کد مطلب:280086 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:633

سفیانی
(یوم الخلاص ص 67):

قال رسول الله (ص): یقع خروجه (ای المهدی (ع)) بعد تدابر و اختلاف بین امراء العرب و العجم. الی ان یصیر الأمر الی رجل من ولد ابی سفیان.

رسول اكرم (ص) فرمود: خروج مهدی (ع) واقع می شود پس از نزاع و اختلاف در میان فرمانروایان عرب و عجم تا آنكه كار به مردی از فرزندان ابوسفیان می رسد.

(یوم الخلاص ص 670):

قال رسول الله (ص): ثم یقع التدابر و الاختلاف بین امراء العرب و العجم، فلا یزالون یختلفون الی ان یصیر الامر الی رجل من ولد ابی سفیان.

رسول اكرم (ص) فرمود: سپس نزاع و اختلاف در میان امیران عرب و عجم پدید می آید و پیوسته این اختلاف باقی می ماند تا كار به مردی از فرزندان ابی سفیان می رسد.

(یوم الخلاص ص 675):

وكتب امیرالمؤمنین (ع): الی معاویة رسالة قبیل وقعة صفین..... و ان رجلا، من ولدك، مشوم ملعون، جلف جاف، منكوس القلب، فظ غلیظ، قد نزع الله من قلبه الرحمة و الرافة، اخواله من كلب. كانی انظر الیه، و لو شئت لسمیته و وصفته و ابن كم هو. فیبعث جیشا الی المدینة فیدخلونها فیسرفون فیها فی القتل و الفواحش و



[ صفحه 557]



یهرب منهم رجل من ولدی زكی نقی الذی یملا الارض قسطا و عدلا كما ملئت ظلما و جورا وانی لأعرف و ابن كم هو یومئذ و علامته و هو من ولدابنی الحسین و یقتل صاحب ذلك الجیش رجلا من ولدی زكیا برئیا عند احجار الزیت.

امیرالمؤمنین (ع) اندكی قبل از واقعه صفین نامه ای به معاویه نوشت.... و همانا مردی از فرزندانت كه شوم و نفرین شده جفاكار و سبك مغز صاحب قلب نگونسار و بدخو و سختگیر كه خدا ترحم را از قلبش بر كنده و مهر را از او بدور داشته. دائی های او از قبیله كلب باشند. گوئی او را می بینم اگر بخواهی نام و او وصف او را بگویم كه در چه سنی باشد. سپاهی را بسوی مدینه مكرمه گسیل دارد آنها پس از هجوم به آنجا زیاده روی در كشتار و فحشاء كنند. مردی از فرزندان من كه پاك و پاكدامن است و زمین را پر از عدل و داد كند چنانكه پر از ظلم و جور شده باشد بگریزد و من اسم و سن او را در همانروز و همچنین نشانی او را می دانم و او از فرزندان فرزندم امام حسین (ع) باشد و فرمانده آن سپاه مردی از فرزندان مرا كه پاك و بی گناه است در محل احجاز زیت بقتل می رساند.

(یوم الخلاص ص 670):

قال رسول الله (ص): یخرج رجل یقال له: السفیانی فی عمق دمشق، و عامة من یتبعه من كلب فیقتل حتی یبقربطون النساء، و یقتل الصبیان. فیجتمع لهم قیس (ای المصریون والمغاربة الذین یعارضون بیعته بحسب هذا النص) فیقتلها حتی لا یمنع ذئب قلعة و یخرج رجل من اهل بیتی فی الحرام، فیبلغ ذلك السفیانی فیبعث الیهم جندا من جنده فیسیر حتی اذا جاء ببیداء من الارض خسف بهم فلا ینجو منهم الا المخبر.

رسول اكرم (ص) فرمود: مردی كه او را سفیانی گویند در داخل دمشق خروج كند و عموم تابعانش از قبیله كلب باشند كشتار بسیار كند حتی شكمهای زنان را بشكافد و كودكان را بكشد پس قیس گرد هم آیند (مقصود از قیس مصریان و مردم مغرب زمین می باشند كه اعراض از بیعت سفیانی كنند بموجب همین نص) پس آنها را می كشد تا آنجا كه از حمایت خود عاجز گردد. و مردی از اهل بیت من (ع) در حرم «مكه مشرفه» خروج كند چون این خبر به سفیانی رسد گروهی از سپاهیان خود را بدانسو



[ صفحه 558]



فرستد و آنها حركت كنند چون به بیابانی رسند زمین همه ی آنها را فرو برد و تنها خبرگزار آنها نجات یابد.

(یوم الخلاص ص 671):

قال رسول الله (ص): اذا حاد السفیانی عن الحق، و مال عن جادة الدین، تقوم له قیس من مصر فینتصر علی جیشها الذی ترسله لقتاله.

رسول اكرم (ص) فرمود: چون سفیانی از طریق حق منحرف و از جاده دین بركنار گردد. بنی قیس از مصر قیام كنند و سفیانی با سپاهی كه برای قتال و كارزار با آنها فرستاده از آنها انتقام گیرد.

(یوم الخلاص ص 671):

قال رسول الله (ص): یخرج السفیانی فی ستین و ثلاثمئة راكب حتی یأتی دمشق فلا یأتی علیهم شهر رمضان حتی یبایعه من كلب ثلاثون الفا فیبعث جیشا الی العراق فیقتل بالزوراء مئة الف و یتخرون الی الكوفة فینهبونها.

