کد مطلب:27801 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:269

عبّاس












عبّاس، جلوه عشق و ایثار، تبلور رادمردی، صفا و وقار، و تجسّم شجاعت، شهامت و كرامت است. او در میان حماسه آفرینان كربلا و شهیدان تاریخ، از چنان جایگاه بلند و مكانت والایی برخوردار است كه به گفته سیّد الساجدین، زین العابدین علیه السلام:

عبّاس، نزد خدای تبارك و تعالی منزلتی دارد كه همه شهدا در روز قیامت به او رشك می برند.[1].

او از مادری بزرگوار از قبیله بنی كلاب كه شجاع ترین، رزم آورترین و تیزتك ترین مردانِ روزگار را در خود داشت، به سال 26 هجری[2] به دنیا آمد و در دامان پُرمهر او و در كنار برادران بی نظیری چون حسن و حسین علیهما السلام، بالید و رشد كرد.

كنیه آن بزرگوار، ابو الفضل[3] و ابو قِربه (صاحب مَشك)[4] و القابش سقّا[5] و قمر بنی هاشم بود.

عبّاس، قامتی بلند، سینه ای ستبر، بازوانی توانمند و چهره ای بس زیبا داشت، بدان سان كه او را «ماه بنی هاشم» می گفتند.[6].

او از آغاز قیام ابا عبد اللَّه الحسین علیه السلام، همراه و همدل امام حسین علیه السلام بود و در هنگامه نبرد كربلا، پرچمدار سپاه ایشان.[7] عبّاس، به روزهای سخت محاصره امام و یارانش، سقایت سپاه و آبرسانی به كودكان را بر عهده داشت.[8].

او در آستانه شب عاشورا، در جمع همراهان حسین علیه السلام و هنگامی كه امام از آنها خواسته بود كه بروند، اوّلین كسی بود كه با كلماتی سرشار از عشق و ایمان و آكنده از ایثار، همگامی و جانفشانی اش را اعلام كرد.[9].

در كربلا شمر بن ذی الجوشن برای عبّاس علیه السلام و سه برادرش امان نامه آورد و او كه در آغاز حتی از رویاروی شدن با شمر نفرت داشت، در ردّ پیشنهاد سفاهت آمیز شمر، شكوهمند و استوار گفت:

نفرین خدا بر تو و امان نامه ات باد!... آیا به ما امان می دهی در حالی كه پسر پیامبر خدا امان ندارد؟[10].

عبّاس علیه السلام در كلام معصومان علیهم السلام به ایثار، تیزبینی، استواری در ایمان، جهاد عظیم، امتحان نیكو و جایگاه رشك آور در قیامت، ستوده شده است.[11].

قهرمان شكوهمند قیام كربلا و پشتیبان شكست ناپذیر ابا عبد اللَّه علیه السلام، در هنگامه اوج تنهایی امام علیه السلام و در راه رساندن آب به كام های خشكیده و تشنه زنان و خردسالان، شهد شهادت نوشید.

غم شهادت او جان امام حسین علیه السلام را بسی فسُرد، بدان گونه كه در كنار قامت خونینش از سرِ سوز، در سوگ آن عزیز از دست رفته فرمود:

اكنون پشتم شكست و چاره ام ناچار شد.[12].

103. امام زین العابدین علیه السلام: خداوند، عبّاس را بیامرزد! بی تردید، ایثار كرد و امتحان داد و خود را فدای برادرش كرد تا آن كه هر دو دستش قطع شد. پس خداوند، به جای آن دو، دو بال برایش قرار داد كه با آن، همراه فرشتگان در بهشت پرواز می كند، همان گونه كه برای جعفر بن ابی طالب قرار داد.

بی گمان، برای عبّاس، نزد خدای تبارك و تعالی، منزلتی است كه همه شهدا در روز قیامت به آن، رشك می برند.[13].

104. امام زین العابدین علیه السلام - در ذكر شب عاشورا -: چون شب شد، [حسین علیه السلام] فرمود: «این شب بر شما پرده انداخته است. پس آن را مَركب خود سازید و سپس هر یك از شما، دست یكی از خاندان مرا بگیرد. در اجتماعات و شهرهایتان پراكنده شوید تا خدا گشایشی دهد. این جماعت، تنها به دنبال من هستند و اگر به من دست یابند، از جستجوی بقیه دست می كشند».

