کد مطلب:2773 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:306

چکیده
1. معنای لغوی امام و شیعه متمم یكدیگرند، شیعه به معنی پیروان است و امام كسی است از او پیروی می شود امامیه یا شیعه اثنی عشریه اصطلاحا به كسانی گفته می شود كه گذشته از اعتقاد به امامت بلافصل علی علیه السلام پس از او حسین بن علی علیه السلام و حسین بن علی علیه السلام و نه فرزند ایشان كه آخرین آنها مهدی موعود (عج ) است به امامت می پذیرند.

2. فرق اسلامی ، چون معتزله ، اشاعره ، خوارج و مرجئه ، غالبا در واكنش به حوادث اعتقادی و سیاسی برخی دوره ها و به صورت انفعالی پیدا می شدند ولی پیدایش امامیه این گونه نبوده است . جانشینان پیامبر صلی الله علیه و آله از زمان خود حضرت ، دست كم برای عده ای از اصحاب مشخص بودند كه از علوم و اسرار پیامبر بهره خاص گرفته بودند و این علوم و اسرار سینه به سینه در آنها انتقال پیدا كرده بود، لكن به جهت اختناق موجود در بعضی دوره ها فرصت بروز و ظهور به صورت گروهی منسجم را نیافتند تا اینكه امام باقر علیه السلام و امام صادق علیه السلام با اندك فرصتی كه یافتند توانستند در كنار فقه شیعه ، كلام امامیه را هم بنیان نهند و متكلمان برجسته ای را تربیت كنند.

3. كلام امامیه نه با عقل گریزی اصحاب حدیث و حنابله موافق بود و نه با عقل گرایی افراطی معتزله همراهی داشت چه اینكه با جمودگرایی اشعری و نادیده گرفتن نقش تعقل در كشف عقاید سرآشتی نداشت . منابع معارف شیعه عبارت بودند از قران سنت پیامبر و اهل بیت و همچنین عقل . متكلمان امامیه گذشته از استفاده از مستقلات عقلی ، با اجتهاد عقلی معارف قرآن و سنت را استنباط می كردند و به جدال احسن با مخالفان می پرداختند.

4. پنج اصل توحید، عدل ، نبوت ، امامت و معاد به عنوان اصول عقاید امامیه معرفی شده است . دو اصل توحید و عدل در این میان اهمیت بیشتری دارد و تفسیر خاص امامیه و معتزله از این دو اصل ، آنها را از دیگر فرق كلامی جدا كرده است . اصل امامت هم مختص امامیه بوده كه آنها را از بقیه و حتی معتزله جدا نموده است .

5. امامیه در مورد توحید صفاتی معتقدند كه صفات را زاید بر ذات متغایرند لكن مصداقا واحد هستند، برخلاف معتقدند كه صفات را زاید بر ذات می دانند و یا معتزله كه به نیابت ذات از صفات قائلند. در مورد توحید افعالی هم نظر اشاعره مبنی بر انحصار فاعلیت در خدا و نظر معتزله مبنی بر فاعلیت مستقل انسان از سوی امامیه رد شده است . اختیار و آزادی انسان هرگز به تفویض معتزله نمی انجامد بلكه قدرت اختیار انسان متوقف بر اجازه الهی است .

عدل در نزد امامیه به معنای منزه بودن خداوند از ارتكاب افعال قبیح و لزوم انجام كارهای نیكوست . آنان سخن اشاعره مبنی بر اینكه عدل همان فعلی است كه خدا انجام می دهد (ولو قبیح ) با دلایلی رد می كنند. نظریه امامیه در مساءله حسن و قبح دارای دو عنصر اساسی است . نخست آنكه حسن و قبح ، ذاتی افعال است و دیگر آنكه عقل آدمی قادر بر درك این حسن و قبح است ، البته در برخی موارد برای شناخت حسن و قبح افعال محتاج دین و شریعت است . بر همین اساس امامیه افعالی را كه عقلا قبیح انداز خدای متعال سلب می كنند.

7. امامیه معتقد است خدای متعال به هیچ صورت در دنیا و آخرت با چشم قابل رؤ یت نیست . البته رؤ یت قلبی كه در روایات آمده نه تنها مردود نیست بلكه عالی ترین نوع معرفت آدمی نسبت به خداوند است و چه بسا كه این رؤ یت در همین دنیا هم میسر باشد.

8. در میان مكاتب كلامی ، امامیه تنها گروهی است كه امامت را از اصول دین می شمارد و بر آن تاءكید دارد. بنابر نظر امامیه ،

امام را خداوند تعیین می كند و مردم می باید امام زمان خود را بشناسند و با او بیعت كنند. امامت رهبری امت اسلامی در همه شؤ ون حیات بشری اعم از اعتقادی ، علمی ، اخلاقی ، سیاسی و اجتماعی است و امام فردی معصوم از خطا و گناه است .