رسول اكرم (ص) فرمود: سفیانی با سیصد و سیزده سوار خروج می كند تا به دمشق رسد و هنوز ماه مبارك رمضان نرسیده سی هزار نفر از قبیله كلب با او بیعت كنند او سپاهی به سوی عراق فرستد و در بغداد صد هزار نفر بكشد و بسوی كوفه روند و آنجا را خاك كنند.

(یوم الخلاص ص 674):

قال امیرالمؤمنین (ع): هو من ولد ابی سفیان حتی یأتی ارض قرار و معین فیستوی علی منبرها.

امیرالمؤمنین (ع) فرمود: او (سفیانی) از فرزندان ابوسفیان (رض) است به سرزمین نجف اشرف یا كوفه كه قرارگاه و جای كمك است برس و بر منبرش بنشیند.

(یوم الخلاص ص 672):

قال رسول الله (ص): اشد خلق الله شرا و اكثر خلق الله ظلما شرس، قاسی القلوب یجمع له و لجیشه من كافة الاقطار الاسلامیة فیهزمهم و یقتلهم و ینادی بشعار له فی حروبه هو: یا رب ثاری ثم النار!!! (و قیل: بل هو:) یا رب، النار و لا العار!!!.

رسول اكرم (ص) فرمود: سخت ترین و بدترین و ستمكارترین خلق خدا. بدخوی.



[ صفحه 559]



سنگدل كه از همه اقطار اسلام جمعیت برای جنگ با او گرد آیند او همه را درهم شكند و بكشد اینگونه در همه جنگها شعار دهد: پروردگارا انتقام من است و سپس آتش (و گویند: بكله شعار او این است) پروردگار آتش می پذیرم و عار نمی پذیرم!!!.

(بحار ج 52 ص 206 و یوم الخلاص ص 672):

عن الصادق (ع): لو رأیت السفیانی رأیت اخبث الناس، اشقر احمر اذرق یقول: ثاری ثم النار و لقد بلغ من خبثه انه یدفن ام ولد له حیة مخافة ان تدل علیه.

امام صادق (ع) فرمود: اگر سفیانی را ببینی ناپاك ترین مردم. سرخ رنگ كه به زردی و سیاهی زند. سرخ رنگ كبود چشم می گوید: انتقام من است و سپس آتش و خباثت و ناپاكی او بدان درجه باشد كه ام ولد خود را (كنیزی كه با او همبستر شده و از او فرزند آورده) زنده در گور كند بترس آنكه جاسوسی او كند.

(یوم الخلاص ص 675):

قال امیرالمؤمنین (ع): ویخرج یوم الجمعة، فیصعد منبر دمشق و هو اول، منبر یصعده ثم یخطب و یأمرهم بالجهاد و یبایعهم علی انهم لا یخالقون امره رضوه ام كرهوه.

امیرالمؤمنین (ع) فرمود: در روز جمعه بیرون می آید و به منبر دمشق بالا می رود و آن نخستین منبری است كه بالا می رود سپس سخن می گوید و فرمان جهاد می دهد و با مردم بیعت می كند كه با او مخالفت نكنند خواه راضی باشند و خواه نباشند.

(یوم الخلاص ص 686):

قال الباقر (ع): یخرج السفیانی یوم جمعة فیصعد منبر دمشق ویبایع الناس علی ان لا یخالفوا امره رضوه ام كرهوه. ثم یخرج الی الغوطة فیجتمع الیه خمسون الف مقاتل ثم تختلف الرایات الثلاث: فرایة الترك و العجم و هی سوداء و رایة لبنی العباس صفراء و رایة السفیانی حمراء فیغلبهم السفیانی بعد ان یقتل منهم ستین الفا و یسیر الی حمص فالی الفرات مرورا بالرفة و سبا.

امام باقر (ع) فرمود: سفیانی در روز جمعه بیرون می آید و بر منبر دمشق بالا می رود و با مردم بیعت می كند كه خواه ناخواه با او مخالفت نكنند سپس بسوی غوطه رود و



[ صفحه 560]



پنجاه هزار جنگاور برای او گرد آیند آنگاه سه پرچم در پشت سر هم آید پرچم تركان و عجم كه سیاه رنگ است و پرچم عباسیان كه زرد رنگ است و پرچم سفیانی كه برنگ سرخ باشد سفیانی برنگ سرخ باشد سفیانی پس از آنكه شصت هزار تن از آنها بكشد بر آنان چیره گردد و بسوی حمص و فرات رود.

(یوم الخلاص ص 677):

قال رسول الله (ص)... و خروج السفیانی برایة حمراء، امیرها رجل منی بنی كلب و اثنا عشر الف عنان من خیل السفیانی تتوجه الی المدینة امیرها رجل من بنی امیة یقال له خزیمة اطمس العین الشمال علی عینه: ظفرة غلیظة یتمثل بالرجال (ای یتسلی بالمثلة بهم و التشنیع بجثثهم بعد قتلهم) لا ترد له رایة حتی ینزل بالمدینة فی دار یقال لها: دار ابی الحسن الأموی و یبعث خیلا فی طلب رجل من آل محمد قد اجتمع الیه ناس من الشیعة ثم یعود الی مكة فی جیش امیره من غطفان، اذا توسط القاع الأبیض خسف به فلا ینجو الا رجلا یحول الله و جهیهما الی قفاهما لیكونا ایة لمن خلفهما.

