کد مطلب:275256 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:276

پیشگفتار
باید توجه داشت كه اصل وابستگی سائر ممكنات به وجود امام - سلام الله علیه - و چگونگی آن و مسائل مشابه آن را، دانشمندان و علماء حكمت و عرفان با دلائل عقلی و فلسفی و عرفانی اثبات كرده اند، چنانكه بوسیله وحی و خبر آنان كه با عالم غیب ارتباط و اتصال دارند و از غیب عالم و علم كتاب و روابط نهانی و پنهانی ممكنات با یك دیگر، باذن الله تعالی و به عنایت و لطف او، مطلع می باشند نیز ثابت است و طبق همین اطلاعاتی كه ایشان بما می دهند، فرضا دلیل علی مستقل هم نباشد، به آنچه خبر می دهند اعتقاد پیدا می كنیم،



[ صفحه 8]



زیرا برای تحقیق این گونه موضوعات - به خصوص تفاصیل آن - راهی مطمئن تر و باور بخش تر از وحی و اخبار انبیاء و اوصیاء آنها نیست [1] چنانكه وجود ملائكه و اصناف آنها و ماموریت ها و مداخلاتشان در عالم و تصرفات و ارتباطاتی كه با تنظیم عالم دارند، بر حسب قرآن مجید و احادیث شریفه ثابت و مسلم است و هر كس به نبوت و وحی و قرآن مجید و رسالت حضرت رسول اكرم - صلی الله علیه و آله - مومن باشد، به آن نیز ایمان دارد، زیرا ایمان به صدق انبیاء و وحی و انباء و اخبار آنها، قابل تبعیض نیست. بنابر این در این موضوع نیز این راه شناخت مورد استناد و كمال اعتماد و یقین آور و اطمینان بخش است. بر حسب روایاتی كه در تفسیر بعضی از آیات قرآن مجید وارد شده و هم چنین روایاتی كه مستقلا روایت شده، وابستگی جهان به وجود امام - علیه السلام - ثابت است و هر چند بعضی از این روایات به وابستگی بعضی از این عالم مثل زمین، بیشتر دلالت نداشته باشد، اما بعضی دیگر دلالت بر وابستگی كل دارد. مضافا اینكه بعضی از معیارها و ملاكها كه این وابستگی را تایید می نماید عام است و وابستگی كل عالم را اثبات می كند. ناگفته نماند كه از طرق اهل سنت نیز احادیثی كه فی الجمله دلالت بر این موضوع دارد، روایت شده است، مثل روایتی كه عبدالله بن بطه عكبری كه از محدثین مشهور و نامدار است [2] در



[ صفحه 9]



كتاب الابانه به سند خود از عبدالله بن امیه مولی مجاشع [3] از یزید رقاشی [4] از انس بن مالك [5] به این لفظ روایت كرده است: قال: قال رسول الله، صلی الله علیه و آله: لا یزال هذا الدین قائما الی اثنی عشر فاذا مضوا ساخت الارض باهلها، و فی نسخه ماجت [6] ترجمه: انس گفت: رسول خدا - صلی الله علیه و آله - فرمود: همواره این دین بر پا خواهد بود تا دوازده نفر، پس وقتی كه آن دوازده نفر درگذشتند زمین اهل خود را فرو خواهد برد (و چنانكه در نسخه دیگر است) زمین اهل خود را در اضطراب خواهد انداخت. و چنان كه از بعضی احادیث استفاده می شود، از صدر اول و عصر صحابه افراد برجسته ای از آنان، مانند سلمان و ابوذر - كه نمی توان معتقداتشان را جز به استناد به هدایت و بیان و ارشاد حضرت رسول اعظم، صلی الله علیه و آله، مستند دانست - این وابستگی را بازگو كرده و به دیگران می آموختند، من جمله از سلمان و ابوذر در مقام توصیف امیرالمومنین علی علیه السلام روایت شده است:



[ صفحه 10]



انه لزر الارض الذی تسكن الیه و یسكن الیها، و لو فقد لانكرتم الارض و انكرتم الناس [7] .

