کد مطلب:284842 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:280

مقدمه
بسم الله الرحمن الرحیم

اللهم عظم البلاء و برح الخفاء و انكشف الغطاء و انقطع الرجاء و ضاقت الارض و منعت السماء و الیك یا رب المشتكی و علیك المعول فی الشده و الرخاء اللهم فصل علی محمد و آل محمد الذین فرضت علینا طاعتهم فعرفتنا بذلك منزلتهم ففرج عنا بحقهم فرجا عاجلا كلمح البصر او هو اقرب یا محمد یا علی اكفیانی فانكما كافیای و انصرانی فانكما ناصرای یا مولای یا صاحب الزمان الغوث الغوث الغوث ادركنی ادركنی مجلسی: بحارالانوار، ج 50: ص 275، چ بیروت



[ صفحه 4]



فضل بن ابی قره گوید: شنیدم امام صادق علیه السلام می فرمود: خداوند به ابراهیم علیه السلام وحی فرو فرستاد كه برای تو فرزندی متولد شود. ابراهیم این را به ساره باز گفت. ساره با شگفتی پرسید: آیا من توانم كه حملی بر زمین نهم، حال آن كه پیرزنی بیش نیستم؟! خداوند به ابراهیم وحی فرمود كه: او خواهد زایید و فرزندانش چهارصد سال شكنجه و آزار كشند، از آن رو كه سخن را بر من رد كرد. امام صادق علیه السلام فرمود: پس چون اذیت و رنج بر بنی اسرائیل به درازا كشید چهل روز به درگاه خداوند ناله و زاری كردند. خداوند به موسی و هارون وحی فرمود كه: آنها را از چنگال فرعون رهایی بخشد و بدین صورت یكصد و هفتاد سال آزار را از آنها كاست. راوی گوید: سپس امام صادق علیه السلام فرمود: شما هم اگر چنین كنید البته خداوند بر ما گشایش دهد، ولی اگر این گونه نباشد این امر تا آخرین حد خود به درازا كشد.



[ صفحه 5]



سیر اول: (شب همه جا را فرا گرفته سیاهی بر قلبهایمان سایه افكنده) دنیا با جاذبه های پر زرق و برقش پیش پایمان دام گسترده و خود به كمین صید نشسته تا كی ما را به كام خود كشد و اسیر سازد. ابلیس زهر سو افسونگری كند و به یاری نفس خصم شتابد. در این ظلمت به هر سو قدم گذاری هلاك شوی و در دره گمراهی سقوط كنی. چشمانت كور شده جایی را نمی بینی، راه بیراهه تشخیص نمی دهی. غریقی هستی در دریای مواج و طوفانی كه كشتی نجاتی می طلبی. در این لحظات سخت و پر آشوب ندایی در اعماق جانت طنین اندازد: ان مثل اهل بیتی فی امتی كمثل سفینه نوح من ركبها نجی و من تخلف عنها غرق. [1] .

همانا مثل اهل بیت من در میان امت من همچون كشتی نوح است كه هر كس بر آن سوار شد نجات یافت و هر كس ز آن روی برتافت هلاك گردید.



[ صفحه 6]



سیر دوم: چشمه های نور در دلت می جوشد، غنچه های اشك به دیدگانت می شكفد، زمزمه ای دلنشین داری: السلام علیك یا سبیل الله الذی من سلك غیره هلك. [2] .

سلام بر تو ای مولای من، امام زمان، ای راه خدایی كه هر كس در غیر آن گام نهد هلاك شود. راه هدایت یافته، شب تاریكت سحر گشته، به صراط مستقیم گام نهاده، ریسمان محكم هدایت را چنگ زده، راهبری امام هدایت پذیرفته، بر شیطان و طواغیت پشت كرده ای. فرشتگان به استقبالت آمده و مژده رستگاریت دهند: خوشا به حال تو! خوشا به حال تو! گویی تازه دنیا آمده ای، بر سجاده می نشینی و دست به دعا بر می داری: اللهم عرفنی نفسك فانك ان لم تعرفنی نفسك لم اعرف رسولك، اللهم عرفنی رسولك فانك ان لم تعرفنی رسولك لم اعرف حجتك، اللهم عرفنی حجتك فانك ان لم تعرفنی حجتك ضللت عن دینی. [3] .