پس برادران و پسرانش و پسران برادرش و دو پسر عبد اللَّه بن جعفر گفتند: «چگونه این كار را بكنیم ؟ برای این كه پس از تو باقی بمانیم؟! خدا نكند كه چنین روزی را ببینیم!». و آن كه به این سخن آغاز كرد، عبّاس بن علی علیهما السلام بود.[14].

105. امام صادق علیه السلام: عمویمان عبّاس، تیزبین بود و ایمانی استوار داشت. در كنار ابا عبد اللَّه علیه السلام جهاد كرد و امتحانی نیكو داد و به شهادت رسید.[15].

106. تاریخ الطبری - به نقل از عبد اللَّه بن شریك عامری، در ذكر حوادث واقعه كربلا -:عبد اللَّه بن ابی محل به ابن زیاد گفت:... خدا امیر را به صلاح دارد! پسران خواهر ما[16] با حسین هستند. پس اگر موافقی، امان نامه ای برای آنان بنویس.

ابن زیاد گفت: باشد،به خاطر تو! پس به كاتبش فرمان داد تا برای آنان امان نامه ای بنویسد. سپس عبد اللَّه بن ابی محل، آن را به وسیله غلامش كُزمان فرستاد.

پس چون [غلام] بر آنان وارد شد، ایشان را فرا خواند و گفت: این امانی است كه دایی شما فرستاده است. پس جوانان به او گفتند: به دایی ما سلام برسان و به او بگو كه ما هیچ نیازی به امان شما نداریم. امان خداوند، بهتر از امان پسر سمیّه است!...

شمر تا جلوی یاران حسین علیه السلام پیش آمد، ایستاد و گفت: خواهرزادگان ما كجا هستند؟ پس عبّاس علیه السلام و جعفر و عثمان، پسران علی علیه السلام، بیرون آمدند و به او گفتند: چه داری و چه می خواهی؟ گفت: ای خواهرزادگان من! شما در امان هستید.

پس آن جوانان به او گفتند: نفرین خدا بر تو و امانت باد! اگر تو دایی ما هستی، آیا به ما امان می دهی، در حالی كه فرزند پیامبر خدا امان ندارد؟![17].









    1. الخصال: 101/68، الأمالی، صدوق: 731/548.
    2. أعیان الشیعة: 429/7، إبصار العین: 56.
    3. مقاتل الطالبیّین: 89، عمدة الطالب: 356.
    4. تهذیب الكمال: 479/20، أنساب الأشراف: 413/2، مقاتل الطالبیّین: 89.
    5. تهذیب الكمال: 479/20، مقاتل الطالبیّین: 89، شرح الأخبار: 1125/182/3، مناقب آل أبی طالب: 108/4.
    6. مقاتل الطالبیّین: 90، مناقب آل أبی طالب: 108/4.
    7. الأخبار الطوال: 256، مقاتل الطالبیّین: 90، الإرشاد: 95/2، المجدی: 15.
    8. تاریخ الطبری: 412/5، الكامل فی التاریخ: 556/2، الفتوح: 92/5.
    9. تاریخ الطبری: 419/5. نیز، ر. ك: الإرشاد: 91/2، إعلام الوری: 455/1.
    10. تاریخ الطبری: 416/5، الكامل فی التاریخ: 558/2، الفتوح: 94/5.
    11. سرّ السلسلة العلویّة: 89، عمدة الطالب: 356.
    12. مقتل الحسین: 30/2، المجدی: 15، إعلام الوری: 395/1.
    13. الخصال: 101/68، الأمالی، صدوق: 731/548.
    14. تاریخ الطبری: 419/5. نیز، ر. ك: الإرشاد: 91/2، إعلام الوری: 455/1.
    15. سرّ السلسلة العلویّة: 89، عمدة الطالب: 356.
    16. یعنی پسران زنی كه از قبیله ماست.
    17. تاریخ الطبری: 415/5 و 416، و در نقل الفتوح (94/5) آمده است: و عبّاس بن علی به او گفت: «مرگت باد ای شمر! و خدا تو را ای دشمن خدا لعنت كند و نیز این امان نامه ای را كه آورده ای! آیا به ما می گویی كه به انحراف، گردن نهیم و یاری برادرمان حسین علیه السلام را واگذاریم؟!». پس شمر ناراحت و خشمگین به اردوگاه خود بازگشت.