کد مطلب:28634 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:140

پیشگفتار












در شوّال سال 36 هجری، امام علی علیه السلام از كوفه به سوی شام روانه شد. راه مستقیم میان كوفه و شام از بیابانی خشك و بی آب و علف می گذشت و امام علیه السلام برای تأمین نیاز سپاه صد هزار نفری خود، امكانات كافی نداشت. از این رو، راهِ در امتدادِ فرات، یعنی مسیرِ جزیره را در پیش گرفت. بدین سان، از كربلا و هیت و... گذشت و به رَقّه، در نزدیكی صفّین رسید.

سپاه پیش قراول امام علیه السلام به فرماندهیِ مالك اشتر با سپاه پیش قراول معاویه رویارو شد و آن را ناچار به گریز كرد. این، نخستین رویارویی میان دو سپاه در صِفّین بود كه آن را سپاه معاویه آغازید.

در اواخر ذی قعده، سپاه امام علیه السلام به صفّین رسید. پیش از این، سپاه معاویه به صفّین رسیده، مناطق حسّاس آن را اشغال كرده بود؛ زیرا صفّین تا شام چندان فاصله ای نداشت.

معاویه نیروهای خود را چنان آراست كه سپاه امام علیه السلام نتواند به آب دست یابد. امام علیه السلام ایشان را اندرز داد و پیكی در این باب، سوی آنان روانه ساخت؛ امّا نتیجه ای حاصل نشد.

پس از صدور نظر موافق امام علیه السلام، اشتر و اشعث به سپاه معاویه حمله كردند و بر آب چیره شدند. امام علیه السلام دستور داد لشكر به گونه ای آراسته شود كه هر دو سپاه بتوانند آب برگیرند. بدین سان، امام علیه السلام به پیروزی معنوی دست یافت، چنان كه تاریخ، آن را با آبِ زر در صفحات خویش ثبت كرد. امام علیه السلام، در رویارویی با دشمن، برای دستیابی به پیروزی، استفاده از شیوه های غیر انسانی را ممنوع می شمارَد.

سپس امام علیه السلام نمایندگانش را به سوی معاویه گسیل داشت تا او را به فرمانبرداری فرا خوانند و از جنگ و خونریزی پیشگیری كنند؛ امّا چون نزد معاویه آمدند، وی ایشان را خشمگینانه راند.

در ذی حجّه، برخوردها و درگیری هایی پراكنده میان دو سپاه رخ داد. از آن جا كه امام علیه السلام قصد داشت این ماجرا به صلح، و نه جنگ، بینجامد، رویارویی میان تمامِ دو سپاه صورت نمی پذیرفت.

در محرّم سال 37 هجری، این برخوردهای پراكنده پایان پذیرفت و گفتگوهای صلح، جدّی تر شد، امّا همچون گذشته، بی نتیجه ماند.

آن گاه كه همه راه ها طی شد، امام علیه السلام برای جنگ مهیّا گشت. جنگ در روز چهارشنبه، یكم صفر سال 37 هجری آغاز شد. در هفته نخست، جنگ بدین منوال گذشت:

هر صبحگاه، یكی از فرماندهان دلاور سپاه امام علیه السلام به میدان می آمد و تا عصرگاهان با دشمن می جنگید. سپس جنگ تا روزِ پسین متوقّف می شد، بی آن كه در این مدّت، هیچ یك از دو طرف بر دیگری پیروزی یابد.

فرماندهان سپاه در این روزها، از این قرار بودند:مالك اشتر، عمّار بن یاسر، محمّد بن حنفیّه، عبد اللَّه بن عبّاس، هاشم بن عُتبه و قیس بن سعد.

در روز چهارشنبه هشتم صفر، جنگ شدّت گرفت و شكلی دیگر یافت، بدان سان كه همه دو سپاه در آن درگیر شدند. امام علیه السلام در قلب سپاه استقرار یافت و فرماندهی سپاه را خود عهده دار شد. بسیاری از بزرگان لشكر در این روز و روز پنج شنبه به شهادت رسیدند.

از آن جا كه امام علیه السلام می خواست كار را یكسره كند، در غروب پنج شنبه جنگ متوقّف نشد؛ بلكه تا شبِ جمعه نیز استمرار یافت. در طول دوره نبرد، شدیدترین درگیری در همین شب رخ داد و از این رو، آن را لیلة الهَریر (شبِ غرّش) نامیده اند.

در روز پنج شنبه و شبِ جمعه، امام علیه السلام، خود در عرصه معركه حضور داشت و به دست خویش، 523 تن را هلاك كرد كه بیشینه آنان، از دلیرانِ شام به شمار می رفتند. شدّتِ جنگ سبب شد كه یاران امام علیه السلام، نماز را در میدان جنگ به اشاره بگزارند.

در صبحگاه جمعه، آفتاب در حالی برآمد كه شاهد پیروزی سپاه امام علیه السلام و شكست و گریز شامیان بود. مالك اشتر و دسته زیر فرماندهی اش در آستانه خیمه معاویه قرار گرفتند؛ جایی كه وی سپاه شام را از همان جا فرماندهی می كرد. معاویه در صدد تسلیم شدن و امان خواستن برآمد؛ امّا قلم تقدیر، سرنوشتی دیگر را رقم زد:نادانیِ خوارج با فریبگری عمرو بن عاص درآمیخت و رهایی معاویه را باردار شد![1].









    1. تاریخ الطبری:40/5، الكامل فی التاریخ:381/2.