پروردگارا! معرفت خویش به من عطا فرما كه اگر معرفتت به من عطا نفرمایی رسولت نمی شناسم. بارالها! رسولت به من شناسان كه اگر رسولت به من نشناسانی حجتت نمی شناسم. خدایا! حجتت به من شناسان كه اگر او را به من نشناسانی از دینم گمراه شوم.



[ صفحه 7]



سیر سوم: امامت را شناخته محبتش به دل پرورانده اما هنوز غمین و افسرده ای. اكنون مولایت در زندان نشسته و خورشید وجودش در پس ابر غیبت پنهان شده نه او را می بینی نه صدایش می شنوی. چه سخت است این جدایی! الی متی احار فیك یا مولای، و الی متی و ای خطاب اصف فیك و ای نجوی، عزیز علی ان اجاب دونك و اناغی، عزیز علی ان ابكیك و یخذلك الوری، عزیز علی ان یجری علیك دونهم ما جری. [4] .

تا كی در انتظارات حیران مانم؟ تا به كی و با كدام گفتار تو را ستایم؟ و چگونه و به چه زبانی شرح خود بیان نمایم و با تو سخن و راز دل گویم؟ بسیار دشوار است بر من كه از غیر تو پاسخ داده شوم و همسخن گردم. بسیار سخت است بر من تا بر فراق تو گریم و مردم تو را واگذارند و از یادت غافل باشند. بر من بسی سخت است كه این رنج و مصیبت زمان غیبت تنها بر تو وارد شود.



[ صفحه 8]



سیر چهارم: از این و آن سراغش گیری، او را نمی یابی. اینجا و آنجا جستجوش كنی، راه به جایی نمی بری. با این حال، امید ز كف نداده از رحمت پروردگار مایوس نگشته ای. چه خوش ذكری به لب داری: اللهم ارنی الطلعه الرشیده، و الغره الحمیده، و اكحل ناظری بنظره منی الیه، و عجل فرجه. [5] .

خداوندا! آن طلعت زیبا و رشید، و آن چهره دل آرا را به من بنمایان. چشم مرا با نگاهی به جمال حضرتش سرمه كش و در فرج و ظهورش تعجیل فرما.



[ صفحه 9]



سیر پنجم: آه! آه! براستی ممكن است روزی او را بینی و بر خاك پایش بوسه زنی. هل الیك یابن احمد سبیل فتلقی؟ هل یتصل یومنا منك بعده فنحظی؟ متی نرد منا هلك الرویه فنروی، متی ننتفع من عذب مائك فقد طال الصدی، متی نغادیك و نراوحك فنقر عینا، متی ترانا و نریك. [6] .

ای پسر پیغمبر! آیا به سوی تو راه ملاقاتی هست؟! آیا امروز به فردایی می رسد كه به دیدار جمالت بهره مند شویم؟! آیا می شود كه بر جویبار رحمتت در آییم و سیراب شویم؟! كی شود كه بر رفع عطش طولانی خود از چشمه آب زلال تو سیراب شویم؟! كی رسد كه ما با تو صبح و شام كنیم، تا چشم ما به جمالت روشن شود كه تو ما و ما تو را بنگریم.



