کد مطلب:193991 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:198
حکایت
نقل شده است كه مرحوم آیت الله العظمی بروجردی می فرمودند: بسیاری از اوقات اول شب كه مشغول مطالعه می شدم تا اذان صبح نمی خوابیدم. تا صبح نخوابیدن و به مغز خود فشار آوردن و بعد با فكری خسته لحظاتی استراحت كردن كار آسانی نیست. این چنین عمل می كرد كه بروجردی شد، یك مسئله را كه دیگران در حل آن عاجز بودند با پنج راه حل، ذكر می كرد كه هیچ كدام از آنها در كتاب های قدیمی وجود نداشت.
یكی از علما وارد مجلس عقدی شد و همه به احترام او برخاستند. اهل مجلس از علما و مراجع بودند و او نیز در بین بزرگان فرد شناخته شده ای بود. حاضران از ایشان خواستند كه بالای مجلس بنشیند، اما ایشان نپذیرفتند و دم در نشستند. لحظاتی بعد صاحبخانه از ایشان خواست به بالای مجلس بروند. ایشان پذیرفتند و جای خود را عوض كردند.
[ صفحه 202]
حاضران پرسیدند: چرا بار اول كه اهل مجلس از ایشان خواستند این كار را نكردند؟ صاحبخانه خواب داد: ایشان بسیار فرد متعبدی است. بار اول كه آن جا نشست به دلیل استحباب این كار بود. بار دوم كه من از او خواستم، از باب امتثال امر صاحبخانه كه كاری مستحب است جایش را عوض كرد. آری، چنین انسان هایی طاعت در تار و پودشان رسوخ كرده است.
یكی از علما وارد مجلس عقدی شد و همه به احترام او برخاستند. اهل مجلس از علما و مراجع بودند و او نیز در بین بزرگان فرد شناخته شده ای بود. حاضران از ایشان خواستند كه بالای مجلس بنشیند، اما ایشان نپذیرفتند و دم در نشستند. لحظاتی بعد صاحبخانه از ایشان خواست به بالای مجلس بروند. ایشان پذیرفتند و جای خود را عوض كردند.
[ صفحه 202]
حاضران پرسیدند: چرا بار اول كه اهل مجلس از ایشان خواستند این كار را نكردند؟ صاحبخانه خواب داد: ایشان بسیار فرد متعبدی است. بار اول كه آن جا نشست به دلیل استحباب این كار بود. بار دوم كه من از او خواستم، از باب امتثال امر صاحبخانه كه كاری مستحب است جایش را عوض كرد. آری، چنین انسان هایی طاعت در تار و پودشان رسوخ كرده است.