رسول اكرم (ص) فرمود: و بیرون آمدن سفیانی با پرچم سرخ است كه فرمانروای آن پرچم مردی از بنی كلب باشد و دوازده هزار سوار از لشكر سفیانی كه بسوی مدینه منوره متوجه شوند كه فرمانروای آنها مردی از بنی امیه باشد بنام خزیمه كه چشم چپش كور باشد بر چشم پوستی غلیظ جای دارد مردان را مثله می كند (آرامش او به مثله كردن مردان و بدرفتاری با بدنهای آنان پس از كشته آنها است) هیچ پرچمی در مقابل او مقاومت نكند تا وارد مدینه مشرفه گردد و در خانه ای بنام خانه ابوالحسن اموی فرود آید و گروهی را به طلب مردی از آل محمد (ص) كه جمعی از شیعیان بر او جمع شده باشند فرستد سپس بسوی مكه مشرفه حركت كند در سپاهی كه امیرش از بنی غطفان باشد و چون به وسط بیابان سفید رسد زمین او را فرو برد و از آن جمعیت كسی رهایی نیابد بجز دو مرد كه خدا صورت آن دو را به پشت گردنشان برگرداند تا نشانی و عبرت از برای آیندگان باشند.

(عن الزام الناصب ص 176):

قال امیرالمؤمنین (ع): و الله لا یزالون حتی لا یدعوا محرما الا استحلوه و لا عقدا



[ صفحه 561]



الا احلوة و حتی لا یبقی بیت مدر و لا و بر الا دخله ظلمهم و نبابه سوء رعیهم. و حتی یقوم باكیان. باك یبكی لدینه و باك یبكی لدنیاه.

امیرالمؤمنین (ع) فرمود: بخدا قسم همیشه هیچ حرامی را فرو نگذارند جز آنكه حلالش كنند و هیچ گرهی را باقی نگذارد مگر آنكه آنرا باز كنند و هیچ كلبه ای را كه از خاك و یا موی ساخته شد باشد رها نكنند جز آنكه ظلم و بیدادگریشان به آن برسد تا حدی كه ببینی دو نفر گریانند یكی برای دین خود و دگری برای دنیای خود می گرید.

(یوم الخلاص ص 682):

قال امیرالمؤمنین (ع): لم یزل السفیانی من اسمه محمد و علی و الحسن و الحسین و جعفر و موسی، و فاطمة و زینب و مریم و خدیجة و سكینة و رقیة حنقا و بعضا لال محمد (ص).

امیرالمؤمنین (ع) فرمود: پیوسته سفیانی كسانی را كه نامشان محمد (ص) و علی (ع) و حسن (ع) و حسین (ع) و جعفر (ع) و موسی (ع) و فاطمه (ع) و زینب (ع) و مریم (ع) و خدیجه (ع) و سكینه (ع) و رقیه (ع) باشد می كشد بخاطر عداوت و كینه ای كه با آل محمد (ص) دارد.

(یوم الخلاص ص 679):

قال امیرالمؤمنین (ع): ثم الفتنة الغبراء و القلادة الحمراء (رایة السفیانی) فی عقبها قائم الحق یسفر عن وجهه بین اجنحة الا قالیم كالقمر المضی بین الكواكب الدریة ثم یظهر (ای ینتصر) القمر الازهر، و ثتم كلمة الاخلاص لله علی التوحید.

امیرالمؤمنین (ع) فرمود: سپس فتنه زمین و پرچم سفیانی خواهد بود در عقب آن قائم بر حق (ع) چهره گشائی فرماید در میان جناح های اقلیمها مانند ماه تابان در میان ستارگان درخشنده سپس انتقام گیرد ماه درخشان و كلمه اخلاص تمام گردد و توحید خالص برای خدا باشد.

(یوم الخلاص ص 683):

قال زین العابدین (ع): ان امر القائم حتم من الله و امر السفیانی حتم من الله و لا یكون قائم الا سفیانی



[ صفحه 562]



امام زین العابدن (ع) فرمود: همانا امر حضرت قائم (ع) از سوی خدا حتمی و ابرامی است و كار سفیانی نیز از خدا حتم است و قیام قائم (ع) نخواهد بود مگر بخروج سفیانی.

(یوم الخلاص ص 687):

قال الباقر (ع): ویل لطغاة العرب من امر قد اقترب.

امام باقر (ع) فرمود: وای بر طاغیان از اعراب از امری كه وقوعش نزدیك است.

(الغیبة للشیخ الطوسی ص 278 و یوم الخلاص ص 689):

قال الباقر (ع): امارة خروج السفیانی ان یحصل خسف بغربی مسجد دمشق حتی یخر حائط المسجد و رجفة و تخسف قریة فی جنوب دمشق تسمی: الجابیة: و ذلك بعد ان یترك الشام المغربی برایاته.

امام باقر (ع) فرمود: علامت خروج سفیانی حصول خسف است در غرب مسجد دمشق تا جائی كه دیوار مسجد فرو ریزد. و نیز زمین لرزه و فرو رفتن دهی است در جنوب دمشق بنام جبابیه و این امر پس از آنست كه مغربی با پرچمهای خود شام را ترك گوید.

