد دیوانه شده است.



مسأله 531ـ بچّه سقط شده ای را كه چهار ماه یا بیشتر دارد باید غسل دهند و اگر كمتر از آن باشد بنابر احتیاط واجب در پارچه ای بپیچند و بدون غسل دفن كنند.



مسأله 532ـ مرد نمی تواند زن را غسل دهد، همچنین زن نمی تواند مرد را غسل دهد، مگر زن و شوهر كه هر كدام می تواند دیگری را غسل دهد، هرچند احتیاط مستحب آن است كه اگر ضرورتی نیست این كار را نكنند.



مسأله 533ـ مرد می تواند دختر بچّه ای را كه سن او از سه سال كمتر است غسل دهد و زن هم می تواند پسر بچّه ای را كه سه سال كمتر دارد غسل دهد.









[102]



مسأله 534ـ اگر برای غسل دادن میّت مرد، مرد پیدا نشود زنانی كه با او محرمند می توانند او را غسل دهند، همچنین اگر برای غسل دادن میّت زن، زن پیدا نشود مردهایی كه با او محرمند می توانند او را غسل دهند و بهتر است از روی لباس باشد.



مسأله 535ـ هرگاه میّت مرد را مرد غسل دهد و یا میّت زن را زن غسل دهد، جایز است غیر از عورت، بدن او را برهنه كند.



مسأله 536ـ نگاه كردن به عورت میّت حرام است ولی غسل را باطل نمی كند.



مسأله 537ـ هرگاه عضوی از بدن میّت ملاقات با نجس كرده باشد، باید پیش از آن كه آن را غسل بدهند آب بكشند و احتیاط مستحب آن است كه تمام بدن میّت را پیش از شروع غسل از نجاست بشویند.



مسأله 538ـ غسل میّت مثل غسل جنابت است و احتیاط آن است كه تا غسل ترتیبی ممكن است غسل ارتماسی ندهند، ولی جایز است در غسل ترتیبی هر یك از سه قسمت بدن را به ترتیب در آب فرو برند. هرگاه زن حائض یا شخص جُنُب از دنیا برود همان غسل میّت برای او كافی است.



مسأله 539ـ جایز نیست برای غسل دادن میّت مزد بگیرند، ولی مزد گرفتن برای كارهای مقدّماتی و نظافت او و مانند آن اشكالی ندارد.



مسأله 540ـ اگر آب پیدا نشود، یا بدن میّت طوری باشد كه نمی توان آن را غسل داد و یا به خاطر هر مانع دیگر غسل ممكن نشود، باید میّت را عوض هر غسل یك تیمّم بدهند، به این ترتیب كه تیمّم دهنده روبروی میّت قرار می گیرد و دست خود را بر زمین می زند و به صورت و پشت دستهای میّت می كشد.







احكام كفن كردن



مسأله 541ـ واجب است میّت مسلمان را با سه پارچه كه یكی را لنگ و دیگری را پیراهن و دیگری را سرتاسری می نامند كفن كنند.



مسأله 542ـ «لنگ» باید از ناف تا زانو تمام اطراف بدن را بپوشاند و بهتر آن است









[103]



كه از سینه تا روی پا برسد و بنابر احتیاط واجب «پیراهن» باید از سر شانه تا نصف ساق، تمام اطراف بدن را بپوشاند و بلندی «سرتاسری» بنابر احتیاط واجب باید بقدری باشد كه بستن دو سر آن ممكن شود و پهنای آن به اندازه ای باشد كه یك طرف آن روی طرف دیگر قرار گیرد.



مسأله 543ـ كفن را بطور متعارف از واجب و مستحب می توان از اموال میّت برداشت، هرچند صغیر داشته باشد، امّا زاید بر متعارف را نمی توان از حقّ صغیر برداشت، مگر این كه وصیّت كرده باشد، كه در این صورت می توان مقدار اضافی را از ثلث حساب كرد.



مسأله 544ـ مقدار واجب كفن و هزینه واجبات دیگر مانند غسل و حُنُوط و دفن را از اصل مال برمی دارند، و احتیاجی به وصیّت ندارد و اگر میّت مالی نداشته باشد، از بیت المال می دهند.



مسأله 545ـ كفن زن بر عهده شوهر است، هرچند از خودش مال داشته باشد و زنی كه طلاق رجعی گرفته هرگاه پیش از تمام شدن عدّه بمیرد، كفن او نیز بر شوهر است.



مسأله 546ـ هرگاه میّت مالی نداشته باشد، بر خویشاوندان او واجب نیست كفن او را بپردازند، هرچند واجب النّفقه آنها باشد، ولی اگر راه دیگری نباشد احتیاط واجب آن است كه شخصی كه میّت، واجب النّفقه اوست كفن او را بدهد.



مسأله 547ـ احتیاط واجب آن است كه هریك از سه پارچه كفن بقدری ضخیم باشد كه زیر آن پیدانباشد.



مسأله 548ـ كفن كردن با پارچه غصبی جایز نیست، هرچند چیز دیگری پیدا نشود و چنانچه با پارچه غصبی كفن كرده باشند و صاحب آن راضی نشود، باید از تنش بیرون آورند، اگرچه او را دفن كرده باشند و این بر عهده كسی است كه این كار را كرده و نیز كفن كردن با پوست مردار و چیز نجس، جایز نیست، و احتیاط واجب آن است كه با پارچه ابریشمی خالص، یا پارچه طلا بافت و پارچه ای كه از پشم و









[104]



موی حیوان حرام گوشت گرفته شده باشد كفن نكنند، مگر این كه ناچار باشند.



مسأله 549ـ كفن كردن در پوست حیوانات هرچند حلال گوشت باشد در غیر حال ضرورت اشكال دارد، ولی كفن كردن با پارچه ای كه از پشم یا موی حیوان حلال گوشت تهیّه شده اشكال ندارد، اگرچه احتیاط مستحب ترك آن است.