9. متكلمان برجسته امامیه از یك نظر به دو گروه تقسیم می شوند: متكلمان عصر حضور كه از اصحاب ائمه اند و متكلمان عصر غیبت . برخی از متكلمان عصر حضور عبارت اند از: 1. هشام بن حكم ، شاگرد برجسته امام صادق علیه السلام و امام كاظم علیه السلام كه سرآمد شاگردان آن حضرت در مباحث كلامی بوده و دارای آثار كلامی متعددی است ؛ 2. هشام بن سالم . شاگردان امام صادق علیه السلام و امام كاظم علیه السلام ؛ 3. محمد بن علی بن نعمان معروف به مؤ من الطاق كه از اصحاب امام سجاد علیه السلام و امام باقر علیه السلام و امام صادق علیه السلام است ؛ 4. قیس ‍ الماصر؛ 5. زرارة بن اعین : از اصحاب امام باقر علیه السلام و امام صادق علیه السلام و امام كاظم علیه السلام كه برخی او را از بزرگترین رجال شیعه می دانند. متكلمان یاد شده در قرن دوم هجری می زیسته اند. در قرن سوم هم متكلمان بسیاری بوده اند كه از جمله آنها فضل بن شاذان است كه از اصحاب امام رضا علیه السلام ، امام جواد علیه السلام و امام هادی علیه السلام و امام حسن عسكری علیه السلام است . كتاب معروف الایضاح كه در رد فرقه های مختلف كلامی است مربوط به اوست .

10. مهمترین متكلمان عصر غیبت مربوط به قرن 4 و 5 است كه تعدادی از آنها از خاندان نوبختی اند. خاندان نوبختی از مهمترین خانواده های شیعی بوده اند كه برخی از آنها یاران امام معصوم علیه السلام بوده اند از جمله حسین بن روح نوبختی كه آخرین نایب خاص امام دوازدهم علیه السلام بوده است . این خاندان در فرهنگ و تمدن دوره عباسی نقش به سزایی داشتند و به جهت آشنایی با فلسفه ، مفاهیم فلسفی را در كلام امامیه وارد كردند. ابوسهل نوبختی ، حسن بن موسی نوبختی (صاحب كتاب فرق الشیعه ) و ابواسحق ابراهیم بن نوبخت (صاحب كتاب الیاقوت ) از جمله متكلمان امامیه منسوب به این خاندان هستند.

11. یكی از شخصیتهای برجسته امامیه شیخ صدوق صاحب كتاب من لایحضره الفقیه است . وی در كتب خویش بیشتر بر نصوص دینی تاءكید ورزیده است . كتاب التوحید شیخ صدوق جامع عقاید اصلی و مهم امامیه است .

روش شیخ صدوق از جهتی در مقابل روش متكلمان نوبختی است . نوبختیان سعی می كردند از مباحث فلسفی و عقلی در كلام سود جویند و شیخ صدوق بیشتر از نصوص دینی بهره می جست . مقایسه كتاب الیاقوت و الاعتقادات این مطلب را روشن می سازد.

12. شیخ مفید از دیگر متكلمان مشهور امامیه است كه سید مرتضی و شیخ طوسی از شاگردان او محسوب می شوند. مهمترین كتاب كلامی وی اوائل المقالات است . تفكر كلامی مفید از جهت توجه به عقل و نقل حد وسط میان روشن متكلمان نوبختی و شیخ صدوق محسوب می شود. سید مرتضی متكلم دیگر امامیه پس از شیخ مفید كلام امامیه را بیشتر به جانب عقلانیت كشاند. شیخ طوسی كه دارای دو مجموعه های تهذیب الاحكام و الاستبصار است در زمینه كلامی كتاب تمهیدالاصول را نگاشته و روش ‍ عقلانی سید مرتضی را تكمیل كرده است و متكلمان شیعی پس از او تنها به شرح و بسط آرای سلف پرداختند تا در قرن هفتم با ظهور خواجه نصیر الدین طوسی كلام شیعه دچار تحولی دیگر شد.

13. خواجه نصیر الدین طوسی در میان متكلمان دوره غیبت بیش از دیگران بر كلام امامیه تاءثیر گذارده است . او بیش از همه به عقاید شیعه رنگ فلسفی داد و با تاءلیف كتاب تجرید الاعتقاد یكی از مهمترین كتابهای كلامی شیعه را آفرید. اهمیت این كتاب را از شروحی كه بر آن نوشته شده می توان یافت .

علامه حلی كه جامع علوم عقلی و نقلی بود شرح كشف المراد را بر تجرید خواجه نگاشت و پس از وی هم متكلمان برجسته ای چون علامه مجلسی ، فیض كاشانی و ملاعبدالرزاق لاهیجی آثار دیگری را در كلام امامیه آفریدند.

14. كلام شیعه در سه مرحله متوالی ، به تدریج بر جنبه عقلانی آن افزوده شد و به علوم فلسفی نزدیكتر شد. در دوره نخست تاءكید بیشتر بر نصوص ‍ دینی و كلام ائمه بود و عقل در خدمت تبیین معارف وحی و دفاع از حقانیت و عقلانیت آن بود. در دوره دوم مایه های عقلانی كلام شیعه افزایش یافت . در نهایت با ظهور خواجه طوسی كلام شیعه با فلسفه مشاء در آمیخت . كلام شیعه در قرنهای اخیر هم شاهد گرایشهای نص گرایانه و عقل گرایی معتدل بوده است و این رویارویی همچنان ادامه دارد.





پرسش

1.تفاوت امامیه با دیگر فرق در چگونگی پیدایش چیست ؟

2.تفاوت روش كلامی امامیه با روش كلامی معتزله و اشاعره چیست ؟

3.اصول دین امامیه را بنویسید و در هر مورد تفاوت امامیه با دیگر فرق را ذكر كنید.

4.تفاوت نظریه امامیه در مورد رؤ یت الهی با دیگر فرق چیست ؟

5. كلامی امامیه چند مرحله را پیموده و در هر مرحله وضعیت آن چگونه بوده است .