(الغیبة للشیخ الطوسی ص 269 و یوم الخلاص ص 689):

قال الباقر (ع): یقبل السفیانی من بلاد الروم منتنصرا، و هو صاحب القوم.

امام باقر (ع) فرمود: سفیانی از بلاد روم می آید در حالی كه نصرانی باشد و او از اصحاب و یاران همان قوم است.

(یوم الخلاص ص 693):

قال الباقر (ع):و ینزل جیش السفیانی البیداء، فینادی مناد من السماء: یا بیداء ابیدی القوم فیخسف بهم.

امام باقر (ع) فرمود: و سپاهیان سفیانی در بیابان فرود آیند منادی از آسمان فریاد برآورد: ای بیابان این قوم را هلاك پس آنها به زمین فرو می روند.

(عن الزم الناصی ص 201 و یوم الخلاص ص 694):

قال الباقر (ع): یخرج السفیانی بمئة و سبعین الفا فینزل بحیرة طبریة. و یسیر الیه المهدی (ع) ثم یواقعه هناك و لا تكون ساعة حتی یهلك الله اصحابة و لا یبقی الا



[ صفحه 563]



هو وحده. فیأخذه المهدی (ع) فیذبحه تحت الشجرة التی اغصانها مدلاة علی بحیرة طبریة ثم یملك مدینة دمشق.

امام باقر (ع) فرمود: سفیانی با یكصد و هفتاد هزار نفر خروج می كند و در كنار دریاچه ی طبریه فرود می آید و حضرت مهدی (ع) بسوی او حركت و در همانجا با او برخود فرماید ویكساعت طول نكشد كه خدا یاران سفیانی را نابود فرماید و او تنها می ماند. مهدی (ع) او را می گیرد و در زیر درختی كه شاخه هایش بر دریاچه طبریه آویخته باشد سرش را ببرد سپس شهر دمشق را بگیرد.

(معانی الاخبار ص 346 و یوم الخلاص ص 694):

قال الصادق (ع): انا و ال ابی سفیان بیتان تعادیا فی الله قلنا: صدق الله و قالوا: كذب الله قاتل ابوسفیان رسول الله (ص) و قاتل معاویة علی بن ابیطالب (ع) و قاتل یزید ابن معاویة الحسین بن علی (ع) والسفیانی یقاتل القائم (ع).

امام صادق (ع) فرمود: ما و خاندان سفیان دو خانواده هستیم كه در راه خدا دشمنی داریم ما گوئیم: خدا راست گوید آنها گویند: خدا دروغ گوید. ابوسفیان با حضرت رسول اكرم (ص) قتال كرد. معاویه با حضرت امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب صلوات الله و سلامه علیه كارزار نمود. یزید ابن معاویه لعنماالله با حضرت امام حسین بن علی صلوات الله و سلامه علیهما قتال كرد و سفیانی با حضرت قائم (ع) قتال كند.

(یوم الخلاص ص 702):

قال الصادق (ع): تكون وقعة بالزوراء قیل: و ما الزوراء؟ قال: مدینة بالمشرق بین انهار یسكنها شرار خلق الله و جبابرة من امتی تقذف باربعة اصناف من العذاب: بالسیف و خسف، و قذف و مسخ.

امام صادق (ع) فرمود: واقعه ای در روزاء پیش می آید عرض شد: روزا چیست؟ فرمود: شهری است در مشرق میان نهرها كه بدترین خلق خدا و جباران از امت من در آنجا سكونت می كنند گرفتار چهار نوع عذاب می شوند: قتل با شمشیر. خسف و زلزله و به زمین فرو رفتن. فرو افتادن. مسخ شدن.

(یوم الخلاص ص 694):

قال الصادق (ع):... هو احمر اشقر ازرق. ضخم الهامة، ربعة، خشن الوجه، فی



[ صفحه 546]



وجهه اثر الجدری. اذا رأیته حسبته اعور و ما هو باعور لأن فی عینه نكته بیاض. و هو من اخبث الناس لأنه لم یعبدالله قط، و لم یر مكة و لا المدینة قط.

امام صادق (ع) فرمود: او (سفیانی) سرخ. رنگی كه به سیاه زرد می زند كبود چشم است. جمجمه بزرگ دارد. میانه بالا. چهره ی خشونت آمیز دارد در صورتش اثر آبله است. چون او را ببینی خیال كنی او یك چشم است ولی یك چشم نیست زیرا در چشم او نكته سفید است و او از خبیث ترین مردم باشد زیرا او هرگز خدا نپرستد و هرگز مكه معظمه و مدینه مشرفه را نبیند.

(بحار ج 52 ص 271 و یوم الخلاص ص 686):

قال الباقر (ع): لا یكون ذلك «ای الظهور» حتی یخرج خارج من آل ابی سفیان، یملك تسعة اشهر كحمل المرأة. و لا یكون حتی یخرج من ولد الشیخ، فیسیر حتی یقتل ببطن النجف فو الله كأنی انظر الی رماحهم و سیوفهم و امتعتهم الی حائط من حیطان النجف یم الأثنین و یستشهد یوم الأربعاء.