مسأله 550ـ اگر كفن به نجاستی از خارج، یا از خود میّت نجس شود باید آن را بشویند،یا اگر كفن ضایع نمی شود قسمت نجس را ببرند و اگر ممكن نیست، چنانچه بتوانند آن را عوض كنند.



مسأله 551ـ كسی كه برای حج یا عمره احرام بسته اگر از دنیا برود باید او را مثل دیگران كفن كنند و پوشاندن سر و صورت او اشكال ندارد.







احكام حَنُوط



مسأله 552ـ بعد از تمام شدن غسل، واجب است میّت را «حَنُوط» كنند، یعنی به محلهای هفتگانه سجده (پیشانی، كف دستها، سر زانوها و سر دو انگشت بزرگ پاها) كافور بمالند و احتیاط آن است مقداری از كافور روی این اعضا بگذارند و باید كافور، پاك و مباح و تازه باشد، بطوری كه عطر معمولی خود را حفظ كند.



مسأله 553ـ احتیاط آن است كه اوّل كافور را به پیشانی میّت بمالند، بعد به اعضای دیگر و این كار قبل از كفن كردن، یا در اثنای آن باشد، نه بعد از آن.



مسأله 554ـ كسی كه برای حج یا عمره احرام بسته است اگر از دنیا برود حنوط و هیچ بوی خوش دیگری برای او جایز نیست.



مسأله 555ـ زنی كه شوهرش مرده و هنوز در عدّه وفات است، حرام است خود را خوشبو كند، ولی اگر بمیرد حنوط او واجب است.



مسأله 556ـ احتیاط آن است كه میّت را با مشك و عنبر و عطرهای دیگر خوشبو نكنند، حتّی برای حنوط، اینها را با كافور مخلوط ننمایند.



مسأله 557ـ اگر كافور به اندازه غسل و حنوط نباشد بنابر احتیاط واجب غسل را









[105]



مقدّم دارند و اگر برای هفت عضو نرسد پیشانی را مقدم دارند.



مسأله 558ـ شایسته است قدری تربت حضرت سیّدالشّهداء(علیه السلام) را با كافور مخلوط كنند، امّا بقدری زیاد نباشد كه آن را كافور نگویند.



مسأله 559ـ مستحبّ است دو چوب تر و تازه در قبر همراه میّت بگذارند، خواه داخل كفن باشد یا بیرون آن.







نماز میّت



مسأله 560ـ واجب است بر هر میّت مسلمان و بالغ نماز بخوانند و بر بچّه نابالغ اگر كمتر از شش سال نداشته باشد نیز احتیاط واجب آن است كه نماز بخوانند.



مسأله 561ـ نماز میّت باید بعد از غسل و حنوط و كفن كردن خوانده شود و اگر پیش از اینها، یا در بین اینها بخوانند باطل است، هرچند از روی فراموشی یا ندانستن مسأله باشد.



مسأله 562ـ در نماز میّت، وضو و غسل یا تیمّم و پاك بودن بدن و لباس شرط نیست; ولی احتیاط مستحب آن است كه تمام اموری را كه در نمازهای دیگر لازم است رعایت كنند.



مسأله 563ـ واجب است نماز میّت را رو به قبله بخوانند و نیز احتیاط واجب آن است كه میّت را مقابل نمازگزار به پشت بخوابانند بطوری كه سر او به طرف راست نمازگزار و پای او به طرف چپ نمازگزار باشد.



مسأله 564ـ مكان نمازگزار باید از جای میّت پست تر و بلندتر نباشد، ولی مختصر پستی و بلندی اشكال ندارد، همچنین نمازگزار نباید از میّت دور بایستد، ولی كسانی كه به جماعت می خوانند اگر دور باشند و به صف اتّصال داشته باشند اشكالی ندارد.



مسأله 565ـ نمازگزار باید در مقابل میّت بایستد و پرده و دیواری حائل نباشد، ولی









[106]



گذاردن میّت در تابوت و مانند آن، اشكال ندارد.



مسأله 566ـ نماز میّت را باید ایستاده و با قصد قربت بخواند و در موقع نیّت، میّت را معیّن كند مثلاً نیّت كند «نماز می خوانم بر این میّت قربة الی اللّه» و اگر كسی نباشد كه بتواند نماز میّت را ایستاده بخواند باید نشسته بر او نماز خواند.



مسأله 567ـ هرگاه میّت وصیّت كرده شخص معیّنی بر او نماز بخواند، عمل به وصیّت او واجب است و لازم نیست از ولی اجازه بگیرد، هرچند احتیاط مستحب آن است كه اجازه بگیرد.



مسأله 568ـ مكروه است بر میّت چند مرتبه نماز بخوانند، بلكه اگر یك نفر چند مرتبه بخواند محلّ اشكال است، ولی اگر میّت اهل علم و فضل و تقوا باشد مكروه نیست.



مسأله 569ـ هرگاه میّت را عمداً یا از روی فراموشی یا به جهت عذری بدون نماز دفن كنند، یا بعد از دفن معلوم شود نمازی كه بر او خوانده شده باطل بوده است، واجب است با همان ترتیب به قبرش نماز بخوانند.







