کد مطلب:278594 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:156

روایات
1- این اذینه از امام صادق علیه السلام از پدر بزرگوارش علیه السلام نقل می كند كه امیرالمؤمنین



[ صفحه 139]



- صلوات الله علیه - فرمود: پسر آكله الاكباد- زن خورنده جگرها- از سرزمین خشك خروج می كند، مردی میان قامت، بد شكل، كله گنده، كه در صورتش زخمهای چركین دارد كه وقتی نگاهش می كنی خیال می كنی یك چشم است، نامش عثمان و نام پدرش عنبسه و از نسل ابو سفیان است، خروج می كند تا اینكه به زمین (قرار و معین) [1] می رسد و بر منبر بالا می رود.» [2] .

2- عمر بن یزید می گوید: امام صادق علیه السلام به من فرمود: «اگر سفیانی را ببینی پلیدترین مردم با چهره ای قرمز مایل به كبودی، را دیده ای، پناه بر خدا، پناه بر خدا از آتش. آتش سفیانی در پلیدی به آنجا رسیده است كه همسرش را، از ترس اینكه او را معرفی كند، زنده به گور می نماید.» [3] .

3- امام صادق علیه السلام فرمود: «موضوع خروج سفیانی از امور حتمی و وقوع آن در ماه رجب است.» [4] .

4- عبدالله بن ابی منصور می گوید: از امام صادق علیه السلام در مورد نام سفیانی سوال كردم فرمود: «به اسمش چه كار داری؟» وقتی پنج شهر شام، دمشق، حمص، فلسطین، اردن و قنسرین را به تصرف در آورد، آن موقع، منتظر فرج باشید.» گفتم: آیا نه ماه مالك آنهاست؟ فرمود: «نه، بلكه فقط هشت ماه، حتی یك روز هم بیشتر نمی شود.» [5] .

5- عمر بن ابان كلبی از امام صادق علیه السلام نقل می كند كه فرمود: گویا سفیانی، یا رفیق سفیانی، را می بینم كه در محله رحبه در كوفه، بار انداخته و منادی، از طرف او، ندا می دهد كه: هر كس سر شیعه ای را برای من بیاورد هزار درهم جایزه دارد، بعد از آن، همسایه به همسایه اش یورش می برد و می گوید این شیعه است، گردنش



[ صفحه 140]



را می زند و هزار درهم می گیرد...» [6] .

6- فضل بن شاذان از امام صادق صلی علیه السلام نقل می كند: «امام قائم علیه السلام، تشریف می آورد تا اینكه وارد نجف می شود. در یك روز چهارشنبه لشگر سفیانی و یارانش در حالی كه مردم هم با او هستند از كوفه به سوی امام علیه السلام روان می شوند. امام علیه السلام آنها را مخاطب قرار داده به حق خودش ایشان را سوگند می دهد- كه حق را بشناسند و جانب حق را نگه دارند- و مظلومیت خود را به آنان اعلام می كند و می فرماید: «هر كس مجادله و نزاعش با من، در راه خداست بداند كه من نزدیكترین و مقربترین مردم در پیشگاه خدا هستم...» آنها می گویند: «از هر جا آمدی به همان جا برگرد، ما به تو نیازی نداریم، ما شما را آزموده و تجربه كرده ایم - و دیگر به شما میلی نداریم -» آن گاه بدون جنگیدن پراكنده می شوند و روز جمعه بر می گردند. در آن روز تیری رها شده و یكی از مسلمانان كشته می شود، فریاد بلند می شود كه فلانی كشته شد، آن گاه امام علیه السلام بیرق رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم را به اهتزاز در می آورد و ملائكه ای كه در جنگ بدر به یاری مسلمانان شتافتند فرود می آیند؛هنگام ظهر، بادی موافق می وزد، آن گاه امام علیه السلام و یارانش بر آنان حمله می برند و بر آنها غالب می شوند، آنها فرار می كنند، امام و یارانش ایشان را می كشند تا اینكه به خانه های كوفه وارد می شوندو منادی از طرف امام فریاد بر می آورد كه: «هر كس را كه فرار كرده و دست از مقاومت كشیده است نكشید، مجروحان را آسیبی نرسانید» و با آنان همان گونه عمل می كند كه علی علیه السلام در جنگ بصره با دشمنانش رفتار كرد.» [7] .

7- جابر بن یزید از امام باقر علیه السلام نقل می كند كه فرمود: «وقتی به سفیانی خبر برسد كه امام قائم علیه السلام از كوفه به سوی او روان است، با عده ای از سوارانش به دیدار حضرت قائم می رود. امام علیه السلام می فرماید: «پسر عمویم را به سوی من بفرستید»، سفیانی از بین سواران خارج می شود، امام علیه السلام با او صحبت می فرماید، سفیانی با



[ صفحه 141]



امام بیعت می كند، آن گاه نزد یارانش بر می گردد. دوستانش از او می پرسند: چه كردی؟ می گوید اسلام آورد و بیعت كردم، دوستانش می گویند: رویت سیاه باد، تو خلیفه ای بودی كه از تو اطاعت و پیروی می شد اینك دنباله رو شدی.»سفیانی برای جنگ با امام آماده می شود، شب را صبح می كنند و فردای آن روز به جنگ با امام قائم بر می خیزند.

خداوندا امام قائم و اصحابش را بر آنان مسلط می كند تا ریشه ی آنان را می كنند به طوری كه كسی از آنها در پشت یا در درون درختی یا سنگی مخفی می شود و سنگ و درخت فریاد می زنند: «ای مؤمن، این كافر اینجاست، او را بكش.» پس آن مؤمن او را می كشد. و فرمود: «درندگان و پرندگان از گوشتشان سیر می شوند، پس امام قائم آنچه اراده دارد انجام می دهد...» [8] .

8- عبدالاعلی حلبی از امام باقر علیه السلام نقل می كند: «...آن گاه (امام قائم علیه السلام) وارد كوفه می شود، و هیچ مؤمنی نیست مگر اینكه در كوفه است یا مشتاق كوفه است، و این مطلبی است كه امیرالمؤمنین علیه السلام از آن خبر داده است، سپس (امام) به اصحابش می فرماید: به سمت این ستمگر كوچ كنید، و مردم را به كتاب خدا و سنت پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم دعوت می كند، سفیانی با او بیعت می كند، عده ای از دایی هایش به او می گویند: «این چه كاری بود انجام دادی، به خدا قسم ما بر این كار از تو اطاعت نمی كنیم.» سفیانی می گوید: «چه كنم؟» به او می گویند: «با او مقابله كن»بعد به مقابله با امام بر می خیزد. امام علیه السلام می فرماید: «آماده باش كه من تو را می كشم» جنگ در می گیرد. خداوند امام را بر آنان مسلط می كند، سفیانی اسیر و كشته می شود.» [9] .

9- امام باقر علیه السلام فرمود: ظهور سفیانی و قائم در یك سال واقع می شود.» [10] .



[ صفحه 142]




[1] مؤمنون: 50.

[2] بحارالانوار، ج 52، ص 205، روايت 36.

[3] بحارالانوار، ج 52، ص 205، روايت 37.

[4] بحارالانوار، ج 52، ص 204، روايت 32.

[5] بحارالانوار، ج 52، ص 206، روايت 38.

[6] بحارالانوار، ج 52، ص 215، روايت 72.

[7] بحارالانوار، ج 52، ص 387، روايت 205.

[8] بحارالانوار، ج 52، ص 388، روايت 206.

[9] بحارالانوار، ج 52، ص 344، روايت 91.

[10] اثبات الهداه، ج 3، ص 737، روايت 105.