کد مطلب:246002 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:348

مقدمه
این كتاب كوچك را به بزرگترین عطیه ی آسمانی و مادر مهربانی حضرت فاطمه ی زهرا سلام الله علیها تقدیم می كنم.



[ صفحه 5]



می خواستم تو را خورشید بنامم - از روشنایی منتشرت - دیدم كه خورشید، سكه صدقه ای است كه تو هر صبح از جیب شرقی ات درمی آوری، دور سر عالم می چرخانی و در صندوق مغرب می اندازی.

و بدینسان استواری جهان را تضمین می كنی.

می خواستم نام تو را ابر بگذارم - از شدت كرامتت.

دیدم كه ابر دستمالی است كه تو با آن عرقهای آسمانی ات را از جبین می ستری و بر پیشانی زمینهای تبدار می گذاری.

می خواستم تو را آسمان بخوانم - از وسعت آبی نگاهت -

دیدم كه آسمان، سجاده كوچكی است كه تو برای عبادت مدامت زیر پا می افكنی.

می خواستم تو را اقیانوس صدا كنم - از بی كرانگی ات -

دیدم كه اقیانوس، جرعه ی آبی است كه تو به لبهای عطشناك زمین بخشیده ای.

می خواستم تو را نسیم لقب دهم - از لطافت و مهربانی ات -

دیدم كه نسیم، فقط بازدم توست كه در فضای قدسی فرشتگان تنفس می كنی.

به اینجا رسیدم كه:

زیباترین و زیبنده ترین نام، همان است كه خدا برای تو برگزیده است، ای كریم ترین بخشنده ی روی زمین.

ای جواد!



[ صفحه 6]