کد مطلب:231344 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:207
ترجمه
1- رسول اكرم (صلی الله علیه و آله) فرمود: دوازده تن از اهل بیت من میباشند كه خداوند متعال فهم و علم و حكمت مرا بآنان عطاء میفرماید، و آنانرا از طینت من آفریند، پس وای بر افرادیكه مقامات آنانرا منكر شده، و قرابت و صله ارحام مرا درباره اهل بیت من در نظر نگیرند، این افراد از شفاعت من محروم خواهند بود.
2- حضرت صادق (علیه السلام) فرمود: پدرم بجابربن عبدالله انصاری فرمود: مرا بتو حاجتی هست، و هر زمانیكه برای تو سنگین نباشد میخواهم بطور خصوصی با تو ملاقات كرده و موضوعیرا از تو بپرسم ! جابر گفت: هر زمانیكه خواستی اختیار فرما. پس پدرم با جابر خلوت كرده، و اظهار نمود كه: میخواهم از خصوصیات لوحیكه در دست مادرم فاطمه سلام الله علیها مشاهده كردی، و آنچه را كه ایشان تو را خبر داد، بطور مشروح بمن بازگویی !
جابر گفت: من خدای متعال را شاهد میگیرم كه پس از ولادت حضرت امام حسین (علیه السلام) بعنوان تهنیت بخدمت آنحضرت مشرف شده، و در دست او لوح
[ صفحه 38]
سبزی دیدم كه تصور كردم كه آن از زمرد باشد، و نوشته هایی در آن بود كه چون نور آفتاب میدرخشید.
عرض كردم: پدر و مادرم فدای تو باد ای دختر پیغمبر خدا، چیست این لوح ؟ فرمود: این لوحیست كه پروردگار متعال بپدرم رسول خدا هدیه داده است، و در آن نام پدرم و نام شوهرم و نام دو فرزندم و نامهای اوصیاء پیغمبر از فرزندانم ثبت است، و پدرم بخاطر خوشنودی من آنرا بمن عطاء فرموده است.
پس مادرت فاطمه علیهاالسلام آنرا بدست من داد، و من آن لوحرا قراءت كرده و رونوشت نمودم.
و پدرم از جابر درخواست كرد كه: ان لوحرا بآنحضرت نشان داده و خصوصیات آنرا مشاهده كند. پس با همدیگر بطرف منزل جابر حركت نمودند، و چون بمنزل جابر رسیدند: جابر صحیفه ای از پوست را آورده و بپدرم عرضه نمود.جابر گفت: خدا را شاهد میگیرم كه اینچنین بود در لوح حضرت فاطمه سلام الله علیها ... بدرستیكه تكذیب كننده بامام هشتم تكذیب كننده میپوشد بهمه اولیاء من، و علی ولی و ناصر من خواهد بود، و كسیكه سنگینهای مقام نبوت و وظائف مربوط بآنرا بدوش او میگذارم، و عطاء میكنم او را قوت و نیروی استقامت، و بقتل میرساند او را شخص زمخت و خبیث و بدجنسی كه خودخواه است.
2- حضرت صادق (علیه السلام) فرمود: پدرم بجابربن عبدالله انصاری فرمود: مرا بتو حاجتی هست، و هر زمانیكه برای تو سنگین نباشد میخواهم بطور خصوصی با تو ملاقات كرده و موضوعیرا از تو بپرسم ! جابر گفت: هر زمانیكه خواستی اختیار فرما. پس پدرم با جابر خلوت كرده، و اظهار نمود كه: میخواهم از خصوصیات لوحیكه در دست مادرم فاطمه سلام الله علیها مشاهده كردی، و آنچه را كه ایشان تو را خبر داد، بطور مشروح بمن بازگویی !
جابر گفت: من خدای متعال را شاهد میگیرم كه پس از ولادت حضرت امام حسین (علیه السلام) بعنوان تهنیت بخدمت آنحضرت مشرف شده، و در دست او لوح
[ صفحه 38]
سبزی دیدم كه تصور كردم كه آن از زمرد باشد، و نوشته هایی در آن بود كه چون نور آفتاب میدرخشید.
عرض كردم: پدر و مادرم فدای تو باد ای دختر پیغمبر خدا، چیست این لوح ؟ فرمود: این لوحیست كه پروردگار متعال بپدرم رسول خدا هدیه داده است، و در آن نام پدرم و نام شوهرم و نام دو فرزندم و نامهای اوصیاء پیغمبر از فرزندانم ثبت است، و پدرم بخاطر خوشنودی من آنرا بمن عطاء فرموده است.
پس مادرت فاطمه علیهاالسلام آنرا بدست من داد، و من آن لوحرا قراءت كرده و رونوشت نمودم.
و پدرم از جابر درخواست كرد كه: ان لوحرا بآنحضرت نشان داده و خصوصیات آنرا مشاهده كند. پس با همدیگر بطرف منزل جابر حركت نمودند، و چون بمنزل جابر رسیدند: جابر صحیفه ای از پوست را آورده و بپدرم عرضه نمود.جابر گفت: خدا را شاهد میگیرم كه اینچنین بود در لوح حضرت فاطمه سلام الله علیها ... بدرستیكه تكذیب كننده بامام هشتم تكذیب كننده میپوشد بهمه اولیاء من، و علی ولی و ناصر من خواهد بود، و كسیكه سنگینهای مقام نبوت و وظائف مربوط بآنرا بدوش او میگذارم، و عطاء میكنم او را قوت و نیروی استقامت، و بقتل میرساند او را شخص زمخت و خبیث و بدجنسی كه خودخواه است.