دستور نماز میّت



مسأله 570ـ نماز میّت پنج تكبیر دارد و اگر نمازگزار پنج تكبیر به این ترتیب بگوید كافی است: بعد از نیّت و گفتن تكبیر اوّل بگوید: اَشْهَدُ اَنْ لا إلهَ إلاَّ اللّهُ وَ اَنَّ مُحَمَّداً رَسُولُ اللّهِ و بعد از تكبیر دوم بگوید: اللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَ آلِ مُحَمَّد و بعد از تكبیر سوم بگوید: اللّهُمَّ اغْفِرْ لِلْمُؤمِنینَ وَ الْمُؤمِناتِ و بعد از تكبیر چهارم اگر میّت مرد است بگوید: اللّهُمَّ اغْفِرْ لِهذَا الْمَیِّتِ و اگر زن است بگوید: اللّهُمَّ اغْفِرْ لِهذِهِ الْمَیِّتِ و بعد، تكبیر پنجم را بگوید و بهتر است بعد از تكبیر اوّل بگوید: اَشْهَدُ اَنْ لا إلهَ إلاَّ اللّهُ وَحْدَهُ لا شَرِیكَ لَهُ وَ اَشْهَدُ اَنَّ مُحَمَّداً عَبْدُهُ وَ رَسُولُهُ اَرْسَلَهُ بِالْحَقِّ بَشیراً وَ نَذیراً بَیْنَ یَدَیِ السّاعَةِ و بعد از تكبیر دوم بگوید: اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَ آلِ مُحَمَّد وَ بارِكْ عَلی مُحَمَّد وَ آلِ مُحَمَّد وَ ارْحَمْ مُحَمَّداً وَ آلَ مُحَمَّد كَاَفْضَلِ مَا صَلَّیْتَ وَ بارَكْتَ وَ تَرَحَّمْتَ عَلی إبْراهیمَ وَ آلِ









[107]



اِبْراهیمَ إنَّكَ حَمیدٌ مَجیدٌ وَ صَلِّ عَلی جَمیعِ الاْنْبِیاءِ وَ الْمُرْسَلینَ وَ الشُّهَداءِ وَ الصِّدّیقینَ وَ جَمیعِ عِبادِ اللّهِ الصّالِحینَ بعد از تكبیر سوم بگوید: اَللّهُمَّ اغْفِرْ لِلْمُؤمِنینَ وَ الْمُؤمِناتِ وَ الْمُسْلِمینَ وَ الْمُسْلِماتِ الاْحْیاءِ مِنْهُمْ وَ الاْمْواتِ تابِعْ بَیْنَنا وَ بَیْنَهُمْ بِالْخَیْراتِ إنَّكَ مُجیبُ الدَّعَواتِ إنَّكَ عَلی كُلِّ شَیْء قَدیرٌ و بعد از تكبیر چهارم اگر میّت مرد است بگوید: اَللّهُمَّ إنَّ هذا عَبْدُكَ وَ ابْنُ عَبْدِكَ وَ ابْنُ اَمَتِكَ نَزَلَ بِكَ وَ اَنْتَ خَیْرُ مَنْزُول بِهِ اَللّهُمَّ اِنّا لا نَعْلَمُ مِنْهُ إلاّ خَیْراً وَ اَنْتَ اَعْلَمُ بِهِ مِنّا اَللّهُمَّ اِنْ كانَ مُحْسِناً فَزِدْ فی اِحْسانِهِ وَ اِنْ كانَ مُسیئاً فَتَجاوَزْ عَنْهُ وَ اغْفِرْ لَهُ اَللّهُمَّ اجْعَلْهُ عِنْدَكَ فی اَعْلی عِلِّیّینَ وَاخْلُفْ عَلَی اَهْلِهِ فِی الْغابِرینَ وَ ارْحَمْهُ بِرَحْمَتِكَ یا اَرْحَمَ الرّاحِمینَ و بعد، تكبیر پنجم را بگوید ولی اگر میّت زن است بعد تكبیر چهارم بگوید: اَللّهُمَّ اِنَّ هذِهِ اَمَتُكَ وَ ابْنَةُ عَبْدِكَ وَ ابْنَةُ اَمَتِكَ نَزَلَتْ بِكَ وَ اَنْتَ خَیْرُ مَنْزُول بِهِ اَللّهُمَّ اِنّا لا نَعْلَمُ مِنْها إلاّ خَیْراً وَ اَنْتَ اَعْلَمُ بِها مِنّا اَللّهُمَّ اِنْ كانَتْ مُحْسِنَةً فَزِدْ فی اِحْسَانِها وَ اِنْ كَانَتْ مُسیئَةً فَتَجاوَزْ عَنْها وَ اغْفِرْ لَها اَللّهُمَّ اجْعَلْها عِنْدَكَ فی اَعْلی عِلِّیّینَ وَ اخْلُفْ عَلی اَهْلِها فِی الْغابِرینَ وَ ارْحَمْها بِرَحْمَتِكَ یا اَرْحَمَ الرّاحِمینَ و اگر نماز بر چند نفر مرد بخواند، می گوید: اَللّهُمَّ اِنَّ هوُلاءِ عَبیدُكَ وَ اَبْناءُ عَبیدِكَ وَ اَبْناءُ اِمائِكَ نَزَلُوا بِكَ وَ اَنْتَ خَیْرُ مَنْزُول بِهْ... و بقیّه ضمیرها را جمع مذكر می آورد. و در مورد چند زن ضمیرها و اسماء اشاره را به صورت مؤنّث می آورد و در تثنیه به صورت تثنیه.



مسأله 571ـ باید تكبیرها و دعا را طوری پشت سر هم بخوانند كه نماز از صورت خود خارج نشود و احتیاط واجب آن است كه در وسط نماز با كسی سخن نگویند.



مسأله 572ـ مستحبّ است نماز میّت را با جماعت بخوانند، ولی كسی كه نماز میّت را با جماعت بخواند باید تمام تكبیرها و دعاهای آن را بخواند و همان گونه كه گفته شد خواندن دعاهای مفصّل بالا مستحبّ است و اگر كسی آن را حفظ ندارد، می تواند از روی كتاب بخواند.







