کد مطلب:231793 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:302

یادداشتها
1- در این پیام آسمانی چند نكته گفتنی است:

الف- امام رضا علیه السلام به برشمردن راویان خبر تا رسول اكرم صلی الله علیه و آله می پردازد، و این شیوه ی متداول محدثان بوده كه زنجیره ی ناقلان حدیث را تا مصدر وحی ذكر كنند، و بدین طریق درستی آن را یادآور شوند. اما در این مورد با در نظر آوردن موقعیت سیاسی و دینی آن حضرت و انبوه جمعیت مستمعان به نظر می رسد مقصودی دیگر نیز مورد توجه حجت خدا بوده، و آن یادآوری پدرانش می باشد كه همه از خاندان علم و عصمت بودند و او نیز وارث آن كمالات است، اما بر خلاف توصیه های پیامبر خدا صلی الله علیه و آله حقوق اجتماعی و دینی شان پایمال شد، و به غصب خلافت و انحراف مسیر حكومت اسلامی انجامید.

ب- نكته ی مهم در این حدیث زرین موضوع آن است، یعنی تكیه بر كلمه ی توحید كه نخستین سخن پیامبر اسلام بود با همه تأثیر فراوانی كه محتوای عمیقش در عقیده و عمل دارد.

به حكم بلاغت و موقع شناسی، امام كه خود مسافری است در حال گذر، آن هم در سفری اجباری و برای اغراض سیاسی، اینك در میان صدها طالب علم و محدث، با گوشهای نیوشنده و دلهای پذیرا، جز سخنی كوتاه كه معانی بلندی را بر دلها نشاند، و در عین حال خبرچینان و فتنه انگیزان را بهانه ای به دست ندهد چه تواند گفت؟ و چه گفتنی تر از سخن جدش در آغاز بعثت: لا اله الا الله، كه آن روز نیز بعثت فرهنگی فرزند او بود، و تجدید حیات بینش توحیدی بعد از گذشت دو



[ صفحه 106]



قرن از ظهور آن، با توجه دادن آنها به شرطی كه در پایان حدیث ذكر شده است.

ج- صفت ممتازه ی این حدیث در بخش پایانی آن است و شرطی كه حضرت رضا علیه السلام برای رستگاری از عذاب الهی ذكر می كند یعنی اعتقاد به امام بر حق و منصوب و معین از سوی پیامبر خدا، و اطاعت از او در امر دین و دنیا و عبادت و سیاست، و این موضوع مهم هر زمان، كه اجرای صحیح احكام اسلامی و سعادت و سربلندی مسلمین در گرو آن است و ثامن الائمه آن را پس از دو قرن فراموشاندن از خاطرها یادآوری می فرمایند.

2- این سخن حضرت به مناسبت بحثی است كه بین علمای اصول عقاید (یعنی متكلمین) درباره ی كیفیت انتساب صفات الهی به آن ذات مقدس پیدا شده بود. توضیح اینكه معتزله می گفتند نفی صفات نقص از ذات واجب الوجود باید كرد نه اثبات صفات وجودی (از بیم آنكه تعدد قدما لازم آید) و بنابراین «خدا عالم است» یعنی «جاهل نیست»، «خدا قادر است» یعنی «عاجز نیست»، همچنین راجع به سایر صفات الهی كه در نتیجه ذات آفریدگار عاری از صفات می شود. اشاعره و صوفیان معتقد شدند صفات خدا معانی موجود قدیم است زائد بر ذات و قائم به ذات كه ناگزیر تعدد قدما را موجب می شد و مورد اعتراض معتزله قرار گرفته می گرفتند.

اما شیعه به تعلیم ائمه معصومین معتقد است صفات آفریدگار متعال عین ذات اوست، یعنی خدا عالم است با لذات نه بواسطه ی علم زائد بر ذات كه اشعریان می گفتند، یا قادر است ذاتا نه به سبب قدرت زائد بر ذات، چنانكه در متن حدیث می بینیم، و ارزش معنوی این حدیث و امثالش را كسانی می دانند كه گرفتار چنان بحثهای انحرافی گیج كننده شده باشند.

3- بنابر احادیث متعدد كه از ائمه ی معصومین علیه السلام رسیده (الاصول من الكافی، كتاب الحجة، باب 4 و 5 و 6) وجود امام عادل عالم در زمین ضروری است، تا حجت خدا بر انسانها و راهنمای آنان به اسلام راستین باشد، و كسی را جای



[ صفحه 107]



اعتراض بر خدا نباشد. نیز بر پایه ی آن قاعده ی عقلی كه آفریدگار حكیم كارها را به واسطه ی اسباب اجرا می نماید، حجت خدا نه تنها واسطه ی رساندن فیض هدایت و تكمیل نفوس مستعد است، بلكه فیض وجود و آفرینش نیز به واسطه و وسیله ی آن زبدگان الهی به مخلوقات می رسد.

4- این خبر طولانی - كه ما به رعایت اختصار با تلخیص آن را نقل كردیم - در سه كتاب حدیث از دانشمندان بزرگ سده ی چهارم با تفاوت در بعضی عبارات ذكر شده كه عبارت است از: الأصول من الكافی، محمد بن یعقوب كلینی، كتابفروشی آخوندی (203 - 198 :1)؛ و تحف العقول، حسن بن علی حرانی، با ترجمه ی غفاری، كتابفروشی اسلامیه (465 - 460) كه مأخذ ما همین كتاب است، و عیون اخبار الرضا، ابوجعفر محمد بن علی بن بابویه قمی، باب 222 - 216 :1(20). روشن است كه نقل خبر توسط چند محدث خود دلیل اصالت و موثق بودن آن است، به علاوه كه بلاغت كلام و استواری استدلال و معانی عالی آن نیز گواهی بر صحتش می باشد.