امام باقر (ع) فرمود: ظهور تحقق نمی گیرد. تا كسی از آل ابوسفیان خروج كند و نه ماه را مالك شود مانند بارداری زن و تحقق نمی گیرد تا خارج شود از فرزندان شیخ پس سیر می كند تا در داخل نجف اشرف كشته شود بخدا قسم گوئی به سر نیزه ها و شمشیرها و كالاهای آنها نظر می كنم در دیواری از دیوارهای نجف در روز دوشنبه و در روز چهارشنبه بشهادت می رسد.

(بحار ج 52 ص 271):

عن سدیر قال: قال الصادق (ع): الزم بیتك و كن حلسا من احلاسه و اسكن ما سكن اللیل و النهار فاذا بلغ ان السفیانی قد خرج فارحل الینا و لو علی رجلك.

بنقل از سدیر گفت: امام صادق (ع) به من فرمود: در خانه ی خود بنشین و پلاس خانه ی خود باش و مانند سكونت شب و روز ساكن باش و چون خبر رسید كه سفیانی خروج كرده پس بسوی ما كوچ كن و اگر چه پیاده باشی.

(بحار ج 52 ص 210 و كشف الغمه ج 2 ص 460):

عن بكر بن محمد عن ابی عبدالله (ع) قال: خروج الثلاثة السفیانی و الخراسانی و الیمانی فی سنة واحدة فی شهر واحد یوم واحد و لیس فیها رایة اهدی من



[ صفحه 565]



رایة الیمانی لأنه یدعوا الی الحق.

بنقل از بكربن محمد از امام صادق (ع) فرمود: خروج سه تن: سفیانی و خراسانی و یمانی در یكسال در یك ماه در یك روز صورت می گیرد و در آن پرچمی هادی تر و راهنماتر از پرچم یمانی نیست زیرا آن دعوت به حق می كند.

(اثبات الهداة ج 3 ص 619):

عن بن مسعود (ره) عن النبی (ص): فی حدیث السفیانی انه یبعث جیشا الی الكوفة و خمسة عشر الف راكب الی مكة والمدینة لمحاربة المهدی ومن معه و ذكر الحرب فی الكوفة و المدینة الی ان قال: ثم یسیرون نحو مكة لمحاربة المهدی (ع) و من معه، فاذا و صلوا الی البیداء مسخهم الله اجمعین، فذلك قوله تعالی: «و لو تری اذا فرعوا فلا فوت و اخذوا من مكان قریب».

بنقل از ابن مسعود (ره) از رسول خدا (ص) فرمود: در حدیث سفیانی كه او سپاهی بسوی كوفه می فرستد و پانزده هزار كس را بسوی مكه مشرفه و مدینه مكرمه برای جنگ با مهدی (ع) و همراهانش می فرستد و آنگاه جنگ در كوفه و مدینه مكرمه ذكر كرد تا آنجا كه فرمود: سپس بسوی مكه مشرفه برای جنگ با مهدی (ع) كه همراهانش روند و چون به بیابان رسند خدایشان همگی را مسخ كند و این است تفسیر آیه كریمه: «و اگر ببینی».

(بحار ج 52 ص 182):

عن ابن اسباط قال: قلت لأبی الحسن: جعلت فداك ان ثعلبة بن میمون حدثنی عن علی بن المغیرة، عن زید العمی عن علی بن الحسین (ع) قال: یقوم قائمنا لموافاة الناس سنة قال: یقوم القائم بلا سفیانی؟ ان امر القائم حتم من الله، و امر السفیانی حتم من الله و لا یكون قائم الا بسفیانی، قلت: جعلت فداك فیكون فی هذه السنة، قال: ماشاءالله قلت: یكون فی التی یلیها قال: یفعل الله ما یشاء.

بنقل از ابن اسباط گفت: به حضرت امام كاظم (ع) عرض كردم: فدایت شوم همانا ثعلبه بن میمون به من خبر داد از علی بن مغیره از زید عمی از حضرت امام سجاد علی بن الحسین صلوات الله و سلامه علیهما فرمود: قائم ما (ع) در سالی برای آسایش مردم قیام فرماید. راوی گفت: قائم (ع) بدون سفیانی قیام فرماید؟ فرمود:



[ صفحه 566]



همانا امر قائم (ع) حتمی و ابرامی از خدا است، وكار سفیانی هم حتم و ابرام از خدا است و قیام قائم (ع) نباشد مگر به سفیانی راوی گفت: عرض كردم: فدایت شوم در همانسال؟ فرمود: آنچه خدا بخواهد عرض كردم: در سال بعد خواهد بود؟ فرمود: خدا هر چه خواهد می كند.

(بحار ج 52 ص 203):

عن ابی عبدالله (ع) قال: خمس قبل قیام القائم (ع): الیمانی و السفیانی و المنادی ینادی من السماء و خسف بالبیداء و قتل النفس الزكیة.

امام صادق (ع) فرمود: قبل از قیام حضرت قائم (ع) پنج علامت خواهد بود: یمانی سفیانی و منادی آسمانی و فرو رفتن در بیابان و قتل نفس زكیه.

(بحار ج 52 ص 204):

عن المعلی بن خنیس، عن ابی عبدالله (ع) قال: ان امر السفیانی من الامر المختوم، و خروجه فی رجب.

بنقل از معلی بن خنیس از امام صادق (ع) فرمود: همانا كار سفیانی امری است حتمی و خروجش در ماه رجب باشد.