مستحبّات نماز میّت



مسأله 573ـ مستحبّ است كسی كه نماز میّت می خواند با وضو یا غسل یا تیمّم









[108]



باشد و احتیاط آن است در صورتی تیمّم كند كه وضو و غسل ممكن نباشد، یا اگر وضو بگیرد و غسل كند، به نماز میّت نرسد، علاوه بر این مستحبّ است امور دیگری را به امید ثواب پروردگار در نماز میّت رعایت كند: اوّل اگر میّت مرد است امام جماعت یا كسی كه فرادی بر او نماز می خواند مقابل وسط قامت او بایستد و اگر میّت زن است مقابل سینه اش. دوم پابرهنه نماز بخواند. سوم در هر تكبیر دستها را بلند كند. چهارم فاصله او با میّت بقدری كم باشد كه اگر باد لباسش را حركت دهد، به جنازه برسد. پنجم اگر نماز را با جماعت می خوانند امام جماعت تكبیر و دعاها را بلند بخواند و كسانی كه با او نماز می خوانند، آهسته بخوانند ششم نمازگزار برای میّت و مومنین زیاد دعا كند. هفتم قبل از نماز سه مرتبه بگوید: «الصّلاة». هشتم نماز را در جایی بخواند كه عده بیشتری برای نماز میّت حاضر می شوند. نهم بهتر است نماز میّت را در مسجد نخوانند، مگر در مسجد الحرام. دهم زن حائض اگر نماز میّت را به جماعت بخواند در یك صف، تنها بایستد.







احكام دفن



مسأله 574ـ میّت را باید طوری دفن كنند كه بوی او بیرون نیاید و درندگان هم به او دسترسی پیدا نكنند، اگر ترس آن باشد كه جانور به جسد آسیب رساند باید قبر او را با آجر و مانند آن محكم كنند.



مسأله 575ـ هرگاه دفن میّت در زمین ممكن نباشد واجب است به جای دفن، او را در بنا، یا تابوتی بگذارند و اطراف آن را ببندند.



مسأله 576ـ هنگام دفن كردن باید میّت را در قبر به پهلوی راست بخوابانند بطوری كه رو به قبله باشد.



مسأله 577ـ هرگاه كسی در كشتی بمیرد چنانچه بدن او فاسد نمی شود و بودنش در كشتی مانعی ندارد باید صبر كنند تا به خشكی برسند و او را در زمین دفن نمایند









[109]



وگرنه باید او را غسل دهند و حنوط و كفن كنند و نماز بخوانند بعداً او را در چیزی كه حیوانات آبی نتوانند به بدن او دست یابند بگذارند و در آن را محكم كنند و به دریا بیندازند و اگر این هم ممكن نشود چیز سنگینی به پایش ببندند و به دریا بیفكنند و واجب است او را تا ممكن است در جایی بیندازند كه فورا طعمه حیوانات دریا نشود.



مسأله 578ـ هرگاه خوف این باشدكه دشمن قبر میّت را بشكافد و بدن او را بیرون آورد و یا به آن آسیب رساند، چنانچه ممكن باشد باید بطوری كه در مسأله پیش گفته شد او را به دریا بیندازند.



مسأله 579ـ مخارج محكم كردن قبر میّت در جایی كه لازم است و همچنین هزینه انداختن در دریا را باید از اصل مال میّت بردارند.



مسأله 580ـ اگر زن كافری از دنیا برود و بچّه در شكم او نیز بمیرد، چنانچه پدر آن بچّه مسلمان باشد باید زن را در قبر به پهلوی چپ پشت به قبله بخوابانند تا روی بچّه به طرف قبله باشد، حتّی اگرهنوزروح به بدن بچّه داخل نشده باشد (یعنی هنوز حسّ حركت پیدا نكرده است) بنابر احتیاط واجب به همین دستور عمل كنند.



مسأله 581ـ دفن مسلمان در قبرستان غیر مسلمان و دفن كافر در قبرستان مسلمان جایز نیست بنابر احتیاط واجب، همچنین دفن مسلمان در جایی كه نسبت به او بی احترامی باشد حرام است، مانند جایی كه خاكروبه و كثافت می ریزند.



مسأله 582ـ میّت را نباید در جای غصبی دفن كنند و همچنین در جایی كه برای دفن وقف نشده است (مانند مساجد و مدارس دینی)، مگر این كه از اوّل جایی را برای دفن در نظر بگیرند و از وقف مستثنا كنند.



مسأله 583ـ دفن میّت در قبر مرده دیگر در صورتی كه موجب نبش نشود (یعنی بدن مرده قبلی ظاهر نگردد) و زمین هم مباح یا وقف عام باشد مانعی ندارد.



مسأله 584ـ بنابراحتیاط واجب چیزی كه از میّت جدا می شود، حتّی مو یا ناخن و دندان را باید با او دفن كرد، ولی به صورتی كه موجب نبش قبر نشود، امّا دفن ناخن









[110]



و دندانی كه در حال حیات از انسان جدا می شود واجب نیست، هر چند بهتر است.



مسأله 585ـ هرگاه كسی در چاه بمیرد و بیرون آوردنش ممكن نباشد باید درِ چاه را ببندند و همان چاه را قبر او قرار دهند و در صورتی كه چاه مال غیر باشد، باید به نحوی او را راضی كنند.



مسأله 586ـ هرگاه بچّه ای در رحم مادر بمیرد و ماندنش در رحم برای مادر خطر داشته باشد، باید به آسانترین راه ممكن او را بیرون آورند، حتّی اگر ناچار شوند او را قطعه قطعه كنند اشكال ندارد، این كار باید در درجه اوّل به وسیله شوهرش اگر اهل فن است و در درجه بعد زنی كه اهل فن باشد انجام شود و اگر ممكن نیست، از مرد محرمی كه اهل فن است استفاده كنند و در غیر این صورت، ناچار باید از مرد نامحرمی كه اهل فن است كمك بگیرند.



مسأله 587ـ هرگاه مادر بمیرد و بچّه در شكمش زنده باشد باید فورا بچّه را بوسیله كسانی كه در مسأله پیش اشاره شد از هر طرفی كه سالم بیرون می آید بیرون آورند و دوباره شكم او را بدوزند و حتّی الامكان باید این كار زیر نظر اهل فن انجام گیرد و اگر اهل فن نباشد، پهلوی چپ را می شكافند و بچّه را فورا بیرون می آورند.







