کد مطلب:245335 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:325

میلاد
چهل و چند سال از عمر شریف هشتمین پیشوای مسلمانان حضرت امام رضا علیه السلام می گذشت، ولی هنوز آن گرامی فرزندی نداشت. این موضوع برای شیعیان نگران كننده بود، چرا كه براساس روایات رسیده از پیغمبر و امامان علیهم السلام، معتقد بودند كه پسری برای امام رضا به دنیا خواهد آمد كه ادامه دهنده ی راه امامت و رهبری جهانیان و تكمیل كننده ی رسالت ناتمام رسول گرامی اسلام خواهد بود. به همین دلیل مردم سخت در انتظار بودند تا خدای متعال پسری به امام رضا علیه السلام عطا فرماید. این انتظار امتحانی بود برای مردم سست ایمان و كم عقیده كه اسیر وسوسه های شیطانی شوند و از راه حق جدا افتند. اما آنان كه ایمان به پروردگار با دل و جانشان آمیخته بود، وعده ی الهی را مسلم و قطعی و تخلف ناپذیر می دانستند و در انتظار تحقق وعده ی الهی لحظه شماری می كردند. آنان كه از انتظار، جان به لبشان رسیده بود، هنگامی كه به خدمت امام رضا شرفیاب می شدند از حضرت می خواستند دعا كند تا خداوند پسری به خودشان عنایت فرماید و آن گرامی در پاسخ، آنان را دلداری می داد و می فرمود: خداوند پسری به من می دهد كه وارث من و امام بعد از من خواهد بود. [1] .

سرانجام در روز دهم ماه رجب سال 195 هجری قمری وعده ی الهی تحقق



[ صفحه 253]



یافت و امام محمد تقی علیه السلام پا به عرصه ی گیتی نهاد. نام آن حضرت «محمد» كنیه اش «ابوجعفر» و مشهورترین لقبهای آن بزرگوار «تقی» و «جواد» بود.

تولد آن نور درخشان، برای جامعه ی شیعه، دلنواز و شادی بخش و موجب استواری ایمان و عقیده بود، زیرا تردیدی كه به جهت دیر شدن میلاد دیر هنگام آن گرامی در دل برخی از مردم راه یافته بود، برطرف شد.

مادر امام جواد «سبیكه» نام داشت. امام رضا علیه السلام او را «خیزران» نامید. این بانوی پارسا و بزرگوار از خاندان «ماریه ی قبطیه» بود. ماریه ی قبطیه یكی از همسران حضرت محمد صلی الله علیه و آله و سلم بشمار می رفت و پسری به نام «ابراهیم» برای پیامبر به دنیا آورد. مادر امام جواد در فضایل اخلاقی از برترین زنان عصر خویش بود. پیغمبر در روایتی او را «بهترین زنان» نامیده بود. [2] و امام هفتم حضرت موسی بن جعفر علیهماالسلام سالها پیش از آن كه این بانو به خانه ی امام رضا وارد شود، برخی از خصوصیات او را بیان فرموده و توسط «یزید بن سلیط» یكی از یاران خویش برای او سلام فرستاده بود. [3] .

«حكیمه» خواهر امام رضا علیه السلام می گوید: «هنگام ولادت امام محمد تقی، برادرم از من خواست نزد خیزران باشم. نوزاد در سومین روز ولادت دیده به سوی آسمان گشود و به چپ و راست نگریست و گفت: شهادت می دهم كه پروردگاری جز خدای یگانه نیست و شهادت می دهم كه حضرت محمد، رسول و فرستاده ی اوست.

من كه از این كرامت هراسان شده بودم، برخاستم و نزد برادرم رفتم و آنچه دیده بودم به عرض رساندم. امام فرمود: «شگفتیهایی كه بعد از این از او خواهید دید، بیشتر از آنچه تاكنون دیده اید خواهد بود. [4] .

«ابویحیی صنعانی» می گوید: «خدمت امام رضا علیه السلام بودم. امام جواد را كه كودكی خردسال بود، نزد آن حضرت آوردند، فرمود: این مولودی است كه برای شیعه نوزادی مبارك تر از او به دنیا نیامده است. [5] .



