کد مطلب:210930 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:228

مقدمه
بسم الله الرحمن الرحیم

محیط اجتماع بشری دارای همان تحولی است كه زندگی فردی دارد، حوادث و بلایائی كه بر مزاج و روح آدمی وارد می شود گاهی انسان را مبتلا به دوار و گیجی كرده خسته و فرسوده می سازد مزاج علیل و عقل ناسالم و اراده ضعیف و فقر مالی موجب می شود كه اركان زندگی از هم می گسلد و قوه مدبره از تدبیر حفظ اعضاء بدن عاجز و ناتوان می ماند محیط جامعه نیز محل همین حوادث و سوانح است گاهی به اوج عزت و رشد مالی می رساند و زمانی در حضیض مذلت و خواری می اندازد، وقتی كه در میان یك امت و ملتی تزاحم و اصطكاك منافع شخصی زیاد شد و اختلاف طبقاتی از نظر امور مالی و شئون اجتماعی و از جهت اختلاف و اندیشه پدید آمد شیرازه اجتماع از هم پاره می شود در این موقع باید یك قوه فوق العاده و نیرومند پدید آید و با سیاست و تدبیر علمی و قدرت معنوی و كیاست فطری حوادث را در دریای حلم و بردباری تحلیل ببرد و موانع را برطرف سازد و با نیروی غرائز دماغی خود شروع به اصطلاحات اجتماعی بنماید - تا بتواند تاریكیهای مرگ آسا را از پیش چشم زایل ساخته و نور امید را از روزنه های علم و دانش بر افق اندیشه و افكار ملت بتابد و آنچه به نظر مردم دشوار و ناگوار است آسان و سهل و ساده نشان دهد، افكار را هم به هم نزدیك ساخته، ذره های عمیق و فاصله های دور را از میان برداشته با عدالت اجتماعی افراد را كه به منزله اعضاء یك بدن هستند به هم مؤتلف و مقرون كرده پیوند نمایند، و مانند قدر جامع كلی سبب تجمع و پیوستگی افراد پراكنده شود.

در سیر تطورات زندگی ملل متنوعه كه دقت و مطالعه كنیم خواهیم دید كه از این عوامل انحطاط و ارتقا بسیار بوده و حیات نوین ملت مرهون شخصیت یا علت مبقیه جامعه آن مردمانی بوده اند كه دارای نبوغ فكری و عظمت روحی و عمق سیاست بوده و با تدبیر عاقلانه و دانش حكیمانه خود خط سیر جامعه را به راه مستقیم صلاح و سداد انداخته و به سوی یك هدف مستقیم هدایت و ارشاد نمایند.

نباید ناگفته گذشت كه اگر مصلحین بزرگ و منجیان عالم بشریت دارای علم و حیات



[ صفحه 2]



عقلی نباشند موفق به انجام مقاصد خویش نخواهند شد و اگر علم و دانش آنها در سطح علوم و دانش دیگران هم باشد باز توفیق نجات ملت برای آنها كمتر هست مگر آنكه منجی و مصلح بزرگ و زعیم و پیشوای هر ملت خاصه در بحران تطور و انقلاب دارای نبوغ فكری و رشد علمی و رقاء عقلی باشد و از مكتب شدید القوای غیبی سرچشمه گرفته باشد چنین پیشوائی می تواند كشتی نجات ملت را به ساحل كنار موفقیت برساند و در آغوش صلح و سلم و صلاح و عافیت جای دهد.

در عصر حضرت امام جعفر صادق علیه السلام كه اختلاف آراء و تنوع افكار زیاد شد مذاهب قویا در مقام مبارزات خود بودند و عقاید و افكاری متضاد پدید آمده بود و سیاست اموی و عباسی با هم اصطكاك پید كرد نفوذ اسلام هم بیش از دو ثلث جهان بشریت را زیر پرچم توحید اداره می كرد با تشنج مركز خلافت و پدیدار شدن افكار مختلف و اختلاف طبقاتی بین مردم و هواخواهان دو سلسله اموی و عباسی و جولان دادن افكار مرجئه - زندقه - اشعریه - جبریه - صائبه - طبیعیون - تبلیغات سوء یهود و نصاری و مسموم ساختن افكار عمومی همه موجب بحران شگرف و عجیب گردید.

در این عصر قدرت آسمانی ولایت مطلقه امام ششم و نیروی اولی به تصرف حضرت صادق علیه السلام ولی امر دست از آستین امامت به درآورد.

و حوادث مالی و اقتصادی و سیاسی و اجتماعی و علمی را در مقابل اقیانوس مواج علوم و دانش - كیاست و سیاست - بردباری و شكیبائی - اجراء احكام آسمانی - احتجاجات - مناظرات مباحثات علمی خود همه را تحلیل برد و چنان مردم متشنج العقیده را در مكتب تربیتی خود مؤدب و تربیت نمود كه هنوز 12 قرن است نوسان نهضت علمی او ادامه دارد او در خانه دل مردم جای گرفت و بر قلوب مردم حكومت كرد و با ایجاد یك فكر نو و بیان منطقی و مستدل حركت فكری به وجود آورد و تحولی در افكار و عقیده ایجاد كرد و به ترتیب بی سابقه ای شروع فرمود - او درهائی از علوم و دانش بر روی مردم باز كرد و نفوس مسلمین را تزكیه و تهذیب فرمود و چون از مكتب شدید القوای الهی به وسیله مكتب نبوی و علوم علوی سرچشمه می گرفت كلیه تطورات و انقلابات مهلك و مسموم را به یك آرامش و آسایش خاطر و علم الیقین تبدیل فرمود و دانشگاه اسلام را تجدید كرده قریب نیم قرن فعالیت قدرت ولایت را روی نشر احكام دین اسلام و تثبیت حقایق دینی و بیان قوانین قرآن و تشریح و تفسیر و تنزیل و نقل احادیث نبوی پرداخت و بدین جهت جنبش و خلجان مرام امامت و پیشوائی مظاهر آسمانی خود را نمودار ساخت و مدرسه جعفری را گشود كه شمه ی را در جلد اول و بقیه را در این جلد ملاحظه می فرمائید.



[ صفحه 3]