مستحبّات دفن



مسأله 588ـ مستحبّ است به امید این كه مطلوب پروردگار باشد امور زیر را در دفن میّت رعایت كنند:



1ـ قبر را به اندازه قامت انسان متوسط گود كنند.



2ـ میّت را در نزدیكترین قبرستان دفن نمایند، مگر آن كه قبرستان دورتر، از جهتی بهتر باشد، مثل این كه افراد خوب در آنجا دفن شده اند، یا مردم برای فاتحه بیشتر به آنجا می روند.



3ـ هنگام دفن، جنازه را در چند قدمی قبر بر زمین بگذارند و تا سه مرتبه، كم كم نزدیك ببرند و در مرتبه چهارم وارد قبر كنند.









[111]



4ـ اگر میّت مرد است او را از طرف سر وارد قبر كنند و اگر زن است از طرف عرض بدن و به هنگام وارد كردن او پارچه ای روی قبر بگیرند.



5ـ جنازه را با آرامی از تابوت بردارند و با آرامی وارد قبر كنند، و دعاهایی كه دستور داده شده پیش از دفن و موقع دفن بخوانند.



6ـ قبر لحد داشته باشد، یعنی آن راطوری بسازند كه خاك روی بدن میّت نریزد،به این ترتیب كه قسمت پایین قبررا باریكتر كنند و بعد از گذاشتن میّت در قبر، بالای آن خشت یا آجر بچینند و یا طرف قبله قبر را كمی از پایین توسعه دهند به اندازه ای كه میّت در آن قرار بگیرد.



7ـ پشت سر میّت مقداری خاك یا خشت بگذارند كه وقتی او را به طرف راست می خوابانند به عقب برنگردد.



8ـ بعد از گذاشتن در قبر، گره كفن را باز كنند و صورت میّت را روی خاك بگذارند و بالشی از خاك زیر سر او قرار دهند.



9ـ كسی كه میّت را در قبر می گذارد با طهارت و سربرهنه و پا برهنه باشد و غیر از خویشان میّت، با پشت دست خاك بر قبر بریزند و بگویند: «اِنَّا لِلّهِ وَ اِنَّا اِلَیْهِ راجِعُونَ» و اگر میّت زن است كسی كه با او محرم است او را در قبر بگذارد و اگر محرم نباشد خویشانش او را در قبر بگذارند.



10ـ پیش از آن كه «لحد» را بپوشانند دست راست به شانه میّت بزنند و او را حركت دهند و سه مرتبه بگویند:



اِسْمَعْ اِفْهَمْ یا فُلانَ ابْنِ فُلان (و به جای فلان ابن فلان اسم میّت و پدرش را ببرند) مثلاً سه مرتبه بگویند: «اِسْمَعْ اِفْهَمْ یا مُحَمَّدَ بْنِ عَلِی» سپس به ترتیب زیر او را به عقاید حقّه اسلامی تلقین دهند و بگویند:



«هَلْ اَنْتَ عَلَی الْعَهْدِ الَّذِی فارَقْتَنا عَلَیْهِ مِنْ شَهادَةِ اَنْ لا اِلهَ إلاَّ اللّهُ وَحْدَهُ لا شَریكَ لَهُ وَ اَنَّ مُحَمَّداً صَلَّی اللّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ عَبْدُهُ وَ رَسُولُهُ وَ سَیِّدُ النَّبِیّینَ وَ خاتَمُ الْمُرْسَلینَ وَ اَنَّ عَلِیَّاً اَمیرُ الْمُؤمِنینَ وَ سَیِّدُ الْوَصِیّینَ وَ اِمامٌ افْتَرَضَ اللّهُ طاعَتَهُ عَلَی الْعالَمینَ، وَ اَنَّ الْحَسَنَ وَ









[112]