ابن اثیر در نهایه و ابن منظور در لسان العرب زر را به استخوانی كه در زیر قلب است و قوام قلب را به آن گفته اند، معنی كرده اند كه بنابر این ترجمه این جمله این است: علی علیه السلام قوام زمین است كه زمین بسوی او آرام می گیرد و به سوی آن سكون و آرامش حاصل می شود و اگر او (یا جانشین او) نباشد هر آینه زمین را و مردم را منكر و دگرگون و به وضع دیگر و ناشناخته خواهید دید. حاصل اینكه با مراجعه اجمالی به روایات و احادیث شیعه و اهل سنت و زیارات معتبر، مثل جامعه كبیره، ارتباط وجود سائر ممكنات و بقاء زمین، بلكه عالم، و نزول باران و بركات و رحمت های الهی و افاضه فیوضات و نعمت ها به وجود امام - علیه السلام - فی الجمله ثابت و مسلم است [8] چنانكه شكی نیست كه یگانه راه نجات و امان از گمراهی، شناختن امام و قبول امامت او و پیروی از او است كه علاوه بر احادیث متواتره ثقلین و سفینه و امان، حدیث مشهور بین شیعه و اهل سنت كه حمیدی در جمع صحیحین آن را روایت كرده است، با كمال تاكید و توعید بر آن دلالت دارد، متن این حدیث به روایت حمیدی (در جمع صحیحین) این است: من مات و لم یعرف امام زمانه مات میته الجاهلیه [9] .



[ صفحه 11]



یعنی هر كس بمیرد و نشناسد امام زمان خود را مرده است، مردن جاهلیت. و فخر رازی از حضرت رسول - صلی الله علیه و آله - روایت كرده است كه فرمود: من مات و لم یعرف امام زمانه فلیمت ان شاء یهودیا و ان شاء نصرانیا: هر كس بمیرد و نشناخته باشد امام زمان خود را، پس اگر خواست یهودی بمیرد و اگر خواست نصرانی. [10] و تصریح به این بیان و اقتباس از فرمایش حضرت رسول اعظم - صلی الله علیه و آله - است، كلام معجز نظام خلیفه و وصی آن حضرت علی - علیه السلام - كه مفخر علماء اسلام سید رضی از آن حضرت روایت نموده است: و انما الائمه قوام الله علی خلقه و عرفاوه علی عباده و لا یدخل الجنه الا من عرفهم و عرفوه و لا یدخل النار الا من انكرهم و انكروه [11] .



[ صفحه 12]



یعنی این است و جز این نیست كه امامان از سوی خدا و به امر خدا قائم بر خلق خدا و بر پا دارندگان آنها، و مدبر و مدیر امور و نگهبان مصالح و سرپرست بندگان خدا می باشند، داخل بهشت نمی شود مگر آن كس كه بشناسد ایشان را و ایشان او را بشناسند و داخل آتش نمی شود مگر كسی كه ایشان را نشناسد و انكار كند و امامان - علیهم السلام - او را نشناسند و انكار نمایند. و در رابطه با این مسائل است فرمایش دیگر آن حضرت: الا ان مثل آل محمد صلی الله علیه و آله كمثل نجوم السماء اذا خوی نجم طلع نجم [12] .

یعنی آگاه باشید به تحقیق مثل آل محمد - صلی الله علیه و آله - مثل ستاره های آسمان است، هر گاه ستاره ای میل كند به غروب، ستاره دیگر طلوع نماید. این گونه احادیث و احادیثی كه مدلول آنها گسترده تر است، از حد تواتر گذشته است و مورد نظر در این رساله، استقصا و احصاء



[ صفحه 13]



آن احادیث و تحقیق در مقدار دلالت آنها نیست، كه احصاء و بررسی این احادیث به كاوش بسیار و مطالعات زیاد و تالیف كتابی مفصل و بزرگ نیاز دارد. آنچه در این رساله به طور مختصر در نظر است، توجیه و تفسیر عقلی و علمی و منطقی این وابستگی و بیان امكان و صورت وقوع آن است كه در ضمن چند بیان توضیح و توجیه می شود. و اگر چه بحث و بررسی را می توان در دو زمینه قرار داد، یكی ارتباط اصل وجود ممكنات به وجود امام، علیه السلام، و دیگر ارتباط بقاء آنها به وجود آن حضرت، علیه السلام، اما به ملاحظه اختصار و عدم تكرار، در طی چند بررسی و توجیه، معقولیت و منطقی بودن هر دو جهت را به یاری خداوند متعال بیان خواهیم كرد. و ما توفیقی الا بالله علیه توكلت و الیه انیب



[ صفحه 15]




[1] پيرامون علم انبيا و اوليا به مغيبات، و چگونگي و واقعيت آن، كه امري انكار ناپذير است، مراجعه شود به كتاب هائي كه يا در خصوص اين موضوع نوشته شده، يا به مناسبتي اين مباحث در آنها پي گيري شده است، از جمله تاليفات اين حقير مثل نويد امن و امان و پرتوي از عظمت حسين، عليه السلام و فروغ ولايت در دعاي ندبه.

[2] ترجمه او در تاريخ بغداد و لسان الميزان مذكور است.

[3] رازي در الجرح و التعديل عبدالله بن اميه قرشي را ترجمه كرده است كه ظاهرا غير از عبدالله بن اميه مولي مجاشع است، و در جامع الرواه عبدالله بن اميه سكوني را ترجمه كرده است كه از اصحاب حضرت صادق - عليه السلام - است.