(بحار ج 52 ص 204):

عن عمر بن حنظلة قال: سمعت اباعبدالله (ع) یقول: قبل قیام القائم (ع) خمس علامات محتومات: الیمانی و السفیانی و الصیحة و قتل الزكیة و الخسف بالبیداء.

بنقل از عمر بن حنظله گفت: از امام صادق (ع) شنیدم می فرمود: قبل از قیام قائم (ع) پنج علامت حتمی باشد: یمانی و سفیانی و صیحه آسمانی و قتل نفس زكیه و فرو رفتن در بیابان.

(بحار ج 52 ص 205):

عن بن ابی عمیر (ره) عن بن اذینة: قال ابو عبدالله (ع):قال ابی(ع): قال امیرالمؤمنین (ع): یخرج ابن اكلة الاكباد من الوادی الیابس، و هو رجل ربعة، وحش الوجه، ضخم الهامة بوجهه اثر الجدری اذا رأیته حسبته اعور اسمه عثمان و ابوه عنبسة و هو من ولد ابی سفیان حتی یأتی ارض «قرار و معین» فیستوی علی منبرها.



[ صفحه 567]



بنقل از ابن ابی عمیر (ره) از ابن اذینه گفت: امام صادق (ع) فرمود: پدر بزرگوارم (ع) فرمود: حضرت امیرالمؤمنین (ع) فرمود: پسر هند جگر خوار لعنها الله از بیابان خشك بیرون می آید و او مردی میانه بالا است و چهره ای وحشت زا سری بزرگ دارد در صورتش اثر آبله موجود است چون او را ببینی خیال می كنی یك چشم است نامش عثمان و نام پدرش عنبته می باشد و او از فرزندان ابوسفیان است می آید تا به زمینی كه قرارگاه و آب گوارا برسد و بر منبرش جای گیرد.

(بحار ج 52 ص 206):

عن بن محبوب (ره) عن الثمالی قال: قلت لأبی عبدالله (ع): ان اباجعفر (ع) كان یقول ان خروج السفیانی من الأمر المحتوم قال لی: نعم، و اختلاف ولد العباس من المحتوم وقتل النفس الزكیة المحتوم و خروج القائم (ع) من المحتوم. فقلت له: فكیف یكون النداء؟ قال: ینادی مناد من السماء اول النهار الا ان الحق فی علی و شیعته، ثم ینادی ابلیس لعنة الله فی آخر النهار الا ان الحق فی السفیانی و شیعته: فیرتاب عند ذلك المبطلون.

بنقل از ابن محبوب (ره) از ثمالی (ره) گفت: به حضرت امام صادق (ع) عرض كردم: حضرت امام باقر (ع) می فرمود: همانا خروج سفیانی امر حتمی است امام صادق (ع) به من فرمود: آری و از پی هم آمدن اولاد عباس نیز حتمی است و قتل نفس زكیه حتمی است و خروج حضرت قائم (ع) امر حتمی است، پس عرض كردم: نداء و فریاد چگونه باشد؟ فرمود: منادی از آسمان در اول روز فریاد می كشد: هان كه حق با علی (ع) و شیعیان او است سپس ابلیس لعنه الله در آخر روز فریاد می كند هان كه حق با سفیانی و پیروان او می باشد در نتیجه باطل اندیشان به شك و تردید درافتند.

(بحار ج 52 ص 209):

عن عامر بن واثلة، عن امیرالمؤمنین (ع) قال: قال رسول الله (ص): عشر قبل الساعة لابد منها، السفیانی و الدجال و الدخان و الدابة و خروج القائم و طلوع الشمس من مغربها، و نزول عیسی (ع) و خسف بالمشرق، و خسف بجزیرة العرب و نار تخرج من قعر عدن تسوق الناس الی المحشر.

بنقل از عامر بن واثله از حضرت امیرالمؤمنین (ع) از حضرت رسول اكرم (ص) فرمود:



[ صفحه 568]



ده چیز قبل از قیامت ناگزیر واقع شدنی است: سفیانی و دجال و دود و جنبنده و خروج حضرت قائم (ع) و طلوع آفتاب از مغرب و نزول حضرت عیسی (ع) و فرورفتن به زمین در مشرق و فرو رفتن به زمین در جزیرة العرب و خارج شدن از درون عدن كه مردم را به محشر می راند.

(بحار ج 52 ص 215):

عن عمر بن ابان الكلبی، عن ابیعبدالله (ع) قال: كأنی بالسفیانی او بصاحب السفیانی قد طرح رحله فی رحبتكم بالكوفة، فنادی منادیه من جاء برأس شیعة علی فله الف درهم فیثب الجار علی جاره، و یقول: هذا منهم، فیضرب عنقه و یأخذ الف درهم. اما ان امارتكم یؤمئذ لا یكون الا لاولاد البغایا و كأنی انظر الی صاحب البرقع، قلت: و من صاحب البرقع؟.