الْحُسَیْنَ وَ عَلِیَّ بْنَ الْحُسَیْنِ وَ مُحَمَّدَ بْنَ عَلِیٍّ وَ جَعْفَرَ بْنَ مُحَمَّد وَ مُوسَی بْنَ جَعْفَر وَ عَلِیَّ بْنَ مُوسی وَ مُحَمَّدَ بْنَ عَلِیٍّ وَ عَلِیَّ بْنَ مُحَمَّد وَ الْحَسَنَ بْنَ عَلِیٍّ وَ الْقائِمَ الحُجَّةَ الْمَهْدِیَّ صَلَواتُ اللّهِ عَلَیْهِمْ اَئِمَّةُ الْمُؤمِنینَ وَ حُجَجُ اللّهِ عَلَی الْخَلْقِ اَجْمَعینَ، وَ اَئِمَّتُكَ اَئِمَّةُ هُدیً اَبْرارٌ یا فُلانَ بْنَ فُلان (و به جای فلان بن فلان، اسم میّت و پدرش را بگویند) و بعد بگویند: اِذا اَتاكَ الْمَلَكانِ الْمُقَرَّبانِ رَسُولَیْنَ مِنْ عِنْدِ اللّهِ تَبارَكَ وَ تَعَالی وَ سَئَلاكَ عَنْ رَبِّكَ وَ عَنْ نَبِیِّكَ وَ عَنْ دینِكَ وَ عَنْ كِتابِكَ وَ عَنْ قِبْلَتِكَ وَ عَنْ اَئِمَّتِكَ فَلاْ تَخَفْ وَ لا تَحْزَنْ وَ قُلْ فی جَوابِهِما: اَللّهُ رَبِّی وَ مُحَمَّدٌ صَلَّی اللّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ نَبِیّی وَ الاْسْلامُ دِینی وَ الْقُرآنُ كِتابی وَ الْكَعْبَةُ قِبْلَتی وَ اَمیرُالْمُؤمِنینَ عَلِیُّ بْنُ اَبی طالِب اِمامی وَ الْحَسَنُ بْنُ عَلِیٍّ الُْمجْتَبی اِمامِی وَ الْحُسَیْنُ بْنُ عَلِیٍّ الشَّهیدُ بِكَرْبَلاءَ اِمامی وَ عَلِیٌّ زَیْنُ الْعابِدینَ اِمامی وَ مُحَمَّدٌ الْباقِرُ اِمامی وَ جَعْفَرٌ الصّادِقُ اِمامی وَ مُوسَی الْكاظِمُ اِمامی وَ عَلِیٌّ الرِّضا اِمامی وَ مُحَمَّدٌ الْجَوادُ اِمامی وَ عَلِیٌّ الْهادِیُ اِمامی وَ الْحَسَنُ الْعَسْكَرِیُّ اِمامی وَ الْحُجَّةُ الْمُنْتَظَرُ اِمامی هؤُلآءِ صَلَواتُ اللّهِ عَلَیْهِمْ اَجْمَعینَ اَئِمَّتی وَ سادَتی وَ قادَتی وَ شُفَعائی، بِهِمْ اَتَوَلّی وَ مِنْ اَعْدآئِهِمْ اَتَبَرَّءُ فِی الدُّنْیا وَ الاْخِرَةِ، ثُمَّ اعْلَم یا فُلانَ بْنَ فُلان (و به جای فلان بن فلان، اسم میّت و پدرش را بگویند) بعد بگویند: إِنَّ اللّهَ تَبارَكَ وَ تَعالی نِعْمَ الرَّبُّ وَ اَنَّ مُحَمَّداً صَلَّی اللّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ نِعْمَ الرَّسُولُ وَ اَنَّ عَلِیَّ بْنَ اَبیطالِب وَ اَوْلادَهُ الْمَعْصُومینَ الاْئِمَّةَ الإثْنَی عَشَرَ نِعْمَ الاْئِمَّةُ وَ أَنَّ مَا جَاءَ بِهِ مُحَمَّدٌ صَلَّی اللّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ حَقٌّ وَ أَنَّ الْمَوْتَ حَقٌّ وَ سُؤالَ مُنْكَر وَ نَكیر فِی الْقَبْرِ حَقٌّ وَ الْبَعْثَ حَقٌّ وَ النُّشُورَ حَقٌّ وَ الصِّراطَ حَقٌّ وَ الْمیزانَ حَقٌّ وَ تَطایُرَ الْكُتُبِ حَقٌّ وَ أَنَّ الْجَنَّةَ حَقٌّ وَ النّارَ حَقٌّ وَ أَنَّ السّاعَةَ آتِیَةٌ لا رَیْبَ فیهَا وَ أَنَّ اللّهَ یَبْعَثُ مَنْ فِی الْقُبُورِ. پس بگویند: اَفَهِمْتَ یا فُلانُ (و به جای فلان اسم میّت را بگوید) پس از آن بگویند: ثَبَّتَكَ اللّهُ بِالْقَوْلِ الثّابِتِ وَ هَدَاكَ اللّهُ اِلی صِراط مُسْتَقیم عَرَّفَ اللّهُ بَیْنَكَ وَ بَیْنَ اَولِیائِكَ فِی مُسْتَقَرٍّ مِنْ رَحْمَتِهِ. پس بگویند: اَللّهُمَّ جافِ الاْرْضَ عَنْ جَنْبَیْهِ وَ اَصْعِدْ بِرُوحِهِ اِلَیْكَ وَ لَقِّهِ مِنْكَ بُرْهاناً اَللّهُمَّ عَفْوَكَ عَفْوَكَ».



11ـ قبر را به صورت مربع مستطیل بسازند به اندازه چهار انگشت از زمین بلند كنند و نشانه ای روی آن بگذارند كه شناخته شود و روی قبر آب بپاشند و بعد از









[113]



پاشیدن آب، كسانی كه حاضرند دستها را بر قبر گذارند انگشتها را باز كرده در خاك فرو برند و هفت مرتبه سوره «إنّا انزلناه» بخوانند وبرای میّت طلب آمرزش كنند. 12ـ این دعا را بعد از آن بخوانند: «اَللّهُمَّ جافِ الاْرْضَ عَنْ جَنْبَیهِ وَ اَصْعِدْ اِلَیْكَ رُوحَهُ وَ لَقِّهِ مِنْكَ رِضْواناً وَ اَسْكِنْ قَبْرَهُ مِنْ رَحْمَتِكَ ما تُغْنِیهِ بِهِ عَنْ رَحْمَةِ مَنْ سِواكَ».



مسأله 589ـ مستحبّ است صاحبان عزا را تسلیت گویند، امّا اگر مدّتی گذشته است و خاطره مصیبت فراموش شده و به واسطه تسلیت مصیبت یادشان می آید ترك آن بهتر است و نیز شایسته است تا سه روز برای اهل خانه میّت غذا بفرستند.



مسأله 590ـ سزاوار است انسان در مرگ خویشاوندان، مخصوصاً در مرگ فرزند شكیبایی را از دست ندهد و هر وقت میّت را یاد می كند «اِنّا لِلّهِ وَ اِنّا اِلَیْهِ راجِعُونَ» بگوید و برای میّت قرآن بخواند و طلب آمرزش كند.



مسأله 591ـ جایز نیست انسان در مرگ كسی صورت و بدن خود را بخراشد، و به خود لطمه بزند، و پاره كردن یقه در مرگ غیر پدر و برادر نیز، جایز نیست.



مسأله 592ـ هرگاه مرد در مرگ زن یا فرزند، لباس خود را پاره كند یا زن در عزای میّت صورت خود را بخراشد بطوری كه خون بیاید، یا موی خود را بكند، بنابر احتیاط واجب باید مانند كفّاره قسم را بدهد، یعنی یك بنده آزاد كند، یا ده فقیر راطعام دهد و یا آنها را بپوشاند، بلكه اگر خون هم نیاید به این دستور عمل نماید.