[4] ترجمه يزيد بن ابان رقاشي در تهذيب التهذيب ابن حجر مذكور است.

[5] انس بن مالك از صحابه معروف است و ترجمه و تاريخ حالات او در كتاب هاي تاريخ و تراجم مثل استيعاب و اصابه و اسدالغابه و غيرها آمده است.

[6] كشف الاستار ص 99، پوشيده نماند كه احاديث دال بر امامت ائمه اثني عشر - عليهم السلام - از طرق اهل سنت متواتر است و بيش از سي نفر از صحابه اين احاديث را روايت كرده اند و اين روايات بر صحت مذهب شيعه اهل بيت - عليهم السلام - كه معتقد به امامت ائمه اثني عشر مي باشند، دلالت دارند و بر هيچ يك از مذاهب سائر فرق مسلمين قابل انطباق نيستند، خصوصا كه در خود اين روايات، روايات مطلقه تفسير شده و در رواياتي مثل روايت حافظ معروف ابوالفتح بن ابوالفوارس در اربعين خود به اسامي ايشان نيز تصريح شده است.

[7] مخفي نماند كه اين حديث در كتاب هاي معتبر شيعه نيز روايت شده، از جمله در امالي شيخ مفيد - قدس سره - مجلس 17 از سلمان روايت شده است.

[8] رجوع شود به كتاب ها و جوامع حديث مثل كافي و وافي و بحار و درر البحار و غيرها.

[9] كشف الاستار، ص 78 و 79.

[10] المسائل الخمسون، رساله اي است از فخر كه در ضمن مجموعه اي به نام مجموعه الرسائل در مصر در مبعه علميه كردستان، در سال 1328 قمري چاپ شده و اين حديث در صفحه 384 اين كتاب نقل شده است.

[11] نهج البلاغه، خ 150 عالم جليل حاج ميرزا ابوالفضل تهراني - قدس سره - در شرح زيارت عاشورا در موضوع معرفت امام كلامي دارد كه عينا نقل مي شود:

معرفت امام - عليه السلام - مراتبي دارد:

اول: احاطه به مقام ايشان است، كما هو حقه، و اين مرتبه در حيز افهام ما نيست:



جمله ادراكات بر خرهاي لنگ

او سوار باد پايان چون خدنگ



و حديث شريف من عرفنا فقد عرف الله مي تواند اشاره به اين معني باشد و حديث معروف كه شيخ صدوق - عليه الرحمه - روايت كرده كه پيغمبر - صلي الله عليه و آله - فرمود: يا علي و عرف الله الا انا و انت و لا عرفني الا الله و انت و لا عرفك الا الله و انا بنابر عموم ثبوت احكام اميرالمومنين براي ائمه، عليهم السلام - چنانچه در اخبار وارد شده - شاهد صدق اين مدعي باشد. مرتبه ثانيه: اطلاع بر اسرار و سراير و وقوف بر بواطن و ضمائر ايشان است به حدي كه طاقت بشر اقتضا كند، اين هم مراتبي دارد و مقول به تشكيك است و اين درجه خصيصين شيعه و صديقين و اولياء است و از اخبار اهل بيت - عليهم السلام - معلوم مي شود كه سلمان فارسي و ابوحمزه ثمالي و يونس بن عبدالرحمن مولي آل يقطين و جماعتي ديگر، هر يك به مرتبه اي از مراتب اين مقام رسيده اند و مستفاد از مجموع اخبار آنست كه در صحابه افضل از سلمان نيست و اين حكم جاري در اهل بيت نيست، چه او به تنزيل از ايشان شده و ايشان به تحقيق از اين طايفه هستند. مرتبه ثالثه: اطلاع بر مراتب كمالات و مدارج مقامات عاليه ايشان است چنانچه از اخبار اهل بيت و آثار شريفه ايشان ظاهر مي شود از علم و حلم و تقوي و شجاعت و سماحت و احتياج جميع خلق در امور به ايشان و وساطت ايشان در صدور جميع فيوض الهيه و مواهب ربانيه و اينكه امامت بر جميع ما في الوجود دارند و اين مقام علماء و فقهاء و مومنين از حكما و عرفا است و هر كس هر چه بيشتر از مشكوه انوار مقدسه ايشان اقتباس كرده و زيادتر از بحر محيط فضائلشان اعتراف نموده در اين مرحله ثابت قدم تر و صاحب منزله تر است. مرتبه رابعه: اعتراف به امامت ايشان و دارائي كمالات است اجمالا، و اين حظ عوام است و جميع مراتب از تشكيك و اختلاف، به حسب اختلاف استعداد اصحاب آنها، خالي نيست. الخ. شفاء الصدور، ص 214 ، 213.

[12] نهج البلاغه خطبه 8.