[ صفحه 10]



سیر ششم: چه آرزوها كه عقده دل گشته، چه اشكها كه در هجر تو بر گونه ها غلطیده، چه حسرتها كه نبرده، چه طعنه ها كه نشنیده، چه ساعتها كه به انتظارت ننشسته ایم، ولی ای مولا: فلو تطاولت الدهور و تمادت الاعمار لم ازدد فیك الا یقینا، و لك الا حبا، و علیك الا متكلا و معتمدا، و لظهورك الا متوقعا و منتظرا، و لجهادی بین یدیك مترقبا، فابذل نفسی و مالی و ولدی و اهلی و جمیع ما خولنی ربی بین یدیك، و التصرف بین امرك و نهیك، مولای، فان ادركت ایامك الزاهره، و اعلامك الباهره فها انا ذا عبدك المتصرف بین امرك و نهیك، ارجو به الشهاده بین یدیك و الفوز لدیك. [7] .

پس هر گاه در زمان غیبت، روزگار دراز و عمرها طولانی بگذرد جز آن كه بر یقین، محبت، توكل و اعتمادم بر تو افزاید، تاثیر دیگری نخواهد داشت. و جز آن كه توقع و انتظارم به ظهور حضرتت بیشتر گردد و برای جهاد در پیشگاهت كه جان، مال، فرزند و عیال و هر چه كه پروردگارم به من تفضل و مرحمت نموده فدایت سازم و امر و نهی تو را درباره تصرف در آنها اجرا سازم، اثری نمی گذارد. ای مولای من! پس هر گاه دوران درخشان و پرچمهای نمایان تو را دریابم من بنده مطیع امر و نهی تو خواهم بود و به آن اطاعت، امید و انتظار شهادت در ركاب حضرتت و سعادت در پیشگاهت دارم.



[ صفحه 11]



سیر هفتم: صبحمان بی ذكر تو شب شود و شبمان بی درد غمت به صبح رسد. یادت ز كویمان رخت بربسته به دیار فراموشان كوچ كرده. گویا نه غیبتی رخ داده نه هجرانی گریبان گیرمان گشته. تنها در دل شب، از آن دور دستها، صدای مناجاتی به گوش رسد: اللهم و لا تسلبنا الیقین لطول الامد فی غیبته و انقطاع خبره عنا، و لا تنسنا ذكره و انتظاره، و الایمان به، و قوه الیقین فی ظهوره، و الدعاء له، و الصلوه علیه حتی لا یقنطنا طول غیبته من قیامه و یكون یقیننا فی ذلك كیقیننا فی قیام رسولك صلواتك علیه و آله، و ما جاء به من وحیك و تنزیلك. [8] .

خدایا! یقین را به جهت درازی مدت غیبتش و بی خبر بودن از حضرتش ز ما سلب مفرما و یاد و انتظار و ایمان به حضرتش، قوت یقین به ظهورش، دعا و درود فرستادن بر وجودش ز یاد ما مبر، تا این كه طول غیبتش ما را ز قیامش نومید نكند و یقین ما به آن چون یقین به قیام پیغمبرت - كه درودهایت بر او و آل او باد - و آنچه از وحی و تنزیلت (قرانت) آورده، باشد.



[ صفحه 12]



سیر هشتم: (و اینك ای پناه بی پناهان! - ای امید ناامیدان!) عمری در آتش فراقت سوختیم و محبتت به جان خریدیم. اگر لیاقت دیدار رویت نداریم و بی وفایی هایمان ما راز تو دور كرده یقین داریم كه نگاه مهربان تو هماره سوی ماست. صدایمان می شنوی قنوتمان در پیوند با خود می پذیری كه دعای بر فرجت در این دوران حیرت، یگانه دست آویز ماست برای نجات از هلاكت.



[ صفحه 13]




[1] طبرسي: الاحتجاج، ج 1: ص 238.

[2] زيارت حضرت صاحب الامر عليه السلام / مفاتيح الجنان.

[3] دعاي عصر غيبت / مفاتيح الجنان.

[4] دعاي ندبه / مفاتيح الجنان.

[5] دعاي عهد / مفاتيح الجنان.

[6] دعاي ندبه / مفاتيح الجنان.

[7] زيارت حضرت صاحب الامر عليه السلام / مفاتيح الجنان.

[8] دعاي عصر غيبت / مفاتيح الجنان.