5- چون «روح» در قرآن مجید به فرشته نیز اطلاق شده، بدین جهت حضرت توضیح می دهند كه این روح شریفتر و برتر از ملك (روحی كه فرشته از آن است) می باشد، و اختصاص به پیامبر اسلام و عترت طاهره اش دارد. برای آگاهی بر معنای روح در قرآن ر ك: المیزان فی تفسیر القرآن، علامه محمد حسین طباطبائی، المجلد الثالث عشر، ص 199 - 195 و المجلد العشرون، ص 175 - 173.

6- تعبیری است قابل توجه از آن روح اعظم، و كیفیت فیض گیری و برخورداری آن برگزیدگان از دانش الهی و پی بردن به حقایق جهان و امور نهان.

7- در این حدیث پرفایده حضرت رضا علیه السلام آثار علمی عقل را - آن گاه كه به كمال رسد - بیان می فرمایند، و راستی كه «حد همین است سخندانی و دانایی را» توضیح این كه:



[ صفحه 108]



عقل فطری آن گاه نیرویی راهنما و سازنده است و انسان را به كمال «آدمیت» می رساند كه تحت رهبری انبیا درآید، وگرنه قوه ای است سودجو، ظاهربین كه به شیطنت و حیله گری خواهد پرداخت و اجتماع را به صحنه ی رقابت، مبارزه برتری طلبی تبدیل می كند، چنان كه در جهان مادی امروز می بینیم. حضرت رضا علیه السلام تمام و كمال خرد خدادادی را در خصال دهگانه ی مذكور می شمردند به ویژه كه آن صفات پسندیده همه از وظایف اجتماعی انسان خردمند اصلاح طلب می باشد.

ظاهرا مقصود از محبوبتر بودن فقر در راه خدا، فقری است كه به واسطه ی صداقت شخص یا حوادث ناخواسته مانند بیماری یا از دست دادن ثروت پیش می آید،نه به سبب كاهلی یا تنبلی.

همچنین است ذلت در راه خدا یعنی خواری ظاهری كه در چشم دنیاپرستان بی مقدار می شود، و در پی عزت یا قدرتی كه با زد و بند یا تشبث به این و آن پیش می آید نیست.

8- این حدیث كوتاه پر محتوی عوامل اصلی دست یافتن به سعادت دو جهان را تعلیم می دهد: نخست تحصیل علم دین و پیدا كردن بینش صحیح اسلامی است، كه خود تقدیر و اقتصاد در امر معاش را نیز تعلیم می دهد و شیوه ی اجرایی اش را می آموزد. سپس به شكیبایی و صبر در برابر مصائب و گرفتاریها توصیه می فرماید، و راستی در جهانی كه جهل و ظلم و گناه هست گرفتاری و سخی نیز طبعا خواهد بود، پس چاره جز بردباری و پایداری در راه حق نیست، و به این صورت ایمان و اعتقاد آدمی به كمال و حد اعلای خود می رسد.

9- این حدیث به صراحت و تأكید مسلمین را از اطاعت سلاطین ستمگر و طاغوتهای هر زمان نهی می كند، و قبول فرمانهای خلاف شرع آنان را برابر با كفر ورزیدن و پرستش غیر خدا می شمرد، و این از بینش توحیدی و اصل یكتاپرستی اسلام ناشی می شود.



[ صفحه 109]



10- این روایت كه از احادیث جالب توجه است ضمن بیان حكمی فقهی و عبادی، تعلیم سیاسی مهمی نیز در بر دارد، و آن احتراز از ملاقات امیرانی است كه با سلطه و زور بر مسند حكومت جایگزین شده اند، و شرایط حكمران اسلامی را كه علم و تقوی و عدالت است ندارند. مسافری كه به قصد ملاقات چنین حاكمانی از زادگاهش حركت كند، و قصدش طبعا مال و مقام دنیوی است، سفرش حرام است و نماز در آن باید تمام خوانده شود نه قصر.

11- چنان كه از متن حدیث بر می آید این رویداد در زمان ولایت عهدی - یا نزدیك به آن - یعنی زمان قدرت و منصب ظاهری امام بوده، و در این موقعیت اجتماعی با فرودستان (به چشم ظاهر) چنین رفتار چنین رفتار خداپسندانه و متواضعانه ای انجام می دهند، و در رفتار - و نه تنها گفتار - با تفكر غلط اختلاف طبقاتی و برتری نژادی سخت مخالفت می فرمایند.

استدلال آن حجت حق بر عمل خود كه نگرش توحیدی را نشان می دهد تأمل برانگیز است. چنین رفتارها و گفتارهاست كه سبب گرایش و انگیزه ی گروش موالی و غیر عربها به حضرت علی و اولادش علیه السلام می شده است.

12- این حدیث كه در كتابهای معتبر كهن نقل شده مانند: عیون اخبار الرضا (261:2)، الأصول من الكافی، كتاب الحجة، و به نقل از آنها در بحارالأنوار 116:100 و وسائل الشیعه 253:10 نیز آمده نكاتی آموزنده دارد: نخست اینكه زیارت مرقد امام مكمل عهدی است كه هر مأموم با امام خود بسته و به زبان امروز رأی اعتمادی است كه به رهبر فكری و حكومتی خود می دهد.

دوم توجه دادن به حالتی است كه زائر باید داشته باشد یعنی رغبت فراوان به دیدار امام.

سومین نكته تصدیق زائر است به آنچه مورد خواست امام است كه چیزی جز خواست و رضای آفریدگار نمی باشد، پس زیارت انگیزه ایست برای كسب رضای خدای تعالی.