[ صفحه 254]



شاید این فرمایش امام رضا به همان دلیل باشد كه قبلا اشاره كردیم. زیرا تولد امام جواد نگرانی مسلمانان را از این كه امام رضا علیه السلام جانشین نداشته باشد، برطرف ساخت و ایمان آنان را از آلودگی به شك و تردید نجات داد.

«نوفلی» می گوید: «هنگام مسافرت امام رضا علیه السلام به خراسان به آن گرامی عرض كردم: با من امر و فرمانی ندارید؟

فرمود: بر تو باد كه پس از من از فرزندم «محمد» پیروی كنی. من به سفری می روم كه بازگشتی ندارد. [6] .

«محمد بن ابی عباد» كه كاتب امام رضا علیه السلام بود، می گوید: «آن گرامی فرزندش را به جهت احترام با كنیه یاد می كرد - و هنگامی كه از امام جواد علیه السلام نامه ای می رسید، می فرمود: «ابوجعفر به من نوشته است...» و هنگامی كه به فرمان حضرت امام رضا به ابوجعفر امام جواد نامه می نوشتم، او را با بزرگی و احترام مورد خطاب قرار می داد و نامه هایی كه از امام محمد تقی می آمد در نهایت بلاغت و زیبایی كلام بود.» [7] .

و نیز همین «محمد بن ابی عباد» می گوید: «از امام رضا علیه السلام شنیدم كه می فرمود: پس از من، ابوجعفر وصی من و جانشین من در میان خانواده ام خواهد بود. [8] .

«معمر بن خلاد» می گوید: «امام رضا علیه السلام در حالی كه مطلبی را یاد می كرد، فرمود: «چه نیازی دارید این مطلب را از من بشنوید؟ این ابوجعفر است كه او را به جای خود نشانده ام و در مكان خود قرار داده ام - هر سؤالی و مشكلی داشته باشید او پاسخ خواهد داد - ما خاندانی هستیم كه فرزندان ما از پدران - حقایق و معارف و علوم را - كاملا به ارث می برند. [9] .

منظور آن است كه همه ی علوم الهی و مقامات امامت از امام قبلی به امام بعدی می رسد و این فقط مخصوص امامان علیهم السلام است نه فرزندان دیگر ائمه.

«خیرانی» از پدرش نقل می كند كه گفت: در خراسان نزد امام رضا علیه السلام



[ صفحه 255]



بودم. كسی از آن حضرت پرسید: «اگر برای شما حادثه ای رخ داد به چه كسی رجوع كنیم؟»

امام فرمود: «به پسرم ابوجعفر.»

گویا سؤال كننده سن و سال امام جواد را كافی نمی دانست و فكر می كرد چگونه كودكی می تواند عهده دار امامت باشد. امام رضا كه شك و تردید پرسشگر را دید، فرمود: «خدای متعال عیسی را به نبوت و رسالت برانگیخت، در حالی كه سن او از سن كنونی ابوجعفر هم كمتر بود.»

«عبدالله بن جعفر» می گوید: «همراه با «صفوان بن یحیی» خدمت امام رضا علیه السلام شرفیاب شدیم و در آن هنگام امام جواد سه ساله بود و حضور داشت. از امام رضا پرسیدیم: «اگر حادثه ای روی دهد جانشین شما كیست؟»

امام رضا به ابوجعفر اشاره كرد و فرمود: «این فرزندم.»

پرسیدیم: «با این سن و سال؟»

پاسخ فرمود: «آری با همین سن و سال. خدای بزرگ عیسی علیه السلام را حجت خویش قرار داد، در حالی كه سه سال هم نداشت.» [10] .



[ صفحه 256]




[1] علامه مجلسي، بحارالانوار، ج 50، ص 15.

[2] شيخ كليني، اصول كافي، ج 1، ص 323.

[3] مدرك بالا، ص 315.

[4] ابن شهرآشوب، مناقب، ج 4، ص 394.

[5] محدث قمي، انوار البهيه، ص 125.

[6] شيخ صدوق، عيون اخبار الرضا، ج 2، ص 216.

[7] مدرك بالا، ص 240.

[8] شيخ مفيد، الارشاد، ص 298.

[9] شيخ كليني، كافي، ج 1، ص 322.

[10] علامه مجلسي، بحارالانوار، ج 50، ص 35) جمله ي آخر روايت، نقل به معنا شده است.).