بنقل از عمر بن ابان كلبی از امام صادق (ع) فرمود: بخدا قسم گوئی می بینم سفیانی یا رفیق سفیانی را كه بار خود را در میدان كوفه تنها افكنده و منادی او فریاد می كشد: هر كس سر یك نفر شیعه علی (ع) را بیاورد هزار درهم بگیرد همسایه به همسایه حمله آورد و گوید: این از شیعیان است پس گردنش را بزند و هزار درهم بگیر. هان كه فرمانروائی شما امروز نمی باشد مگر در دست زنازادگان و گوئی می بینم صاحب برقع را عرض كردم: صاحب برقع كیست؟

(بحار ج 52 ص 216):

فقال: رجل منكم یقول بقولكم یلبس البرقع فیحوشكم فیعرفكم و لا تعرفونه، فیغمزبكم رجلا رجلا اما انه لا یكون الا ابن بغی.

پس گفت: مردی از شما: است از شما مانند گفتار شما می گوید برقع می پوشد به شما احاطه می كند و شما را می شناسد و شما او را نمی شناسید سپس یكی یكی از شما را با چشم اشاره می كند هان كه او زنازاده است.

(بحار ج 52 ص 213):

روی حذلم بن بشیر قال: قلت لعلی بن الحسین: صف لی خروج المهدی و عرفنی دلائله و علاماته فقال: یكون قبل خروجه خروج رجل یقال له عوف السلمی بارض الجزیرة و یكون مأواه تكریت و قتله بمسجد دمشق ثم یكون خروج شعیب بن



[ صفحه 569]



صالح من سمرقند ثم یخرج السفیانی الملعون من الوادی الیابس، و هو من ولد عتبة ابن ابی سفیان، فاذا ظهر السفیانی اختفی المهدی ثم یخرج بعد ذلك.

حذلم بن بشیر گفت: به حضرت امام سجاد علی بن الحسین صلوات الله و سلامه علیهما عرض كردم: خروج حضرت مهدی (ع) را توصیف فرما و دلائل و علامتهای او را به من بشناسان. فرمود: قبل از خروج مهدی (ع) خروج مردی است كه او را عوف سلمی گویند در سرزمین جزیره و جایگاهش تكریت می باشد و در مسجد دمشق كشته شود پس از آن خروج شعیب ابن صالح از سمرقند سپس خروج سفیانی ملعون از بیابان خشك خواهد بود و او از فرزندان عتبة ابن ابی سفیان است و چون سفیانی ظاهر گردد مهدی (ع) پنهان است و پس از آن خروج فرماید.

(بحار ج 52 ص 215):

عن محمد بن مسلم (ره) قال: سمعت اباعبدالله (ع) یقول: ان السفیانی یملك بعد ظهوره علی الكور الخمس حمل امراة، ثم قال (ع): استغفرالله حمل جمل، و هو من الأمر المحتوم الذی لابد منه.

بنقل از محمد بن مسلم (ره) گفت از حضرت صادق (ع) شنیدم می فرمود همانا سفیانی پس از ظهورش پنج شهر را تصرف كند به مدت حمل یك زن (نه ماه) سپس فرمود آمرزش می طلبم مدت حمل شتر را و آن امر حتمی است كه ناگزیر واقع می گردد.

(بحار ج 52 ص 217):

عن بشیر بن غالب قال: یقبل السفیانی من بلاد الروم متنصرا، فی عنقه صلیب و هو صاحب القوم.

به نقل از بشیر بن غالب گفت: سفیانی از بلاد روم آید در حالی كه دین نصرانی دارد و در گردنش صلیب باشد و او از اصحاب همان قوم است.

(بحار ج 52 ص 249):

عن عبدالملك بن اعین قال: كنت عند ابی جعفر (ع) فجری ذكر القائم (ع) فقلت له: ارجو ان یكون عاجلا و لا یكون سفیانی، فقال: لا و الله انه لمن المحتوم الذی لابد منه.



[ صفحه 570]



به نقل از عبدالملك بن اعین گفت: در خدمت حضرت امام باقر (ع) بودم درباره ی حضرت قائم (ع) مذاكره شد، من عرض كردم: امید است كه ظهورش بزودی صورت گیرد و خروج سفیانی واقع نشود. فرمود: نه به خدا قسم خروج سفیانی امر حتمی است و ناگزیر واقع خواهد شد.

(بحار ج 52 ص 249):

عن حمران بن اعین، عن ابی جعفر محمد بن علی (ع) فی قوله تعالی: «فقضی اجلا و اجل مسمی عنده» قال: انهما اجلان: اجل محتوم، و اجل موقوف، قال له حمران: ما المحتوم؟ قال: الذی لا یكون غیره، قال: و ما الموقوف؟ قال: هو الذی لله فیه المشیة قال حمران: انی لارجوان یكون اجل السفیانی من الموقوف، فقال ابوجعفر (ع): لا و الله انه من المحتوم.

به نقل از حمران بن اعین از حضرت امام باقر محمد بن علی صلوات الله و سلامه علیهما در تفسیر آیه كریمه: «پس به پایان برد مدت را و مدت نامبرده شده در نزد او است» فرمود: همانا اجل بر دو گونه است: اجل حتمی و اجل موقوف. حمران عرض كرد: اجل حتمی كدام است؟ فرمود: آن اجلی كه جز او نباشد. عرض كرد: اجل موقوف كدام است؟ فرمود: آن اجلی است كه خدای را در آن مشیتی باشد، حمران عرض كرد: من امیدوارم كه اجل سفیانی اجل موقوف باشد امام (ع) فرمود: نه به خدا قسم اجل او حتمی است.

