کد مطلب:278649 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:157

روایات
1- ابو بصیر از امام صادق علیه السلام نقل می كند كه فرمود: «امیرالمؤمنین علیه السلام، در مسجد مقداری ریگ جمع كرده، زیر سرش گذاشته و خوابیده بود كه رسول الله به آنجا رسید، با پا او را تكان داد و فرمود: «برخیز ای دابة الله». مردی از یاران حضرت عرض كرد: «یا رسول الله آیا ما می توانیم یكدیگر را به این اسم بنامیم؟» حضرت فرمود: «نه، به خدا قسم. این اسم مخصوص اوست و او همان دابة الله است كه خدا در قرآن فرمود: (و اذا وقع القول علیهم أخرجنا لهم دآبة من الأرض تكلمهم أن الناس كانوا بآیاتنا لا یوقنون) [1] سپس حضرت فرمود: ای علی! وقتی آخرالزمان برسد، خداوند، تو را به بهترین صورت خارج می كند و آهن گداخته ای با توست كه دشمنانت را با آن داغ می كنی...» [2] .

2- در حدیث سلیم بن قیس از علی علیه السلام، كه آن را به طور كامل بر امام سجاد علیه السلام خوانده و آن حضرت، آن را تایید فرموده اند، آمده است: «...عرض كردم: «یا امیرالمؤمنین، در آیه ی (اذا وقع القول...) [3] مقصود از دابه چه كسی است؟» فرمود: «ای ابوالطفیل! از این مطلب بگذر.» عرض كردم: «ای امیرالمؤمنین! فدایت شوم! از این قضیه مطلعم كن.» فرمود: «آن، دابه ای (جنبنده ای) است كه غذا می خورد، در بازار راه می رود، و با زنان ازدواج می كند.» عرض كردم: «یا امیرالمؤمنین! او كیست؟» فرمود: «او قوام زمین است كه زمین به واسطه ی او آرام می گیرد.» عرض



[ صفحه 238]



كردم: «یا امیرالمؤمنین! او كیست؟» فرمود: «صدیق این امت، فاروق، ربی [4] و ذوالقرنین این امت»، عرض كردم: «یا امیرالمؤمنین! او كیست؟» فرمود: «همان كسی كه خداوند درباره ی او فرموده است: (ویتلوه شاهد منه) [5] و آن كسی كه علم الكتاب [6] پیش اوست و آن كسی كه صدق و راستی پیش آورد و پیامبر را قبول و تصدیق كرد [7] در حالی كه همه ی مردم كافر بودند.»

عرض كردم: «یا امیرالمؤمنین، او را نام ببر» فرمود: «ای ابوالطفیل! برایت نام بردم، به خدا قسم اگر در بین آن عده از شیعیانم كه به كمك آنها با دشمن می جنگم و از من اطاعت می كنند و مرا امیرالمؤمنین می نامند و جهاد با دشمنانم را جایز می دانند، وارد شوم و بعضی از آنچه را از كتاب خدا می دانم بیان كنم، از گردم پراكنده می شوند تا اینكه در میان عده ی اندكی از شیعیان نظیر تو باقی می مانم.»ترسیدم و گفتم: «یا امیرالمؤمنین! من و امثال من از دور تو پراكنده می شویم؟ یا در كنار تو ثابت می مانیم؟» فرمود: «ثابت می مانید.»

سپس به من رو كرد و فرمود: «امر ما سخت است و مردان سخت كوش سختی پذیر را می طلبد، جز سه گروه كسی آن را نمی شناسد و قبول نمی كند: یكی فرشته ی مقرب درگاه الهی، دیگری پیامبر مرسل و سومی بنده ی مؤمن برگزیده ای كه خداوند، دلش را با ایمان آزموده است. ای ابوالطفیل، پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم از دنیا رفت و مردم پس از او با نادانی و گمراهی، از دین برگشتند بجز آنكه خداوند به واسطه ی ما اهل بیت آنها را از انحراف حفظ كرد.» [8] .

3- ابوالصامت حلوانی از امام باقر علیه السلام نقل می كند كه امیرالمؤمنین - صلوات الله علیه - فرمود: «شش چیز به من داده شده است: «علم خوابها، وقایع، كلام حق و من



[ صفحه 239]



صاحب رجعتها و بهترین دولت هستم، من صاحب عصا و آهن گداخته هستم، من دابه ای هستم كه با انسانها سخن می گوید.» [9] .

4- ابو عبدالله جدلی می گوید: بر علی بن ابی طالب وارد شدم. آن حضرت به من فرمود: «آیا می خواهی قبل از اینكه كسی به جمع ما وارد شود سه مطلب را برایت بگویم؟» عرض كردم: آری، فرمود: من بنده ی خدا، دابه ی زمین، صدق و عدل آن و برادر پیامبر هستم، و من بنده ی خدا هستم. آیا می خواهی از چشم و بینی مهدی خبرت كنم؟» عرض كردم:آری، پس با دست به سینه اش زد و فرمود: «من». [10] .

5- نزال بن سبره از علی بن ابی طالب علیهما السلام نقل می كند كه فرمود: «...بدانید كه بعد از آن - یعنی دجال - واقعه ی بزرگ اتفاق می افتد.» گفتیم: «یا امیرالمؤمنین! واقعه ی بزرگ چیست؟» فرمود: «خروج دابه ای از زمین نزدیك صفا، كه انگشتر سلیمان و عصای موسی را همراه دارد، انگشتر را به چهره ی هر مؤمنی بگذارد و روی آن حك می شود: «این واقعا مؤمن است.» و روی چهره ی هر كافری بگذارد و روی آن حك می شود: «این واقعا كافر است» و مؤمن صدا می زند كه: «وای بر تو ای كافر» و كافر فریاد می كشد كه: «خوش به حال تو ای مؤمن»، دوستم داشتم كه امروز مثل تو می بودم و رستگار می شدم، آن گاه دابه سربلند می كند و به اذن پروردگار، بین شرق و غرب عالم، همه چیز را می بیند، آن روز، توبه از میان مردم برداشته می شود و قبول نمی شود و هیچ عملی- از غیر مؤمن - پذیرفته نمی شود و (لا ینفع نفسا ایمانها لم تكن آمنت من قبل أو كسبت فی ایمانها خیرا) [11] » [12] .



[ صفحه 240]




[1] نمل: 82- هنگامي كه وعده ي عذاب كافران به وقوع پيوندد جنبنده اي از زمين برانگيزيم كه با آنان سخن گويد كه مردم به آيات ما يقين نداشته اند.

[2] بحارالانوار، ج 3، ص 52، روايت 20.

[3] نمل: 82.

[4] هزاران نفر از مردم، جماعت، مجمع البحرين، ماده ربب.

[5] هود: 17- گواهي صادق، آن را تلاوت مي كند.

[6] اشاره به آيه 43 سوره ي رعد.

[7] اشاره به آيه 33 سوره ي زمر.

[8] بحارالانوار، ج 53، ص 668، روايت 66.

[9] بحارالانوار، ج 53، ص 101، روايت 123.

[10] بحارالانوار، ج 53، ص 110، روايت 4.

[11] انعام: 158- ايمان كسي كه قبلا ايمان نياورده برايش فايده اي ندارد و اگر بعد از ايمان، كار خيري هم انجام دهد پذيرفته نيست.

[12] بحارالانوار، ج 52، ص 194، از روايت 26.