کد مطلب:278591 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:161

روایات
1- مفضل بن عمر می گوید: امام صادق علیه السلام فرمود: «...سپس حسنی، جوان خوش چهره و نورانی از طرف دیلم خروج می كند و با صدایی رسا فریاد می كند:



[ صفحه 137]



«ای آل احمد به ندای مظلوم كه از جانب حرم، بلند است پاسخ دهید.»، آن گاه گنجهای طالقان، او را پاسخ می گویند، چه گنجهایی!از طلا و نقره نیستند، بلكه مردانی چون پاره های آهن بر اسبهای ابلق سوار و سلاحی در دست دارند، پیوسته ستمكاران را می كشند تا اینكه بیشتر زمین را پاك می كنند و وارد كوفه می شوند و آن را خیمه گاه و محل استقرار خود قرار می دهند. بعد از آن، خبر آمدن حضرت مهدی علیه السلام به او و یارانش می رسد و یارانش به او می گویند: «ای پسر رسول خدا! این كیست كه به محل ما آمده است؟، آن گاه حسنی می گوید: برویم او را ببینیم و خواسته اش را بدانیم، و البته او خود می داند كه آن حضرت، مهدی علیه السلام است و ایشان را می شناسد ولی مقصودش این است كه آن حضرت را به اصحابش معرفی نماید.

سپس حسنی خارج می شود و خطاب به آن حضرت می گوید: «اگر تو مهدی آل محمد علیهم السلام هستی پس عصای جدت، انگشتر، ردا، زره، عمامه، اسب بلند قامت، شتر (ناقه ی عضباء)، دُلدُل، استر آن حضرت، یعفور، چارپای آن بزرگوار، براق، اسب حضرت و قرآن امیرالمؤمنین كجاست؟ حضرت مهدی علیه السلام آنها را نشان می دهد، حسنی عصا را می گیرد و در سنگ سخت فرو می برد و آن را می شكافد [1] و مقصودش آن است كه فضل حضرت مهدی را به یارانش نشان دهد بعد از آن كه سنگ از هم شكافت حسنی می گوید: «الله اكبر، یا بن رسول الله، دستت را دراز كن تا با تو بیعت كنیم.»آن حضرت دستش را دراز می كند، حسنی و بقیه لشگریانش با آن حضرت بیعت می كنند فقط چهل هزار نفر كه به زیدیه معروفند بیعت نمی كنند و می گویند: «این جز یك سحر بزرگ، چیز دیگری نیست.» [2] .



[ صفحه 138]




[1] شايد هم معني اين باشد كه عصاي خشك را در سنگ فرو مي برد، چوب خشك در دل سنگ، سبز مي شود و برگ و بار مي دهد. و اين معني براي توجه به قدرت و فضل آن حضرت، مناسبتر به نظر مي رسد. مترجم.

[2] بحارالانوار، ج 53، ص 16- 14 بخشي از روايت 1.