(بحار ج 52 ص 249):

عن الفضیل عن ابی جعفر (ع) قال: ان من الامور موقوفة و امورا محتومة و ان السفیانی من المحتوم الذی لابد منه.

به نقل از فضیل از امام باقر (ع) فرمود: همانا برخی از امور موقوف و برخی دیگر حتمی است و همانا سفیانی از امور حتمی می باشد كه ناگزیر وقوع می یابد.

(بحار ج 52 ص 249):

عن ابی عبدالله (ع) انه قال: السفیانی لابد منه و لا یخرج الا فی رجب، فقال له رجل: یا اباعبدالله اذا خرج فما حالنا؟ قال: اذا كان ذلك فالینا.

امام صادق (ع) فرمود: ناگزیر سفیانی ظاهر خواهد شد و خارج نمی شود مگر در ماه



[ صفحه 571]



رجب مردی عرض كرد: وقتی كه او خارج شود حال، چگونه خواهد بود؟ فرمود: چون او بیرون آید پس به سوی ما توجه خواهید كرد.

(بحار ج 52 ص 250):

عن البطائنی قال: رافقت اباالحسن موسی بن جعفر (ع) من مكة الی المدینة، فقال یوما لی: لو ان اهل السماوات و الارض خرجوا علی بنی العباس لسقیت الارض دماءهم حتی یخرج السفیانی قلت له: یا سیدی امره من المحتوم؟ قال: من المحتوم ثم اطرق ثم رفع راسه و قال: ملك بنی العباس مكر و خدع یذهب حتی لم یبق منه شی ء و یتجدد حتی یقال: ما مر به شی ء.

به نقل از بطائنی گفت: با حضرت امام ابوالحسن موسی بن جعفر صلوات الله و سلامه علیهما از مكه مشرفه تا مدینه منوره همراه بودم روزی به من فرمود: اگر همه ساكنان آسمانها و زمین بر بنی عباس خروج كنند زمین را از خون آنها سیراب نمایند تا آنكه سفیانی خروج كند عرض كردم: ای سید و مولای من كار سفیای حتمی است؟ فرمود: آری حتمی است سپس سر بزیر افكند و سر بر او زد و فرمود: سلطنت بنی عباس سلطنت مكر و خدعه است از میان می رود تا آنجا كه چیزی از آن باقی نماند و تجدید می شود چنانكه گفته شود چیزی بر آن نگذشته.

(بحار ج 52 ص 387):

باسناده رفعه الی ابی عبدالله (ع) قال: یقدم القائم (ع) حتی یأتی النجف فیخرج الیه من الكوفة جیش السفیانی و اصحابه، و الناس معه، و ذلك یوم الأربعاء فیدعوهم و یناشدهم حقه و یخبرهم انه مظلوم مقهور و یقول: من حاجنی فی الله فانا اولی الناس بالله الی آخر ما تقدم من هذه فیقولون: ارجع من حیث شئت لا حاجة لنا فیك، قد خبرناكم و اختبرناكم فیتفرقون من غیر قتال. الحدیث.

راوی بسند خود مرفوعا از حضرت امام صادق (ع) فرمود: قائم (ع) می آید تا به نجف اشرف می رسد از كوفه سپاهیان و یاران سفیانی به سوی او روند و مردم با حضرت باشند و این واقعه در روز چهارشنبه خواهد بود حضرت آنها را دعوت و درباره ی حق خود با آنها گفتگو كند و به آنها خبر دهد كه مظلوم و مقهور شده و فرماید: هر كس درباره ی خدا با من احتجاج كند من اولی و سزاوارترین مردم به خدا می باشم تا آخر



[ صفحه 572]



آنچه در این باب از پیش گفته شد آنها گویند بهر كجا خواهی برو ما حاجتی به تو نداریم. ما شما را آزموده ایم بدون كارزار پراكنده شوند. الحدیث.

(مستدرك السفینه ج 10 ص 587):

الباقری (ع): فی ذكر علامات ظهور القائم (ع) ذكر خروج السفیانی و الیمانی و الخراسانی فی سنة واحدة و فی شهر واحد فی یوم واحد، ثم قال (ع): و لیس فی الرایات اهدی من رایة الیمانی هی رایة هدی لأنه یدعو الی صاحبكم فاذا خرج الیمانی حرم بیع السلاح علی كل مسلم و اذا خرج الیمانی فانهض الیه فان رایته رایة هدی، و لا یحل لمسلم ان یلتوی علیه، فمن فعل فهو من اهل النار لأنه یدعو الی الحق و الی صراط مستقیم.

در حدیث منسوب به امام باقر (ع) در باب ذكر علامتهای ظهور حضرت قائم (ع) است: حضرت خروج سفیانی و یمانی و خراسانی را ذكر فرمود: كه هر سه در یكسال و یكماه و یك روز واقع می شوند سپس فرمود: در پرچمها تنها پرچم یمانی به هدایت نزدیكتر است زیرا او دعوت به حضرت قائم (ع) می كند و چون یمانی خروج كند خرید و فروش اسلحه بر هر مسلمانی حرام باشد و چون یمانی خروج كند پس بسوی او شتاب كه پرچم او پرچم هدایت است و حلال نیست بر مسلمانان كه از آن روی گردان شود و هر كس چنین كند از اهل آتش خواهد بود زیرا او دعوت بحق و راه راست می نماید.



[ صفحه 573]