کد مطلب:210944 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:222

معتزله
فرقه معتزله درست نقطه مقابل اشاعره هستند و شكی نیست كه این فرقه در عصر امام صادق از عقاید مختلف نیمه قرن گذشته تكون یافت و مولود همان اختلاف افكار است.



[ صفحه 27]



در قرن اول در جریان سیاسی معاویه علیه امیرالمؤمنین، سعد بن ابی وقاص و ابن عمر و اسامة بن زید از جنگ با امیرالمؤمنین خودداری كرده اعتزال پیش گرفتند و البته این اعتزال اعتزال مذهبی نبود بلكه می خواستند به كناره گیری شاید آتش جنگ خوابیده گردد و انحراف آنها صرف انصراف از علی علیه السلام بوده ولی علیه معاویه هم نرفتند و لذا شهرتی نیافتند ولی در عصر امام صادق علیه السلام عمرو بن عبید و واصل بن عطاء كه در حوزه حسن بصری بودند به عنوان عقیده و مذهب معتزل شدند و كناره گیرند و لذا پیروان آنها را معتزله گفتند.

معتزله فرقه ای بودند روز افزون مولود سیاست مذهبی عصر كه امروز از آنها احدی باقی نیست و درباره عقیده آنها به شرحی كه نقل كرده اند و كفعمی روایت كرده معتزله می گویند.

ان الله عزوجل شی ء لا كالاشیاء و انه خالق الاجسام والاعراض و انه خلق كل ما خلقه من لا شی ء و ان العباد یفعلون اعمالهم بالقدر التی خلقها الله سبحانه و تعالی فیهم و ان الله لا یغفر لمرتكبی الكبائر بلا توبه.

یعنی خداوند یك موجودیست اما نه مثل سایر موجودات و اوست كه تمام اجسام را و اعراض را خلق كرده و اوست كه هر چه مخلوق است آفریده از نیستی به هستی آورده و بندگان آنچه می كنند به قدرتی است كه خداوند تعالی به آنها داده و خداوند كبایر گناهان را هم بدون توبه نمی آمرزد. [1] .

درست این عقاید ضد عقاید اشاعره بود كه گفتیم:

چون این فرقه اعمال بندگان را در سایه ی قدرت موهبتی می دانند یك دسته از آنها به قدریه مشهور شده اند و لذا برخی مراد از معتزله را قدریه می دانند یا خود آنها را منشعب از اشاعره می دانند.

قدریه افعال بندگان را مخلوق آنها دانسته و مصنوع آنها شناخته با این تفاوت كه خداوند قدرت و قوت كار این صنعت را به آنها داده است و اشاعره در اعمال بندگان را خلق خدا می دانستند.

قدریه می گویند قدرت خیر و شر همه از خداوند است و همه صنع الهی است و بنده فقط آلت است.



[ صفحه 28]



شهرستانی از پیغمبر خدا صلی الله علیه و آله و سلم روایت كرده كه فرمودند: القدریه مجوس هذه الامه و قوله القدریه خصماء الله فی القدر [2] .


[1] الفرق بين الفرق ص 99.

[2] الملل والنحل شهرستاني در حاشيه الفصل ص 50 ج 1.