کد مطلب:223226 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:215

مرو

مرو

مرو یكی از شهرهای قدیمی ایران و مهمترین شهر خراسان به شمار می رفت، بنابر گفته مقدسی و یاقوت حموی، بنیانگذار مرو، اسكندر بوده است. شهر مرو ( احسن التقاسیم، ص 398؛ معجم البلدان، 113/5. )

را «مروز» هم گفته اند از این رو منسوب به مرو را «مروزی» می نامند. مرو در واقع ( فرهنگ آنندراج، و برهان قاطع، ماده مرو. )

به دو شهر مرو علیا و مرو سفلی، یا مرو كوچك و مرو بزرگ اطلاق می شده است و به گفته اصطخری مرو بزرگ را «مرو شاهیجان» می خواندند و علت این بود كه با مروالرو كه مرو كوچك بود اشتباه نشود.

( مسالك الممالك، ص 205. )

هر دو مرو «مرو شاهیجان و مرورود) توسط احنف بن قیس در سال 22 هجری فتح شد. حافظ ابرو در جغرافیای خود می نویسد: مرو از شهرهای قدیم خراسان ( فتوح البلدان، ص 281؛ البلدان، ص 55؛ تاریخ الكامل، 33/3؛ مجمل فصیحی، 131/1. )

است كه در هامونی افتاده چنان كه از هیچ طرف كوه ننماید و قهندز آن را طهمورث بنا نهاد و ربض شهر مقدار یك فرسنگ در یك فرسنگ است. زمین مرو، شوره ناك، و ریگ بوم است و زراعت خوب آید.

( جغرافیای حافظ ابرو قسمت ربع خراسان (هرات)، ص 1صلی الله علیه واله ؛ مسالك الممالك، ص 205. )

لسترنج درباره شهر مرو می نویسد: مرو در امتداد مرغاب یا «مرورود» واقع است، این رود از جبال غور واقع در شمال خاوری هرات سرازیر شده و به مرو كوچك می رسد و از آن جا به سمت شمال منحرف و به طرف مرو بزرگ می رود و در آن جا به نهرهای بسیاری منشعب شده و بالاخره در ریگستان «بیابان غز» ناپدید می شود. این ریگستان با مرداب تجند یا رودخانه هرات در یك عرض جغرافیایی قرار دارد ولی هفتاد میل در سمت خاوری آن است. علاوه بر شهرهای متعددی كه در ساحل مرغاب واقع است ربع مرو شامل نقاطی نیز می باشد كه در مسیر شاهراه بزرگ خراسان آن سوی مرو شمال خاوری رود جیحون در آمل یعنی معبر راهی كه به بخارای می رود واقع اند. إسم مرغاب (بضم و یا فتح میم) چنان كه ابن حوقل گوید در اصل «مرو آب» بوده، ولی اصطخری می نویسد: مرغاب إسم محلی است كه آن رود از آنجا سرچشمه می گیرد. مقدسی كه مرغاب را رود مروین یعنی رود دو مرو نامیده، می نویسد: این رود تا مرو علیا (مرو كوچك) جریان یافته سپس به مرو سفلی (مرو بزرگ) می رود. در یك منزلی جنوب مرو بزرگ مجرای رود را با سدّی كه از چوب تدارك شده بود انباشته بودند و آب پشت آن سدّ می ایستاد. مرو بزرگ ( جغرافیای تاریخی سرزمینهای خلاف شرقی، ص 4 - 423؛ مسالك الممالك، ص 1 - 0صلی الله علیه واله 2؛ صورة الأرض، ص 315؛ احسن التقاسیم، ص 1 - 330؛ المعجم البلدان، 2/علیه السلام علیه السلام علیه السلام ؛ نزهة القلوب، ص 314. )

كه به «مرو شاهجان» معروف بود معرب «شاهگان» فارسی و به معنی شاهانه و شاهوار است. یاقوت و بعضی از نویسندگان دیگر معتقدند كه شاهجان به معنی «جان شاه» است. مرو بزرگ چنان كه اصطخری و ابن حوقل و مقدسی می گویند مشتمل بود بر قلعه داخلی یعنی قهندزی كه در مكانی مرتفع جای داشت و به اندازه یك شهر بود. گرداگرد قهندز شهر داخلی قرار داشت و دارای چهار دروازه بود و بیرون این شهر حومه پهناوری واقع بود كه تا كنار نهرهای بزرگ كشیده می شد. دروازه ها موسوم بودند به «دروازه شهر» (در جنوب باختری) كه بر سر راه سرخس قرار داشت، دروازه «سنجان» (در جنوب خاوری) كه به حومه بنی ماهان و نهر اسعدی می رفت، دروازه «درمسكان» (در شمال خاوری) كه از آن جا به ماوراء النهر منتهی می شد و بالاخره دروازه «بالین» (در شمال باختری).