مسأله 593ـ احتیاط واجب آن است كه در گریه بر میّت صدا را خیلی بلند نكنند.







نماز وحشت



مسأله 594ـ مستحبّ است به امید این كه مطلوب پروردگار باشد در شب اوّل قبر دو ركعت نماز وحشت برای میّت بخوانند، به این ترتیب كه در ركعت اوّل بعد از حمد یك مرتبه «آیة الكرسی» و در ركعت دوم بعد از حمد ده مرتبه انّا اَنْزَلْناه بخواند و بعد از سلام نماز بگوید: «اللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَ آلِ مُحَمَّد وَ ابْعَثْ ثَوابَهَا اِلَی









[114]



قَبْرِ فُلان» (و به جای فلان، اسم میّت را بگوید).



مسأله 595ـ نماز وحشت را در هرموقع از شب اوّل قبر می تواند به جا آورد، ولی مناسبتردر اوّل شب بعد از نماز عشا است.



مسأله 596ـ اگر دفن میّت به علتی به تأخیر بیفتد باید نماز وحشت را تا شب اوّل دفن او تأخیر بیندازد.







احكام نبش قبر



مسأله 597ـ نبش قبر مسلمان یعنی شكافتن قبر او حرام است، هر چند طفل یا دیوانه باشد و منظور از نبش قبر آن است كه آن را طوری بشكافند كه آثار بدن میّت ظاهر شود و اگر بدن ظاهر نشود اشكال ندارد، مگر این كه موجب هتك و بی احترامی باشد.



مسأله 598ـ اگر یقین داشته باشد بدن بكلی از بین رفته و خاك شده است شكافتن قبر اشكالی ندارد، مگر در قبور امامزاده ها و شهدا و علما و صلحا كه اگر سالها بر آن بگذرد نیز نبش قبر آنها جایز نیست.



مسأله 599ـ نبش قبر در چند مورد حرام نیست:



1ـ در صورتی كه میّت در زمین غصبی دفن شده باشد و مالك زمین راضی نشود، همچنین اگر كفن یا چیز دیگری كه با میّت دفن شده غصبی باشد، یا چیزی از اموال میّت كه به ورثه تعلّق دارد با او دفن شده باشد و ورثه راضی نشوند كه آن چیز در قبر بماند (مانند انگشتر یا زینت آلات قیمتی) حتّی اگر راضی شوند و ماندن آن در قبر اسراف باشد باید آن را بیرون آورند، امّا اگر میّت وصیّت كرده كه دعا یا انگشتری را مثلاً با او دفن كنند در صورتی كه وصیّت او بیش از ثلث نباشد و اسراف محسوب نشود نمی توانند قبر را بشكافند.



2ـ در صورتی كه برای اثبات حقّی لازم باشد بدن میّت را ببینند.









[115]



3ـ در موردی كه میّت را در جایی دفن كرده اند كه نسبت به او بی احترامی است، مانند قبرستان كفّار، یا جایی كه كثافات می ریزند.



4ـ برای انجام یك مطلب شرعی كه اهمّیّت آن از شكافتن قبر بیشتر است، مثل این كه بخواهند بچه زنده ای را از شكم زن حامله بیرون آورند (البتّه معلوم است بچّه مدّت كمی بعد از مادر ممكن است زنده بماند).



5ـ در جایی كه بترسند درنده ای به بدن میّت آسیب برساند، یا دشمن آن را بیرون آورد.



6ـ در موردی كه قسمتی از بدن میّت با او دفن نشده و بخواهند دفن كنند، ولی احتیاط واجب آن است كه آن قسمت را طوری دفن كنند كه بدن میّت ظاهر نشود.



مسأله 600ـ هرگاه كسی وصیّت كند بدن او را در جای معیّنی دفن كنند و به وصیّت او عمل نكنند و در جای دیگری دفن شود جایز نیست قبر او را نبش كنند و به جای مورد وصیّت انتقال دهند.



مسأله 601ـ هرگاه كسی وصیّت كند كه بعد از دفن، قبر او را نبش كرده و بدن او را به مشاهد مشرفه یا نقطه دیگر ببرند عمل به چنین وصیتی مشكل است.



مسأله 602ـ تأخیر دفن میّت درصورتیكه موجب هتكوتوهین او باشد جایز نیست.







احكام شهید



مسأله 603ـ غسل دادن میّت مسلمان و كفن كردن او چنان كه گفته شد واجب است ولی دو گروه از این حكم مستثنا هستند: اوّل «شهیدان راه خدا» یعنی كسانی كه در میدان جهاد در راه اسلام، همراه پیامبر(صلی الله علیه وآله) یا امام معصوم(علیه السلام) یا نایب خاصّ او كشته شده اند، همچنین كسانی كه در حال غیبت امام زمان(ارواحنا فداه) برای دفاع در برابر دشمنان اسلام كشته می شوند، خواه مرد باشند، یا زن، بزرگ باشند و یا كودك، در این گونه موارد غسل و كفن و حنوط واجب نیست، بلكه باید آنها را با









[116]



همان لباسهایشان بعد از خواندن نماز دفن كنند.



مسأله 604ـ حكم مسأله سابق درباره كسانی است كه در میدان جنگ كشته شده باشند، یعنی پیش از آن كه مسلمانان به او برسند جان داده است، امّا اگر به او برسند و زنده باشد، یا به صورت مجروح او را از میدان جنگ خارج سازند و در بیمارستان یا غیر آن از دنیا برود، گرچه ثواب شهیدان را دارد ولی حكم فوق شامل حال آنها نمی شود.



