کد مطلب:232038 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:183

آبها
و خیر المیاه لمن هو مقیم او مسافر ما كان ینبوعه من الجهة المشرقیه من الخفیف الابیض و افضل المیاه ما كان مخرجها من مشرق الشمس الصیفی و اصحها و افضلها ما كان بهذا الوصف الذی ینبع منه و كان مجراه فی جبال الطین و ذلك انها تكون فی الشتاء بارده و فی الصیف ملینة للبطن نافعة لاصحاب الحرارة.

یعنی بهترین آبها از برای آشامیدن خواه از برای مجاور و خواه از برای مسافر آبی است كه بوده باشد سرچشمه ی آن از طرفی كه مطلع آفتاب است در تابستان و كم ضررتر. و بهترین آنها آبی است كه بوده باشد به صفتهای مذكوره سرچشمه ی آن. و بگذرد از كوههایی كه از خاك بوده باشد به سبب اینكه این قسم آبی در فصل زمستان سرد می باشد و در فصل تابستان شكم را نرم می سازد و نفع می دهد جمعی را كه حرارت در مزاج ایشان مستولی بوده باشد.

و اما ماء المالح و المیاه الثقیلة فانها ییبس البطن و میاه الثلوج و الجلید فردیة لسایر الاجساد و كثیرة الضرر جدا و



[ صفحه 79]



اما میاه السحب فانها خفیفة عذبة صافیة نافعة ان دام جریها و لم یدم حبسها فی الارض.

یعنی اما آب شور و آبهای سنگین به تحقیق كه این دو نوع از آب خشك و بسته می گرداند شكم را. و آبهای برف و یخ ضرر رساننده اند به جمیع بدنها. و ضرر این دو آب بسیار است البته. و اما آبهای چاه به تحقیق كه شیرین و صافی و نفع رساننده اند اگر همیشه جاری و روان باشد و در یك جا نایستاده باشند.

و اما البطایح و السباح فانها حارة غلیظة فی الصیف لركودها و دوام طلوع الشمس علیها و قد یتولد علیها من دوام شربها المرة الصفراویه و تعظم به اطحلتهم.

یعنی اما بطایح - جمع بطیحه است و بطیحه موضعی را گویند كه آب در آن جمع می شود مثل كولاب [1] - و همچنین آبی كه از زمین شوره كات می جوشد و می ایستد این هر دو آب گرمند به حسب طبیعت و غلیظ و بسته اند در فصل تابستان از برای اینكه این دو آب در یك موضع ایستاده اند و همیشه شعاع آفتاب [2] بر این دو آب می افتد. و گاه هست كه از بسیار خوردن و مداومت نمودن بر آشامیدن این دو آب، آن جماعت را صفرا فاسد به هم می رسد و سپرز ایشان را بزرگ می كند.

و قد وصفت یا امیر لك فیما تقدم من كتابی هذا ما فیه كفایة لمن اخذ به و انا اذكر امر الجماع فلا تقرب النساء من اول اللیل صیفا و لا شتاء و ذلك لان المعدة و العروق یكون ممتلیة و هو غیر محمود و یتولد منه القولنج والفالج و



[ صفحه 80]



اللقوه و النقرس و الحصاة و التقطیر و الفتق و ضعف البصر و رقته.

یعنی به تحقیق كه وصف كردم از برای تو آنچه پیش گذشت از این كتاب، آن چیزی را كه كافی است از برای كسی كه عمل نماید به آن در حفظ صحت و رفع امراض. و الحال ذكر می كنم و بیان می نمایم طریق جماع را. و آن طریق این است كه نزدیكی مكن با زنان اول شب، خواه در فصل تابستان و خواه در زمستان. به سبب اینكه معده و رگها در اول شب پر است و با این حالت نزدیكی به زنان نیكو و پسندیده نیست. و به هم می رسد از آن، مرض قولنج [3] و فالج [4] [5] و لقوه و نقرس و سنگ مثانه و گرده و بی اراده و اختیار چكیدن قطره های بول و باد فتق [6] در خصیین [7] و ضعیف شدن نور باصره و رقیق و تنگ شدن روح آن.

و اذا اردت فلیكن فی اخر اللیل فانه اصلح للبدن و ارجی للولد و اذكی للعقل فی الولد الذی یقضی الله تعالی بینهما.

یعنی هرگاه كه اراده ی نزدیكی با زنان نمایی باید كه واقع شود این عمل در آخر شب. زیرا كه جماع در آن وقت باعث صلاح و موجب سلامتی بدن است. و امید فرزند به هم رسیدن در این وقت بیشتر است. و باعث زیادتی عقل فرزند می شود كه قضای الهی تعلق باشد به هم رسیدن او در میان ایشان.


[1] آبگير، استخر، تالاب (فرهنگ معين، صفحه ي 3131).

[2] Sun rad.

[3] التهاب قولون.

[4] Paralysis.

[5] سست شدن عضو. از حس و حركت افتادن است (مفتاح الطب، صفحه ي 31).

[6] Hernia.

[7] Testes.