مرو در قرن چهارم سه مسجد جامع داشت كه عبارت بودند از «مسجد قلعه» كه آن را مسجد بنی ماهان می گفتند، «مسجد كهنه» كه جلو دروازه سرخس بود، «مسجد نو» كه بیرون دروازه «ماجان» و متّصل به بازار بزرگ مرو بود. در میدان مسجد نو و محل اقامت فرمانفرمای مرو یعنی دارالاماره مرو، زندان شهر قرار داشت. این میدان و اماكن داخل آن به فرمان أبو مسلم خراسانی بزرگترین حاملی عبّاسیان و مؤثرترین عامل خلافت آنان ساخته شده بود. در دارالاماره گنبدی از آجر فراشته شده بود كه به قول اصطخری پنجاه و پنج ذراع قطر داشت و در زیر این گنبد بود كه نخستنی جامه های سیاه رنگ آمیزی شد و این شعار عبّاسیان بود. در یك منزلی باختر مرو شهر «سنج» واقع بود كه مقدسی در احسن التقاسیم آن را به صورت «سنگ» ضبط كرده است. «سنج» دارای مسجدی نیكو در ساحل رودخانه و باغستانی بزرگ بود. پس از سنج در دو منزلی مرو و بر سر راه سرخس شهرچه محكم «دمدانقان» بود كه باروی آن یك دروازه داشت و در خارج از بارو چند گرمابه قرار داشت. مقدسی در نیمه دوم قرن چهارم شهر مرو را دیده است كه یك سوم حومه آن ویران بوده و قهندز آن هم آبادی نداشت است. یاقوت حموی نیز در قرن هفتم خرابه های آن شهر را دیده است، زیرا تركان غز در سال 553 ه' ق این شهر را خراب كردند.

( جغرافیای تاریخی سرزمینهای خلافت شرقی، ص علیه السلام - 424؛ البلدان، ص 28؛ مسالك الممالك، ص 258 و 3صلی الله علیه واله 2؛ صورة الأرض، ص 314 و صلی الله علیه واله 31؛ احسن التقاسیم، ص 298، 299، 310، 312، 331؛ معجم البلدان، 534/1، علیه السلام 82 و10/2صلی الله علیه واله و4/علیه السلام 50. )

در دوره خلفای بنی امیه، خراسان و شهر مرو به دلیل دوری از مركز خلافت و تشدید حس تبعیض نژادی از سوی حاكمان اموی كه بر خلاف نصّ قرآن مجید و تعالیم پیامبر اكرم صلی الله علیه واله عنصر غیر عرب، به ویژه ایرانیان را موإلی می خواندند - كه خود سرآغاز جنبشهای شعوبیه شد - مرو به پایگاه ضد اموری تبدیل گشت؛ و عباسیان قیام خود را از این منطقه آغاز كردند. با روی كار آمدن مأمون مرو مركز خلافت شد ولی در قرن سوم وی دار الحكومه را از مرو به نیشابور منتقل كرد.

( تاریخ طبری، 4/5 - 3صلی الله علیه واله 2؛ البلدان، ص 83؛ تاریخ یعقوبی، 5/2صلی الله علیه واله - 405؛ تاریخ بیهقی، ص 30 - 29. )

مرو در سال 1310 هجری قمری به تصرّف روسها درآمد و تا این زمان جزو خاك شوروی سابق باقی مانده و مردم آن به زبانهای فارسی، تركی و روسی صحبت می كنند. پس از تسلط روس بر مرو، شهر جدیدی در كنار شهر قدیمی بنا شد كه هم اكنون به «بیرام علی» مشهور است.

( خراسان بزرگ، ص 234. )