مسأله 605ـ در جنگهای امروز كه میدانهای جنگ وسعت دارد و گاه كیلومترها یا فرسخها مسافت را در بر می گیرد و گلوله های دشمن و مانند آن تا مسافت زیادی می رسد، تمام این صحنه كه مركز تجمّع سربازان است میدان جنگ محسوب می شود، ولی اگر دشمن بوسیله بمباران افرادی را دور از جبهه های جنگ به قتل برساند احكام بالا در مورد آنها جاری نیست.



مسأله 606ـ هرگاه به علّتی شهید برهنه شده باشد باید او را كفن كنند و بدون غسل دفن نمایند.



مسأله 607ـ دوم كسانی كه قتل آنها به عنوان قصاص یا حدّ شرعی واجب شده است و حاكم شرع به آنها دستور می دهد مراسم غسل میّت را خودشان در حال حیات انجام دهند و سه غسل را طبق دستوری كه قبلاً گذشت به جا آورده، سپس دو قسمت از قسمتهای سه گانه كفن را یعنی لنگ و پیراهن را می پوشند و مانند میّت حنوط می كنند و بعد از كشته شدن، قطعه سوم را بر آنها می پوشانند و نماز بر آنها خوانده و به همان حال دفنشان می كنند و لازم نیست خون را از بدن و كفن آنها بشویند، حتّی اگر بر اثر ترس و وحشت خود را نجس كنند، تكرار غسل لازم نیست.







غسلهای مستحب



مسأله 608ـ غسلهای مستحب در شرع اسلام بسیار فراوان است و از جمله،









[117]



غسلهای زیر است:



1ـ غسل جمعه كه از مهمترین و مؤكّدترین غسلهای مستحب محسوب می شود و بهتر است كه حتّی الامكان آن را ترك نكنند، وقت آن از اذان صبح روز جمعه است تا ظهر و اگر تا ظهر انجام نشود احتیاط آن است كه بدون نیّت ادا و قضا و به قصد مافی الذّمّه تا عصر جمعه به جا آورند، و اگر در روز جمعه غسل نكنند مستحبّ است از صبح شنبه تا غروب، قضای آن را به جا آورند و كسی كه می ترسد در روز جمعه آب پیدا نكند می تواند روز پنجشنبه غسل را به نیّت مقدّم داشتن انجام دهد.



2ـ غسل شبهای ماه مبارك رمضان و آن عبارت است از غسل شب اوّل ماه و تمام شبهای فرد (مانند شب سوم، پنجم و...) و از شب بیست یكم مستحبّ است همه شب غسل كنند، وقت این غسلها تمام شب است، هرچند بهتر است كه همراه غروب آفتاب به جا آورند، ولی از شب بیست و یكم تا آخر ماه میان نماز مغرب و عشا انجام دهند و احتیاط آن است كه تمام غسلهای ماه مبارك و غسلهایی را كه در مسائل آینده می آید به قصد رجاء یعنی به امید مطلوبیّت پروردگار به جا آورند.



3ـ غسل روز عید فطر و عید قربان و وقت آن از اذان صبح عید است تا غروب و بهتر است آن را پیش از نماز عید به جا آورند.



4ـ غسل شب عید فطر و وقت آن از اوّل مغرب است تا اذان صبح و بهتر است در اوّل شب به جا آورند.



5ـ غسل روز هشتم و نهم ذی الحجّه كه روز «ترویه» و روز «عرفه» نام دارد.



6ـ غسل روز «اوّل، نیمه، بیست و هفتم (روز مبعث) و آخر ماه رجب».



7ـ غسل روز هیجدهم ذی الحجّه (عید غدیر).



8ـ غسل روز پانزدهم شعبان (میلاد ولیّ عصر عجّل اللّه تعالی فرجه) و هفدهم ربیع الاوّل (میلاد پیغمبر اكرم(صلی الله علیه وآله)) و غسل روز عید نوروز.



9ـ غسل بچّه ای كه تازه به دنیا آمده است.



10ـ غسل زنی كه برای غیر شوهرش بوی خوش استعمال كرده و غسل كسی كه









[118]



در حال مستی خوابیده است.



11ـ غسل كسی كه به تماشای كسی كه به دار آویخته اند رفته و آن را دیده است، امّا اگر تصادفا نگاهش بر او بیفتد، یا برای مطلب لازمی مانند شهادت دادن رفته باشد غسل ندارد.



12ـ غسل توبه یعنی هرگاه بعد از ارتكاب گناهی توبه كند، غسل به جا می آورد. مسأله 609ـ غسل كردن برای وارد شدن در مكانهای مقدس به امید ثواب پروردگار مستحبّ است، از جمله برای داخل شدن در مكّه و مدینه، یا برای داخل شدن در مسجدالحرام و مسجد پیغمبر اكرم(صلی الله علیه وآله) و همچنین حرم امامان(علیهم السلام) و اگر در یك روز چند مرتبه مشرّف شود یك غسل كافی است و اگر كسی می خواهد در یك روز داخل مكّه شود و به مسجد الحرام رود، یا داخل شهر مدینه شود و به مسجد پیغمبر(صلی الله علیه وآله)برود، یك غسل به نیّت همه كفایت می كند. همچنین مستحبّ است غسل برای زیارت پیغمبراكرم(صلی الله علیه وآله) یا امامان از دور یا نزدیك و برای نشاط عبادت و رفتن به سفر به قصد رجاء.



مسأله 610ـ انسان نمی تواند با غسلی كه به امید مطلوب بودن به جا آورده نماز بخواند بلكه باید احتیاطاً وضو نیز بگیرد، ولی با غسلهایی كه مستحب بودن آن قطعی است مانند غسل جمعه می توان نماز خواند.



مسأله 611ـ هرگاه چند غسل مستحبّی، یا چند غسل كه بعضی مستحبّ است و بعضی واجب و یا چند غسل واجب بر كسی باشد می تواند یك غسل به نیّت همه آنها به جا آورد.